سال بعدالفهرستسال قبل

بسم الله الرحمن الرحیم

عمادالدین محمود بن محمد بن احمد الدهدار العیانی(000 - 997 هـ = 000 - 1589 م)

عمادالدین محمود بن محمد بن احمد الدهدار العیانی(000 - 997 هـ = 000 - 1589 م)
أحمد بن علي بن يوسف أبو العباس البوني(000 - 622 هـ = 000 - 1225 م)




محمود دهدار

مقاله
بحث

خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

محمود دهدار عیانی (درگذشته ۹۹۷ ه. ق) نویسنده و عارف و از دانشمندان علوم غریبه در سده ۱۰ هجری قمری بوده‌است.
زندگی

عمادالدین محمود بن محمد بن احمد عیانی معروف به محمود دهدار عیانی در خفر از توابع جهرم[۱] می‌زیسته‌است. وی بیشتر عمر خویش را در عهد شاه طهماسب صفوی گذرانده و در دارالسلام شیراز مدفون گشته‌است.

چارلز ریو در فهرست کتابهای خطی فارسی موزه بریتانیا می‌نویسد:[۲]

اصل این خاندان از اعراب حویزه در خوزستان بوده و به شیراز رفته‌اند. در باب ابو محمد محمود دهدار شیرازی بیش از این اطلاعی بدست نیست. وی پسری داشته‌است بنام معین‌الدین محمد بن محمود دهدار که فانی تخلص می‌کرده و از عرفانی مشهور اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم بوده و به هندوستان رفته و در آنجا در ۱۰۱۶ در گذشته و مولفات چند در تصوف دارد از آنجمله شرح بر گلشن راز.

از لحاظ نسب‌شناسی خانواده محمود دهدار به شکل زیر است:

احمد عیانی جهرمی (جد وی است)
معین‌الدین محمد دهدار (فرزند وی است)

محمود دهدار در جفر و علوم غریبه، همچون رمل و کیمیا و طلسمات دستی توانا داشته و تألیفاتی نیز در این زمینه از خود به یادگار گذاشته‌است.

وی به تبعیت از استادش شیخ ابوالقاسم امری شیرازی شعر نیز می‌گفته‌است و تخلصش در شعر عیانی بوده‌است.

علامه حسن‌زاده آملی در کتابهای خود بارها از آثار محمود دهدار و فرزندش معین‌الدین نام برده‌است که به آن‌ها اشاره می‌گردد:

... علاوه اینکه عالم جلیل محمود بن محمد دهدار متخلص به عیانی و صاحب مفاتیح المغالیق در اول رساله خلاصه جواهر الاسرار گوید: «حضرت امام به حق ناطق جعفر بن محمد الصادق علیه السلام فرموده‌است که: بدانید اسماالله به منزله دفاین اند و عدد به منزله ذراع آن مساحت، اگر ذراع کمتر فرانهی به دفین نرسی و اگر زیاده بگیری نیز نرسی بلکه درگذری»....[۳]
... این آیه کریمه همان است که عالم جلیل محمود دهدار متخلص به عیانی در کنوز الاسما در تحصیل اسم اعظم فرموده‌است:

حنه در سوره انجیل بخوان بدرستی که همانست همان
هست در مصحف ما بعد سه میم در میانهای سور در حم

زیرا «حنه» مادر مریم سلام الله علیها است و آن سج است، و انجیل به بعد ابجدی «م» است که غافر قرآن است چه مؤمن چهلمین سوره آن است و بیت بعد توضیح قبل است…[۴]

آثار

او همه آثار خود را به زبان شیرین فارسی نگاشته است و آنچه از کتاب‌ها و رساله‌های او بازمانده به قرار ذیل می‌باشد.

