معنای أمّي-پستهای باشگاه جوانان ایران


به اول آدرس های داخل سایت باشگاه، اضافه کنید: http://www.iranclubs.org/forums


دین مادری؛ حق یا ناحق؟ - صفحه 64 - باشگاه جوانان ایرانی / تالار گفتمان ایرانیان
قديمي 4 روز پيش   #2409
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ
او کسی است که در میان آنان که دینشان مادری است(= الهی نیست = بی دین) رسولی مانند خودشان بی دین ( = امی) مبعوث داشت تا آیاتش را بر آنها تلاوت کند ...
اول ندیدم! حالا آمدم بگویم پیامبر به تو میگویند: خودتی! دیدم بهتر است بگویم خداوند نازل کنند: مبشّرا برسول یأتی من بعدی اسمه أحمد، و نیز: النبي الامي الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التوراة و الانجیل الآیة، این خدای بشارت دهنده به پیشینیان میگویند: خودتي! ای غانت! نه رسول من!

واقعا یک مسیحی به ... شما میخندد! میگوید چرا سراغ کتاب پیامبر بی دین میروی به گفته خودت! بیا به گفته قرآن خودت سراغ پیامبری که در گهواره پیامبر بود! قال انی عبد الله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا..

سابق دیدم تا آخر فرار کردید یجدونه مکتوبا را ترجمه کنید، هیهات! کینه شتری شنیدید؟ کینه عمیق طولانی را میگویند! بعضی نسبت به پیامبر اسلام چنین کینه‌ای دارند!

و یمکرون و یمکر الله! نمیدانید چقدر برای من جالب است که خداوند پس کله بعضی میزند تا اسم خودش را خودش غانت ghanet (یعنی هالک) بگذارد! اما گمان میکند قانت qanet است! و حال آنکه غانت است! قانت نزد خیال خودش، و غانت نزد خداوند! :
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 4 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 4 روز پيش   #2411
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,002
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
اول ندیدم! حالا آمدم بگویم پیامبر به تو میگویند: خودتی! دیدم بهتر است بگویم خداوند نازل کنند: مبشّرا برسول یأتی من بعدی اسمه أحمد، و نیز: النبي الامي الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التوراة و الانجیل الآیة، این خدای بشارت دهنده به پیشینیان میگویند: خودتي! ای غانت! نه رسول من!

واقعا یک مسیحی به ... شما میخندد! میگوید چرا سراغ کتاب پیامبر بی دین میروی به گفته خودت! بیا به گفته قرآن خودت سراغ پیامبری که در گهواره پیامبر بود! قال انی عبد الله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا..

سابق دیدم تا آخر فرار کردید یجدونه مکتوبا را ترجمه کنید، هیهات! کینه شتری شنیدید؟ کینه عمیق طولانی را میگویند! بعضی نسبت به پیامبر اسلام چنین کینه‌ای دارند!

و یمکرون و یمکر الله! نمیدانید چقدر برای من جالب است که خداوند پس کله بعضی میزند تا اسم خودش را خودش غانت ghanet (یعنی هالک) بگذارد! اما گمان میکند قانت qanet است! و حال آنکه غانت است! قانت نزد خیال خودش، و غانت نزد خداوند! :

حسین! تعالیم دین مادری را از ذهنت خارج کن که بیشتر بر اعصابت مسلط شوی تا وقتی با حقایق قرآن روبرو شدی، آن را با دروغهای دین مادری مقایسه نکنی و زود جوش نیاوری بلکه بتوانی ادب گفتمان را رعیت نمایی و هی مجبور نشوی عذر خواهی کنی.
در فرهنگ قرآن، که یگانه مرجع دین الهی است، کلمه امی به معنای کسی می باشد که دینش مانند زبانش مادری است و پیرو هیچ کتاب آسمانی نیست.از آیات زیر بخوبی می توان معنای حقیقی امی را دریافت . همه آیات همراه با عنوان سوره و شماره آیه هستند تا درصورت نیاز به ترجمه ، برادران و خواهران عزیز شخصاً به ترجمه آیه مورد نظر رجوع نمایند .



فَإِنْحَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّـهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُللِّلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ ۚ فَإِنْأَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوا ۖ وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَالْبَلَاغُ ۗ وَاللَّـهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿آل عمران-٢٠﴾

آیا آنجا که می گوید به امیها و آنان که کتاب به ایشان داده شده بگو، منظورش این است که به سواد داران و بی سوادان بگو؟!
یا به اهل کتاب و مشرکین بگو؟ بسیاری از مترجمین من جمله مکارم شیرازی، فولادوند، انصاریان و غیره امیین را مشرکین ( بت پرستان) معنا کرده اند.

