ایمانوئل کانت(1136 - 1218 هـ = 1724 - 1804 م)
ایمانوئل کانت(1136 - 1218 هـ = 1724 - 1804 م)
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A6%D9%84_%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%AA
ایمانوئل کانت (به آلمانی: Immanuel Kant) (زاده ۲۲ آوریل ۱۷۲۴ - درگذشتهٔ ۱۲ فوریه ۱۸۰۴) چهره محوری در فلسفه جدید است. وی تجربه گرایی و عقل گرایی ابتدایی مدرن را در هم آمیخت، و تا به امروز تأثیر مهم وی در مابعدالطبیعه، معرفتشناسی، اخلاق، فلسفه سیاسی، زیبایی شناسی و دیگر حوزهها ادامه دارد. ایده بنیادین «فلسفه نقدی» کانت به ویژه در نقدهای سهگانه وی «نقد عقل محض»، «نقد عقل عملی»، و «نقد قوه حکم»، «خودآیینی انسان» است. وی استدلال میکند که فاهمه انسان، منشأ قوانین عمومی طبیعت است که تشکیل دهنده همه تجربه ماست؛ و عقل انسان است که قانون اخلاقی را به ما میدهد که این قانون، مبنای ما برای باور به خدا، آزادی، و جاودانگی است؛ بنابراین، شناخت علمی، اخلاق، و باور دینی متقابلاً سازگار و مورد اطمینانند زیرا همه آنها متکی به بنیان یکسان «خودآیینی» انسانند، که به علاوه، انسان براساس جهان نگری غایتشناسانه حکم تأملی، غایت نهایی طبیعت است.[۱] او همچنین یکی از فیلسوفان کلیدی روشنگری است و فلسفهٔ وی از اندیشههای مسلط بر نیمهٔ نخست سدهٔ نوزدهم است.[۲]
محتویات
۱ زندگی
۱.۱ کانت و زرتشت
۲ شخصیت
۳ فلسفهٔ کانت
۳.۱ پیشزمینهٔ فلسفی
۳.۲ معرفتشناسی
۳.۳ اخلاق
۳.۴ زیباییشناسی
۳.۵ آزادی اراده
۳.۶ آزادی
۳.۷ مذهب
۳.۸ خدا و بقای نفس
۳.۹ انتقادات
۴ آثار
۵ پانویس
۶ جستارهای وابسته
۷ منابع
۸ پیوند به بیرون
زندگی
ایمانوئل کانت (به آلمانی: Immanuel Kant) به سال ۱۷۲۴ (میلادی) در کونیگسبرگ، مرکز پروس شرقی، در خانوادهای متوسط و مسیحی از مذهب متقدسان لوتری[۳] زاده شد. اجدادش چند صد سال پیش از تولد وی از اسکاتلند مهاجرت کرده بودند.[۴] پدرش زینساز بود و خانوادهٔ او ۹ فرزند داشتند و کانت فرزند چهارمشان بود. در ۸ سالگی به اصرار پدر به دست کشیشی به دبیرستان مذهبی فردریک رفت و تا دانشگاه در این مدرسهٔ مذهبی درس خواند.
در دانشگاه کونیکسبرگ به تحصیل فلسفه و ریاضیات پرداخت وپس از دانشگاه چند سالی به تدریس خصوصی میکرد. در سی و یک سالگی به دانشیاری[۵] منصوب گشت. در این سمت به شهریهای که شاگردانش میپرداختند وابسته بود و گاهی مجبور میشد بخشی از کتابهایش را برای جبران کسری عواید بفروشد.[۶] پانزده سال در این شغل حقیر باقی ماند و در این مدت دو بار تقاضای استادی کرد و هر دو دفعه رد شد. سر انجام در سال در ۱۷۷۰ به مقام استادی منطق و فلسفهٔ مابعدالطبیعه در دانشگاه کونیکسبرگ نائل شد.[۴]
کانت و همنشینانش دور میز، امیل دورستلینگ
پس از انتشار مقاله معروف خود تحت عنوان «دربارهٔ صورت و اصول جهان حسی و معقول» که در سال ۱۷۷۰ منتشر شده، بیش از ده سال نوشتهٔ مهمی در زمینهٔ فلسفه منتشر نکرد.[۷] در این مدت به نگارش کتاب نقد عقل محض مشغول بود. هنگامی که کانت نسخهٔ خطی کتاب را به دوست نزدیکش هرتس که از علاقهمندان فلسفه بود داد، هرتس پس از خواندن نیمی از آن، کتاب را پس داد و گفت که میترسد اگر همهٔ آن را بخواند دیوانه شود.[۸] از در ۱۷۷۵، مقالهای در زمینهٔ کیهانشناسی نوشت و عقایدی مشابه آنچه لاپلاس بعدها بیان کرد ابراز نمود.[۶] در سال ۱۷۸۱، چاپ نخست نقد عقل محض منتشر شد و استقبال اولیه از این کتاب سخت برای کانت ناامید کننده بود. مندلسون اعلام کرد که قادر به تعقیب استدلالهای کانت نیست و «ناتوانی عصبی» او را از هرگونه «کار سنگین» بازمیدارد؛ ولی تنها چندسال بعد اهمیت نقد عقل محض آشکار و تصدیق شد.[۶]
تندیس ایمانوئل کانت در شهر کالینینگراد (کونیگسبرگ), روسیه
وی در ۱۲ فوریه ۱۸۰۴ میلادی درگذشت. در مراسم تشییع جنازه او، مردم از شهرهای مختلف آلمان گرد آمدند تا به مردی بزرگ ادای احترام نمایند. بر سنگ نوشتهٔ آرامگاه وی این جملات حک شده است: «دو چیز، هر چه مکررتر و ژرفتر به آنها میاندیشم، ذهنم را با شگفتی و هیبت باز هم تازهتر و فزایندهتری به خود مشغول میدارند: آسمان پر ستاره بر فراز من و قانون اخلاقی در درون من.»