استخراج نام معین الدین محمد ـ بنا به اعتقاد او، نام هر شخص با یکی از اسامی اعظم توافق دارد، که به چند طریق آن را می‌توان استخراج کرد. او در این رساله برای آموزش مبتدیان، نام فرزندش ابوالقاسم معین الدین محمد را به طریق رَشْف استخراج نمود.[۵]
اسرار الحروف ـ منظومه‌ای است در پانصد بیت دربارهٔ اسرار نقطه، اسرار حروف و تطبیق شمارش آن‌ها با اسما و برخی اوصاف چهارده معصوم.[۶]
جامع الفواید ـ در علم حروف، که آن را قطعاً پس از مفاتیح المغالیق نگاشت؛ چون در کتاب مذکور بارها به جامع الفواید ارجاع داده است. او کتاب را برای فرزندش محمد ساخته و در آن به کنیه و نام خود تصریح کرده‌است. منظومه سجنجل،[۷] که برخی آن را رساله‌ای مستقل شمرده‌اند، جزیی از همین کتاب است.[۸]
جواهر الاسرار (در برخی نسخه‌ها جوهر الاسرار) ـ به نظم و نثر، در جفر به نقل از ائمه اطهار، «در بعضی قواعد اعداد که سید حسین اخلاطی در کتاب ذخایر الاسما ذکر فرموده». در واقع، خلاصه‌ای است از همان کتاب، در یک پیشگفتار و پنج فصل و یک خاتمه، با سربندهای جوهر. هر قاعده جفری را نخست زیر عنوان «تحریر» به نثر و با سربند «تقریر» به نظم کشیده است.[۹]
خلاصه الاذکار ـ در آن تعدادی ادعیه را با نام‌های «حروف کواکب، اسما کواکب» بیان کرده‌است؛ به عنوان مثال، در «حروف الکواکب» (د، ن، خ، غ)، دعای «یا دیان، یا ناعم، یا خالق، یا غنی» را آورده است.[۱۰]
دیوان اشعار[۱۱]
زبده الالواح ـ در جفر و تکسیر و رمل و اختربینی و حروف مقطعه قرآن کریم و فواید برخی از آیات، در یک مقدمه و پنج فصل و یک پیشگفتار. در مقدمه گوید که در این علوم سال‌ها زحمت کشیده است. بنا به اعتقاد او، حروف و مقطعات قرآنی نقش بزرگی در علم جفر دارد و چنان‌که کسی به آن‌ها آشنایی داشته باشد، بر فواید بسیاری واقف می‌شود.[۱۲]
صحیفة النورـ در این منظومه، که به وزنها و قافیه‌های گوناگون و با تخلص عیانی سروده، اسامی و القاب امامان معصوم را به روش اعداد از آیات قرآنی استخراج کرده و در آغاز، سوره فاتحه را با اعداد ابجدی تطبیق کرده‌است.[۱۳]
العلم النقطه کَثَرهُ الجاهلون ـ دربارهٔ اسرار نقطه و حروف، با عنوانهای «سرّ»، که در آن از محمود پسیخانی هم یاد کرده‌است.[۱۴]
کنزالرموز ـ در خواص حروف و تطبیق آن با احکام نجومی؛ او، به گواه شعری که در پایان کتاب آورده، آن را در چهارده روز نگاشته است:

شرح این زبده یا خلاصه تمام شد مرتب به چارده ایام

نام کتاب را هم در این بیت تصریح کرده‌است:[۱۵]
نبرده راه مطلقاً به رموز چشم بندش بوَد رموز کنوز

مفتاح الاستخراج ـ در جفر[۱۶]

جز اینها، آثار الاطوار، غایة الامکان و مقصد الاقصی را نیز به او نسبت می‌دهند، که شاید نامگذاری دیگری بر آثار او باشد.[۱۷]

مفاتیح المغالیق

این کتاب به زبان فارسی است و در سال ۹۷۶ ه.ق. نگاشته شده‌است.[۱۸] نگارنده در مقدمه کتاب، فهرست فصلهای کتاب را چنین آورده است:[۱۹]

مقدمه در بیان رموز نقطه و حروف و سر تطبیقات آن با قواعد عددی. فصل اول در قاعده کتاب جفر جامع و ضابط تقسیم آن. فصل دویم در طریق کتاب خامسه شمسی. فصل سیم در شرح خامسه قمری. فصل چهارم در کیفیت استخراج اسماء. فصل پنجم در شرح و فواید لوحی که مشهور بخاتم سلیمان است. فصل ششم در قواعد دعوت اسماءالله. فصل هفتم در ذکر قواعد دعوت فاتحة الکتاب. فصل هشتم در قواعد الواح تکسیری وعددی. فصل نهم در قسمت حروف بر منازل قمر. فصل دهم در کیفیت اعداد و اقلام طلسمات. فصل یازدهم در ذکر دعوت وزراء اربعه. فصل دوازدهم دراختیارات اعمال. خاتمه در فواید متفرقه.