یا آنجا که می فرمایند :

هُوَالَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْآيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنكَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿جمعه/٢﴾

آیا منظور این است که از میان بی سوادان بیسوادی مثل خودشان را به رسالت برانگیخت یا از میان مشرکین یکی مثل خودشان؟

یا آنجا که می گوید:

وَمِنْأَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَوَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَّا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّامَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَعَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِالْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿آلعمران /75﴾

آیا منظور اهل کتاب این است که چون آنها بی سواد بودند می توان مالشان را پس نداد یا چون بت پرست بودند؟ مسلماً چون بت پرست بودند .
درواقع امیین به این خاطر بی سواد معنا شده که صفت پاک و منزه و بی عیب بودن پیامبر زیرسئوال نرود و این ویژگی فوق بشری در کنار سایر ویژگیهایی که او را از بشربودن جدا می کند ، حفظ شود. والا بسیاری از مفسرین و مترجمین به معنای حقیقی امی اذعان داشته اند.

وقتی خداوند خطاب به پیامبر می فرمایند:

مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ( شوری/52)
منظور این نیست که نمی توانستی کتاب بخوانی بلکه منظور این است که دین و ایمان سرت نمی شد

یا وقتی می گوید:

وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ ۖ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ ﴿٤٨عنکبوت﴾

منظور این نیست که قبلاً بی سواد بودی بلکه می گوید تو قبلاً کتاب آسمانی نخواندی و قرآن هم نوشته تو نیست و الا در سوره فرقان می خوانیم:

وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَىٰ عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿فرقان/5﴾
یعنی قوم پیامبر می گفتند این قرآن اساطیر گذشتگان است که شب و روز بر او می خوانند و او می نویسد.

حسن پیامبر در این بود که از ضلالت به هدایت رسید:

وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ(ضحی/7)
و آیا تو را گمراه نیافت سپس هدایتت نکرد؟

آخرين ويرايش ghanet ، 4 روز پيش در 05:36AM.
ghanet حاضر نيست نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
قديمي 4 روز پيش   #2417
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

حسین! تعالیم دین مادری را از ذهنت خارج کن که بیشتر بر اعصابت مسلط شوی تا وقتی با حقایق قرآن روبرو شدی، آن را با دروغهای دین مادری مقایسه نکنی و زود جوش نیاوری بلکه بتوانی ادب گفتمان را رعیت نمایی و هی مجبور نشوی عذر خواهی کنی.
عذرخواهی من وقتی است که من به تو بی ادبی کنم، نه وقتی تو به دیگری بی ادبی کنی و حق او مطرح باشد، اینجا جای عذرخواهی توست نه من، چون طفلی با جمجمه کوچک اما زبان دراز به ساحت محور دین، وقتی خودش در توضیحات بنده راجع به کلمه أمّي در فرهنگ قرآن کریم میگوید: من سر در نمیآورم! پس برود خفه شود تا زمانی که زبان علم را سر در بیاورد:
نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
من از این آکسیوم ، نظام جدید تفسیر انفسی و از این قبیل حرفها سر در نمی آورم و فکر نمی کنم در موضوع مورد بحث تاثیر داشته باشد.
خودت میگویی سر درنمیآورم، ولی مدعی فرهنگ قران هستی! آن هم فرهنگی که در طول تاریخ حتی دشمنان خونین قرآن هم چنین فرهنگی را مسخره میدانند که نسبت به قرآن بدهند!

به بهترین زبان ملایم مناسب فضای بحث علمی توضیح دادم، منصفین مراجعه کنند، اما دوباره ترجمه کسانی که مقصود از اهل مکه را مشرکین ترجمه کردند تکرار میکند و میگوید دروغهای دین مادری!

اگر دروغ دین مادری است پس چرا جواب این حرف من را ندادی:

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
دوست گرامی، آیا زیبنده است که انسان بگوید هر چه من میگویم و میفهمم همان صحیح است و کار با احدی ندارم؟ لا اقل اگر به کتب لغت بعد از اسلام اعتماد ندارید، اشعار قبل از اسلام در دست است، یک مورد بیاورید که کلمه أمّيّ به معنای مشرک بوده است، یا به یک معلم تاریخ لائیک که نسبت به مذاهب و ادیان بیطرف است این حرفهای خودتان را نشان دهید اگر تایید کرد جایزه بگیرید، کلمه أمّيّ به معنای مکّيّ یعنی کسی که اهل مکه است به کار میرفته است، چون مکه را أمّ القری میگفتند، لتنذر أمّ القری و من حولها، و همچنین به معنای درس نخوانده به کار میرفته است، و این یک مفهوم اجتماعی بوده نه مذهبی، و کاری با دین نداشته است، مثل امروز که میگویند فلانی بیسواد است اصلا این ربطی به دینش ندارد، و ما کنت تتلو من قبله من کتاب و لا تخطّه بیمینک اذا لارتاب المبطلون.
اگر یک سند نیاوری بر اینکه کلمه أمّي یعنی بی دین، همگی ما به خاطر عبور از قوانین سایت، از مدیریت میخواهیم که اجازه ندهد با دروغ، توهین کنی به مقدسات اعضای سایت.