منابع

ارشاد، فرهنگ، مهاجرت ایرانیان به هند (قرن هشتم تا هیجدهم میلادی)، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، ۱۳۶۵ ه.ش.
اسکندری، محمدحسین (گردآوری), مجموعه مقالات چهارمین کنگره تحقیقات ایرانی در زمینه ادب و فرهنگ ایران، شیراز، دانشگاه شیراز، ۱۳۵۳ ه.ش.
انوار، عبدالله/ علینقی منزوی/ حبیب‌الله عظیمی، فهرست کتابخانه ملی ایران، تهران، وزارت فرهنگ و هنر/ کتابخانه ملی، ۱۳۷۵–۱۳۴۳ ه.ش.
تهرانی، آقابزرگ

پانویس

پژوهشی‬ ‫تاریخی‬ ‫دربارهٔ خاندان مهاجر‬ ‫دهدار در عهد‬ صفوی. دکتر عباس زارعی مهرورز، دکتر‬ ‫علی‬ ‫رضا‬ ‫صوفی
فهرست کتابهای خطی فارسی، جلد ۲ صفحهٔ ۸۱۶
حسن‌زاده آملی، حسن (۱۳۷۱). رساله نور علی نور. انتشارات تشیع.
حسن‌زاده آملی، حسن (۱۳۷۲). انسان کامل ازدیدگاه نهج البلاغه. انتشارات قیام.
احمد حسینی اشکوری، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه عمومی حضرت آیت‌الله مرعشی‌نجفی، قم، کتابخانه عمومی مرعشی، ۱۳۶۶ ه.ش. ج ۱۴، ص ۳۴۷. رشف، به معنی مکیدن آب، در اصطلاح اهل جفر، استخراج اسما از زمام یا به روایتی، اطلاع از مغیبات و در مقابل کشف است (» رشف «لغتنامه دهخدا).
همان، ج ۲۰، ص ۳۶.
به معنی آینه و برخی گویند که واژه‌ای رومی است (فرصت‌الدوله شیرازی، همان، ص ۴۶۴).
آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه (احیاء الدائر من القرن العاشر)، تحقیق علینقی منزوی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ ه.ش. ص ۲۳۸؛ محمدعلی مدرس، همان، ج ۲، ص ۲۴۲.
منزوی، مشترک پاکستان، ج ۱، ص ۳۳۷؛ آقابزرگ تهرانی، ذریعه، ج ۵، ص ۲۶۲؛ ج ۱۰، صص ۵، ۱۳؛ همو، طبقات، ص ۲۳۹؛ محمدتقی دانش‌پژوه، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۰ ه.ش. ج ۱۳، ص ۳۳۵۱؛ «خفری»، لغتنامه دهخدا.
عبدالله انوار، فهرست نسخ خطی کتابخانه ملی ایران، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۴ ه.ش. ج ۶، صص ۲۹۹، ۳۰۰.
تهرانی، الذریعه، ج ۹، ص ۷۷۷؛ احتمالاً نسخة ش ۸/۳۹۲۱ دانشگاه تهران به نام مخمس دهدار عیانی بخشی از دیوان اوست (رک دانش‌پژوه، همان، ج ۱۲، ص ۲۹۱۰).
انوار، همان، ج ۶، ص ۸۵؛ خانبابامشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ دوم، ۱۳۵۲ ه.ش. ج ۲، ص ۲۷۵۴؛ منزوی، مشترک پاکستان، ج ۱، ص ۳۵۴؛ تهرانی، الذریعه، ج ۱۲، ص ۲۰؛ نفیسی، همان، ج ۱، ص ۳۹۷؛ حسینی اشکوری، همان، ج ۱۴، ص ۳۴۸.
حسینی اشکوری، همان، ج ۲۰، ص ۳۵.
دانش‌پژوه، همان، ج ۱۶، ص ۴۱۸؛ این نسخه در هامش نسخة ۷۳۶۵ دانشگاه تهران آمده است.
آقابزرگ، همان، ج ۱۸، ص ۱۵۷؛ نفیسی، همان، ج ۱، ص ۳۹۷.
نفیسی، همان، ج ۱، ص ۳۹۷.
رک مشار، مؤلفین …، ج ۶، ص ۸۴.
«سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران». بایگانی‌شده از اصلی در ۹ مه ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۱۵ مه ۲۰۱۶.

«بانک اطلاعات کتب و نسخ خطی». بایگانی‌شده از اصلی در ۲ ژوئن ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۱۵ مه ۲۰۱۶.

رده‌ها:

نویسندگان فارسی‌زباناهالی شیرازدانشمندان علوم غریبه







دهدار شیرازی
معرف
دهدار شیرازی، شهرت محمودبن محمد و فرزندش محمد، دو تن از عرفا، حکما و شعرای قرن دهم و اوایل قرن یازدهم.
متن
دهدار شیرازی، شهرت محمودبن محمد و فرزندش محمد، دو تن از عرفا، حکما و شعرای قرن دهم و اوایل قرن یازدهم. در تذکره ها غالبآ درباره شرح حال، آثار و حتی تخلص محمدبن محمود و پدرش محمودبن محمد دهدار شیرازی خلط و اشتباه شده است (برای اطلاع از برخی موارد ← آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج ۱۸، ص ۱۵۷؛ همو، طبقات: احیاء، ص ۲۳۸، پانویس؛ همان: الروضة، ص ۵۱۶؛ اشراق، ص ۲۹۸؛ دهدار شیرازی، ۱۳۷۹ش، مقدمه اکبری ساوی، ص ۱۷؛ همو، ۱۳۶۰ش، مقدمه حسن زاده آملی، ص ۲۵۹؛ انوار، ج ۶، ص ۶۴۰).

محمودبن محمد، مکنا به ابومحمد و متخلص به عیانی، از عرفا و متبحرانِ در علم حروف و رموز اعداد بود. او در اواخر قرن نهم در شیراز متولد شد. اما برخی او را اهل خَفْر دانسته اند (← آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج ۱۲، ص ۱۴۸؛ امداد، ج ۱، ص۲۰۶؛ اشراق، ص ۳۳۷). به عقیده ریو (ج ۲، ص ۸۱۶)، خاندان دهدار از عربهای هویزه در خوزستان بودند که به شیراز رفتند.

محمود دهدار در ریاضیات و تصوف ذوق عالی داشت و مرید بابارجب فضله نوش بالکتی بود (اوحدی بلیانی، ج ۶، ص ۳۶۲۰). او مدتی به هند رفت و پس از آن به شیراز بازگشت و به تدریس و تألیف مشغول شد. محمود دهدار عمری طولانی داشته، چنان که در اواخر یکی از آثارش (منظومه سجنجل) سن خود را تا آن زمان، ۱۱۰ سال ذکر کرده است. او در شیراز درگذشت و در حافظیه به خاک سپرده شد (میر، ج ۲، ص ۸۰۲؛ امداد، همانجا).

برای محمود دهدار نزدیک به بیست اثر برشمرده اند که اغلب درباره اسرار حروف و رَمْل و جَفْر است (البته برخی از این آثار به محمد دهدار نیز منسوب است)، ازجمله المختصر فی الجفر، منظومه سَجَنْجَل الاسماء (سجنجل = آیینه)، مفاتیح المغالیق، کنزالرموز، جامع الفوائد، جواهرالاسرار، ایجاز مفاتیح الاعجاز (شرح گلشن راز؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج ۵، ص۶۷؛ ج۹، قسم۳، ص۷۷۷، ج ۱۲، ص ۱۴۸، ج۲۲، ص۴۳۶ـ۴۳۷؛ نفیسی، ۱۳۴۴شب، ج۶، ص۱۲۶ـ ۱۲۷؛ انوار، همانجا).

محمد فرزند محمود را دهدار خَفْری نیز خوانده اند (← اشراق، ص ۲۹۷). تخلص شعری اش «فانی» بود (همانجا). در برخی منابع نامش، به اشتباه، خواجه احمد دهدار شیرازی ضبط شده است (← صدیق حسن خان، ص ۳۰۷؛ نفیسی، ۱۳۴۴شالف، ج ۱، ص ۶۵۵ـ۶۵۶). تاریخ تولد محمد دهدار معلوم نیست. بنابر قرائنی که از برخی منابع به دست می آید، احتمالا در ۹۴۷ متولد شده است (← صدیق حسن خان، همانجا). او در علوم معقول و منقول از شاگردان فتح اللّه شیرازی* و با این واسطه از شاگردان غیاث الدین منصور دشتکی* بود (میر، ج ۲، ص ۶۹۰؛ گلچین معانی، ج ۲، ص ۹۸۵). او نیز به هند سفر کرد. نخست به دکن رفت و در بیجاپور از مقربان درگاه علی عادلشاه شد. به ترغیب او، عادلشاه فتح اللّه شیرازی را به دربار خود دعوت کرد و بدین طریق دهدار توانست نزد او تحصیلش را ادامه دهد.