علامت آشکار قصد توهین تو این است که دو آیه که خودش پیامبر ص را به أمّي توصیف میکند نمیآوری، صد آیه دیگر میاوری که تا تدلیس خود را جا بیاندازی! چرا از این دو آیه فرار میکنی؟ چون اگر بخواهی ترجمه کنی مشتت باز میشود:


وَ اخْتَارَ مُوسىَ‏ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِّمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتهُْمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبّ‏ِ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُم مِّن قَبْلُ وَ إِيَّاىَ أَ تهُْلِكُنَا بمَِا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِىَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بهَِا مَن تَشَاءُ وَ تهَْدِى مَن تَشَاءُ أَنتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا وَ أَنتَ خَيرُْ الْغَفِرِينَ(الأعراف155) وَ اكْتُبْ لَنَا فىِ هَاذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فىِ الاَْخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابىِ أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَ رَحْمَتىِ وَسِعَتْ كلُ‏َّ شىَ‏ْءٍ فَسَأَكْتُبهَُا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ الَّذِينَ هُم بَِايَاتِنَا يُؤْمِنُونَ(156) الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبىِ‏َّ الْأُمِّىَّ الَّذِى يجَِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فىِ التَّوْرَئةِ وَ الْانجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنهَْئهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَ يحُِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَ يحَُرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَئثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلَالَ الَّتىِ كاَنَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ ءَامَنُواْ بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِى أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(157) قُلْ يَأَيُّهَا النَّاسُ إِنىّ‏ِ رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِى لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ يُحْىِ وَ يُمِيتُ فََامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبىِ‏ِّ الْأُمِّىّ‏ِ الَّذِى يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِمَاتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ(الأعراف158)


ترجمه غانت هالک:

...رحمتم را برای کسانی که به آیات ما ایمان میآورند مینویسم، همان کسانی که پیروی میکنند از فرستاده‌ای که پیامبر است و بی دین است و نام او را نزد خودشان در تورات و انجیل مکتوب مییابند ... پس ای مردم! به خدا و فرستاده او که پیامبر بی دین است ایمان بیاورید، همان پیامبری که ایمان به خدا و کلمات او دارد، او را متابعت کنید شاید که هدایت شوید.


این است ترجمه این فاسد مفسد مجسمه دروغ که همه را دروغگو مینامد! و اگر عذرخواهی نکند همه شاهد باشید که اگر با او با لحن با ادب صحبت کنیم به اساس ادب، خیانت کرده‌ایم، ادب تا وقتی است که فضای صداقت در بحث علمی باشد، نه مکر و فریب و دروغ.

در طول تاریخ بشر مسلمان و کافر، یک سند معتبر ارائه دهد که أمّي یعنی بی دین، همین!
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 5 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 4 روز پيش   #2418
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط saeed_s58 نوشته شده است نمايش نوشته
عجب! پس پیامبر هم مبتلا به دین مادری و متهم به پیروی از دین مادری هستند!
سرور گرامی، چه عجب؟! اصل مقصود همین است، این پست شماره ۴۸ و قبل آن را مرور کنید:

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

آیا در آیه 2 سوره جمعه وقتی می گوید از میان امیها رسولی مثل خودشان را مبعوث کرد معنا می شود از میان بی سوادان بی سوادی مانند خودشان یا از مشرکین یکی مثل خودشان؟
حال دیدید که مقصود اصلی شما همین است که بگویید پیامبر قبل از بعثت، مشرک بودند؟ دوست گرامی، محال است با این دست و پا زدنهای پوچ به عنوان تمسک به قران بتوانید ساحت قدس پیامبر اسلام را به شرک آلوده کنید! شرک ظلم عظیم است به نص قران کریم، و لا ینال عهدی الظالمین، از روز اول خدا به حضرت ابراهیم شرط کرد که ظالم از ذریة ایشان به عهد الهی نمیرسد.
و پس از اینکه جوابی ندارد در پست ۴۹ میگوید:

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

به هر حال من نظر خودم را نوشتم و شما نیز همچنین. نه من مجبورم نظر شما را بپذیرم و نه شما نظر مرا
نظر شما برای خودتان و نظر من نیز برای خودم
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 3 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 روز پيش   #2423
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,002
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته

اگر یک سند نیاوری بر اینکه کلمه أمّي یعنی بی دین، همگی ما به خاطر عبور از قوانین سایت، از مدیریت میخواهیم که اجازه ندهد با دروغ، توهین کنی به مقدسات اعضای سایت.
درخواست پاک کردن صورت مسئله هیچ فایده ای ندارد، اگر می توانی آن را حل کن و الا فقط عرض خود می بری. من این سند را برای هرکه مطرح کردم زمین گیر شد، برهان قرآن است دیگر، وقتی می آید همه را زمین گیر می کند! تو نیز اگر از عهده اش بر می آمدی حتماً به آن نوکی می زدی.