پس از مرگ عادلشاه و عزیمت فتح اللّه شیرازی به دربار اکبرشاه، محمد دهدار به احمدنَگَر رفت و در آنجا از مریدان شیخ حسن نجفی از مشایخ صوفیه شد. همچنین در دستگاه نظامشاهیان (مرتضی نظامشاه بحری و برهان نظامشاه ثانی) به کار دیوانی و ولایت صَوْبه بِرار مشغول بود. پس از مرگ برهان نظامشاه به برهان پور رفت و مدتی از ندمای خاص سپهسالار خانخانان عبدالرحیم خان بود (صدیق حسن خان؛ گلچین معانی، همانجاها). سرانجام به بندر سورَت رفت و در آنجا چندی خلوت گزید تا اینکه در ۱۰۱۶ در ۶۹ سالگی از دنیا رفت (صدیق حسن خان، همانجا). بااین حال، برخی بنابر اینکه در نسخه ای از رساله ذوقیه او سال اتمام تحریر ۱۰۸۲ ذکر شده است، سال وفات او را بعد از این تاریخ دانسته اند (← میر، ج ۲، ص ۸۰۵؛ اشراق، ص ۲۹۷)؛ اما در صحت این برداشت تردید هست. زیرا در برخی دیگر از نسخه های این رساله (برای نمونه ← دهدار شیرازی، ۱۳۷۵ش، ص ۱۶۷) تاریخهای متفاوتی ضبط شده که ممکن است تاریخ اتمام کتابت باشد نه اتمام تألیف. در تذکره ها به اشتغال وی به تدریس یا شاگردان او اشاره ای نشده است.

اشراق (ص ۲۹۹) محمد دهدار و پدرش را از صوفیان فرقه حروفیه* یا نُقطَویه* دانسته است. اگر چه محمد دهدار در آثارش علم نقطه را علمی شریف دانسته که به حقیقة الحقایق و تعین اشاره دارد و همچنین به رموز برخی از حروف اشاره کرده است (← ۱۳۷۵ش، ص ۵۶ـ۶۱، ۱۴۰ـ۱۴۲، ۳۱۹)، نمی توان وی را در زمره این دو فرقه دانست. او در آثارش عقاید و اعمال نادرست جاهلان این دو فرقه را نکوهش کرده است (← همان، ص ۱۳۱، ۳۱۹). پدر او نیز رساله ای در ردّ نقطویه دارد (← آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج ۹، قسم ۳، ص ۷۷۷).

دهدار قائل به وحدت وجود بوده و در ادله منکران این عقیده مناقشه کرده و آن را از باب خلط حیثیات دانسته است. از نظر او، وجود واحد است ولی اطوار و نمودهای آن متکثرند (← ۱۳۷۵ش، ص ۱۶۳ـ۱۶۴، ۱۸۹، ۱۹۲ـ۲۰۲، ۲۲۳ـ۲۲۹). او، همانند افلاطون، علم را تذکار دانسته و معتقد است تا میان عالم و معلوم اتحادی نباشد، علم محقق نمی گردد. به نظر دهدار، آثار علم نه تنها در نفس بلکه در سیمای انسان نیز هویداست و احکام علمِ چهره شناسی مبتنی بر همین اصل است (← ۱۳۷۵ش، ص ۱۴۰، ۲۳۷ـ۲۳۸).

برای محمد دهدار، حدود چهل رساله و اثر مکتوب برشمرده اند، ازجمله: اشراق النیّرَیْن؛ اَلِف الانسانیة؛ توحیدیه؛ درّالیتیم؛ ذوقیات؛ رقائق الحقائق؛ توحیدیه (فضیلت انسان)؛ کواکب الثواقب؛ نسبت افراد یا حقیقت ادراک؛ ملکات انسان یا عشره کامله یا اخلاق؛ و نفایس الارقام، که در مجموعه رسائل دهدار به کوشش محمدحسین اکبری ساوی در ۱۳۷۵ش در تهران به چاپ رسیده است.

از دیگر آثار محمد دهدار خلاصة الترجمان فی شرح خطبة البیان است که آن را در ۱۰۲۱ برای خانخانان (عبدالرحیم) نگاشته است. «خطبة البیان» منسوب به حضرت علی علیه السلام است که شیخ رجب بُرسی*، آن را در مشارق انوارالیقین (ص۱۷۰ـ۱۷۲؛ درباره این خطبه ← رساله ای از فقیه و اصولی قرن سیزدهم، قمی، ص ۱۳۵ـ۱۸۰) نقل کرده است. این اثر با عنوان شرح خطبة البیان، به اهتمام محمدحسین اکبری ساوی در ۱۳۷۹ش در تهران چاپ شده است. دانش پژوه (ص ۲۲۴) این رساله را از محمود دهدار دانسته است.

رساله قضاء و قدر محمد دهدار با مقدمه و تصحیح حسن حسن زاده آملی در کتاب یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری در ۱۳۶۰ش در تهران چاپ شده است. دهدار بر برخی از آیات و سور قرآن نیز تفسیر نوشته است و همچنین صاحب حاشیه هایی بر نفحات الانس* جامی و رَشَحات عین الحیات* واعظ کاشفی است. گفته شده است که خانخانان (عبدالرحیم) حاشیه او بر نفحات را دید و از او خواست که رشحات را نیز شرح کند (منزوی، ج ۷، ص ۷۷۷، ج ۱۱، ص ۸۳۰ـ۸۳۱، ۸۴۱). ساقینامه و هفت دلبر که به درخواست اکبرشاه در برابر هفت پیکر نظامی سروده شده از دیگر آثار محمد دهدار است (همان، ج ۷، ص ۷۷۷ـ۷۷۸). از دیوان اشعار وی نیز با عنوان دیوان فانی یاد کرده اند (← حاجی خلیفه، ج ۳، ستون ۵۲۱؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج ۹، قسم ۳، ص ۸۰۳).

بعضی مرآة الحقایق او را که در شرح بیتی از گلشن راز* است با ایجاز مفاتیح الاعجاز که شرح کامل گلشن راز و اثر پدرش محمود دهدار است، خلط کرده اند (← آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج ۲۰، ص ۲۷۰؛ میر، ج ۲، ص ۸۰۴ـ۸۰۵).

منابع: محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ همو، طبقات اعلام الشیعة: احیاء الداثر من القرن العاشر، چاپ علی نقی منزوی، تهران ۱۳۶۶ش؛ همان: الروضة النضرة فی علماء الماة الحادیة عشرة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰؛ محمدکریم اشراق، بزرگان جهرم، تهران ۱۳۵۱ش؛ حسن امداد، سیمای شاعران فارس در هزار سال، ]تهران [۱۳۷۷ش؛ عبداللّه انوار، فهرست نسخ خطی کتابخانه ملّی، تهران ۱۳۴۳ـ۱۳۵۸ش؛ تقی الدین محمدبن محمد اوحدی بلیانی، تذکره عرفات العاشقین و عرصات العارفین، چاپ محسن ناجی نصرآبادی، تهران ۱۳۸۸ش؛ رجب بن محمد بُرسی، مشارق انوارالیقین فی اسرار امیرالمؤمنین، ]قم[ ۱۳۷۲ش؛ حاجی خلیفه؛ محمدتقی دانش پژوه، فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشکده ادبیات، تهران ۱۳۳۹ش؛ محمدبن محمود دهدار شیرازی، رساله قضاء و قدر محمد دهدار، چاپ حسن حسن زاده آملی، در یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، کتاب ۱، زیرنظر عبدالکریم سروش، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۰ش؛ همو، رسائل دهدار، چاپ محمدحسین اکبری ساوی، تهران ۱۳۷۵ش؛ همو، شرح خطبة البیان امام علی بن ابیطالب علیه السلام، چاپ محمدحسین اکبری ساوی، تهران ۱۳۷۹ش؛ صدیق حسن خان، صبح گلشن، چاپ محمد عبدالمجیدخان، چاپ سنگی بهوپال ۱۲۹۵؛ ابوالقاسم بن محمدحسن قمی، «رساله ای در بررسی اصالت’خطبة البیان‘»، چاپ محمدمهدی کرباسچی، سفینه، ش ۱۶ (پاییز ۱۳۸۶)؛ احمد گلچین معانی، کاروان هند، مشهد ۱۳۶۹ش؛ احمد منزوی، فهرست مشترک نسخه های خطی فارسی پاکستان، اسلام آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ش؛ محمدتقی میر، بزرگان نامی پارس، شیراز ۱۳۶۸ش؛ سعید نفیسی، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری، تهران ۱۳۴۴ش الف؛ همو، فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی، ج ۶، تهران ۱۳۴۴ش ب؛

Charles Rieu, Catalogue of the Persian manuscripts in the British Museum, London ۱۹۶۶.
/ فاطمه شهیدی /







فانی شیرازی دهدار، محمد بن محمود
نام فانی شیرازی دهدار، محمد بن محمود
نام‎های دیگر
نام پدر محمود
متولد حدود 947ق
محل تولد شیراز
رحلت ۱۰۱۶ق
اساتید فتح‌الله شیرازی

غیاث‌الدین منصور دشتکی
برخی آثار رساله علامه بزرگوار محمد دهدار در قضا و قدر

رسائل دهدار

میراث حدیث شیعه


برای دیگر کاربردها، فانی (ابهام زدایی) را ببینید.


محمد بن محمود فانی شیرازی دهدار (حدود 947ق-۱۰۱۶ق)، شاعر، حکیم و عارف قرن دهم و یازدهم هجری.
فهرست

۱ نام و تخلص
۲ ولادت
۳ تحصیلات
۴ عقاید و گرایش‌های صوفیانه
۵ وفات
۶ آثار
۷ پانویس
۸ منابع مقاله
۹ وابسته‌ها

نام و تخلص

محمد فرزند محمود را دهدار خَفْری نیز خوانده‌اند. تخلص شعری‌اش «فانی» بود. در برخی منابع نامش، به‌اشتباه، خواجه احمد دهدار شیرازی ضبط شده است.
ولادت

تاریخ تولد محمد دهدار معلوم نیست. بنا بر قرائنی که از برخی منابع به دست می‌آید، احتمالاً در ۹۴۷ متولد شده است.
تحصیلات

او در علوم معقول و منقول از شاگردان فتح‌الله شیرازی و با این واسطه از شاگردان غیاث‌الدین منصور دشتکی بود.

محمد دهدار به هند سفر کرد. نخست به دکن رفت و در بیجاپور از مقربان درگاه علی‌عادل‌شاه شد. به ترغیب او، عادل‌شاه، فتح‌الله شیرازی را به دربار خود دعوت کرد و بدین طریق دهدار توانست نزد او تحصیلش را ادامه دهد.

پس از مرگ عادل‌شاه و عزیمت فتح‌الله شیرازی به دربار اکبرشاه، محمد دهدار به احمدنَگَر رفت و در آنجا از مریدان شیخ حسن نجفی از مشایخ صوفیه شد. همچنین در دستگاه نظام‌شاهیان (مرتضی نظام‌شاه بحری و برهان نظام‌شاه ثانی) به کار دیوانی و ولایت صَوْبه‌بِرار مشغول بود. پس از مرگ برهان نظام‌شاه به برهانپور رفت و مدتی از ندمای خاص سپهسالار خان خانان عبدالرحیم‌خان بود. سرانجام به بندر سورَت رفت.
عقاید و گرایش‌های صوفیانه

اشراق، محمد دهدار و پدرش را از صوفیان فرقه حروفیه یا نُقطَویه دانسته است. اگرچه محمد دهدار در آثارش علم نقطه را علمی شریف دانسته که به حقیقة الحقایق و تعین اشاره دارد و همچنین به رموز برخی از حروف اشاره کرده است، نمی‌توان وی را در زمره این دو فرقه دانست. او در آثارش عقاید و اعمال نادرست جاهلان این دو فرقه را نکوهش کرده است. پدر او نیز رساله‌ای در ردّ نقطویه دارد.

دهدار قائل به وحدت وجود بوده و در ادله منکران این عقیده مناقشه کرده و آن را از باب خلط حیثیات دانسته است. از نظر او، وجود واحد است، ولی اطوار و نمودهای آن متکثرند.

او، همانند افلاطون، علم را تذکار دانسته و معتقد است تا میان عالم و معلوم اتحادی نباشد، علم محقق نمی‌گردد. به نظر دهدار، آثار علم نه‌تنها در نفس، بلکه در سیمای انسان نیز هویداست و احکام علمِ چهره‌شناسی مبتنی بر همین اصل است.
وفات

او در بندر سورت چندی خلوت گزید تا اینکه در ۱۰۱۶ق در ۶۹ سالگی از دنیا رفت. بااین‌حال، برخی بنا بر اینکه در نسخه‌ای از رساله ذوقیه او سال اتمام تحریر ۱۰۸۲، ذکر شده است، سال وفات او را بعد از این تاریخ دانسته‌اند، اما در صحت این برداشت تردید هست؛ زیرا در برخی دیگر از نسخه‌های این رساله تاریخ‌های متفاوتی ضبط شده که ممکن است تاریخ اتمام کتابت باشد، نه اتمام تألیف.
آثار

برای محمد دهدار، حدود چهل رساله و اثر مکتوب برشمرده‌اند، از جمله:

إشراق النيرَين؛
أَلِف الإنسانية؛
توحیدیه؛
درّ اليتيم؛
ذوقیات؛
رقائق الحقائق؛
توحیدیه (فضیلت انسان)؛
كواكب الثواقب؛
نسبت افراد یا حقیقت ادراک؛
ملکات انسان یا عشره کامله یا اخلاق؛
نفائس الأرقام؛
خلاصة الترجمان في شرح خطبة البيان؛
رساله قضاء و قدر؛
تفسیر برخی از آیات و سور قرآن؛
حاشیه‌هایی بر نفحات الأنس جامی و رَشَحات عين الحياة واعظ کاشفی؛
ساقی‌نامه و هفت دلبر (به درخواست اکبرشاه در برابر هفت‌پیکر نظامی سروده شده است)؛
دیوان اشعار (با عنوان دیوان فانی)[۱].

پانویس

ر.ک: شهیدی، فاطمه، ج18، ص428-429

منابع مقاله

شهیدی، فاطمه، دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دائرة‌المعارف اسلامی، چاپ اول، 1392ش.
وابسته‌ها

رساله علامه بزرگوار محمد دهدار در قضا و قدر

رسائل دهدار

میراث حدیث شیعه

شرح خطبة البيان امام علي بن ابيطالب عليه‌السلام

قضا و قدر

این صفحه آخرین‌بار در ‏۳۰ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ‏۲۲:۵۸ ویرایش شده‌است.
حقوق مادی و معنوی اين پايگاه متعلق به مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی است و نشر غیرمجاز محتوای آن پیگرد قانونی دارد.









منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح، مقدمه‏2، ص: 53
فصل 4 [در بيان عدد مأثور در بعضى ادعيه و اذكار است‏]
در بعضى از ادعيه و اذكار بيان عدد دعا و ذكر و يا عدد ايام آنها از معصوم صادر شده است. در حفظ عدد سهل انگارى نشود با اينكه اعمال مستحبه‏اند. و بايد به دستور اهتمام داشت چه در حفظ و مراعات صورت آن و چه در عدد آن، يعنى هر چه دستور العمل است به هر صورت و عدد بايد به همان منوال عمل شود و هيچ نحوه تخطى و مداخله در آن روا نبود چه عمل به دستور عددى خود يك نحو تأديب و تعويد نفس است. علاوه اينكه عالم جليل محمود بن محمد دهدار متخلص به عيانى و صاحب «مفاتيح المغاليق» در اول رساله «خلاصة جواهر الاسرار» گويد:
«حضرت امام به حق ناطق جعفر بن محمد الصادق عليه السلام فرموده است كه:
بدانيد اسماء الله به منزله دفائن‏اند و عدد به منزله ذراع آن مساحت، اگر ذراع كمتر فرا نهى به دفين نرسى و اگر زياده بگيرى نيز نرسى بلكه درگذرى».
فاضل شوشترى فتح الله بن محمد رضا حسينى مرعشى در اوائل كتاب شريف «وفق المراد في علم الاوفاق و الاعداد» گويد: «اكابر اهل تحقيق گفته‏اند كه عدد به منزله حوض آبى است كه در آن غسل ارتماسى كنند اگر عمق آب زياده از حد باشد موجب غرق مى‏شود و اگر كم، غوطه خوردن ميسر نيست.
و گفته‏اند كه عدد حكم دندانه كليد دارد كه به زياد يا كم نمودن آن در وانمى‏شود كما قيل: «الاعداد أرواح و الحروف أشباح، و العدد كأسنان المفتاح اذا
منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح، مقدمه‏2، ص: 54
نقصت أو زادت لا يفتح الباب. و الزيادة على العدد المطلوب اسراف، و النقص منه اخلال».
يكى از مشايخ روايت مى‏كرد كه در سوره مباركه يس اسمى هست كه بر طرف مى‏شود به بركت آن كورى مادر زاد و پيسى. او را گفتند كه آيا اگر كسى تمام سوره را بخواند نفعى از اين مقوله كه مى‏گويى به او خواهد رسيد؟ جواب داد: هر گاه حكيم يك دوا را براى مرضى مقرر كرده باشد و آن دوا در دكان عطارى باشد و مريض برود و تمام ادويه دكان او را بخورد آيا نفعى به او خواهد رسيد؟ همچنين است اين اعمال». اين بود آنچه را شوشترى نقل كرده است.
و ما به ذكر دو حديث شريف در اين موضوع تبرك مى‏جوييم و بدان اكتفا مى‏كنيم:
حديث اول: ثقة الاسلام كلينى در كتاب دعاء «اصول كافى» (حديث 17 باب القول عند الاصباح و الامساء ج 2 ص 383 معرب)، روايت فرموده است به اسنادش‏
عن العلاء بن كامل قال‏: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: «و اذكر ربك في نفسك تضرعا و خيفة و دون الجهر من القول» عند المسا
________________________________________
شيخ بهايى، محمد بن حسين - بسطامى، على بن طيفور، منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح، 1جلد، حكمت - تهران، چاپ: ششم، 1384ش.