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

حسین! تعالیم دین مادری را از ذهنت خارج کن که بیشتر بر اعصابت مسلط شوی تا وقتی با حقایق قرآن روبرو شدی، آن را با دروغهای دین مادری مقایسه نکنی و زود جوش نیاوری بلکه بتوانی ادب گفتمان را رعیت نمایی و هی مجبور نشوی عذر خواهی کنی.
در فرهنگ قرآن، که یگانه مرجع دین الهی است، کلمه امی به معنای کسی می باشد که دینش مانند زبانش مادری است و پیرو هیچ کتاب آسمانی نیست.از آیات زیر بخوبی می توان معنای حقیقی امی را دریافت . همه آیات همراه با عنوان سوره و شماره آیه هستند تا درصورت نیاز به ترجمه ، برادران و خواهران عزیز شخصاً به ترجمه آیه مورد نظر رجوع نمایند .



فَإِنْحَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّـهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُللِّلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ ۚ فَإِنْأَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوا ۖ وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَالْبَلَاغُ ۗ وَاللَّـهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿آل عمران-٢٠﴾

آیا آنجا که می گوید به امیها و آنان که کتاب به ایشان داده شده بگو، منظورش این است که به سواد داران و بی سوادان بگو؟!
یا به اهل کتاب و مشرکین بگو؟ بسیاری از مترجمین من جمله مکارم شیرازی، فولادوند، انصاریان و غیره امیین را مشرکین ( بت پرستان) معنا کرده اند.

یا آنجا که می فرمایند :

هُوَالَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْآيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنكَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿جمعه/٢﴾

آیا منظور این است که از میان بی سوادان بیسوادی مثل خودشان را به رسالت برانگیخت یا از میان مشرکین یکی مثل خودشان؟

یا آنجا که می گوید:

وَمِنْأَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَوَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَّا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّامَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَعَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِالْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿آلعمران /75﴾

آیا منظور اهل کتاب این است که چون آنها بی سواد بودند می توان مالشان را پس نداد یا چون بت پرست بودند؟ مسلماً چون بت پرست بودند .
درواقع امیین به این خاطر بی سواد معنا شده که صفت پاک و منزه و بی عیب بودن پیامبر زیرسئوال نرود و این ویژگی فوق بشری در کنار سایر ویژگیهایی که او را از بشربودن جدا می کند ، حفظ شود. والا بسیاری از مفسرین و مترجمین به معنای حقیقی امی اذعان داشته اند.

وقتی خداوند خطاب به پیامبر می فرمایند:

مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ( شوری/52)
منظور این نیست که نمی توانستی کتاب بخوانی بلکه منظور این است که دین و ایمان سرت نمی شد

یا وقتی می گوید:

وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ ۖ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ ﴿٤٨عنکبوت﴾

منظور این نیست که قبلاً بی سواد بودی بلکه می گوید تو قبلاً کتاب آسمانی نخواندی و قرآن هم نوشته تو نیست و الا در سوره فرقان می خوانیم:

وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَىٰ عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿فرقان/5﴾
یعنی قوم پیامبر می گفتند این قرآن اساطیر گذشتگان است که شب و روز بر او می خوانند و او می نویسد.

حسن پیامبر در این بود که از ضلالت به هدایت رسید:

وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ(ضحی/7)
و آیا تو را گمراه نیافت سپس هدایتت نکرد؟
وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كَادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَدًا

و همين كه «بنده خدا» برخاست تا او را بخواند، چيزى نمانده بود كه بر سر وى فرو افتند.

ghanet حاضر نيست نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
قديمي 3 روز پيش   #2424
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
درخواست پاک کردن صورت مسئله هیچ فایده ای ندارد،
درخواست من به خاطر این است که قبلا در لفافه به پیامبر خدا ص توهین میکردی، اما در این پست اخیر، توهین آشکار کردی، و خودت را در لیست سیاه‌ترین، قرار دادی، و برادر ابن ملجم شدی که شک نکن دستت به پیامبر میرسید ایشان را میکشتی.


نقل قول:
اگر می توانی آن را حل کن و الا فقط عرض خود می بری.
کسانی که به پیامبر مجنون میگفتند، عرض او را میبردند یا عرض خود را؟!


نقل قول:
من این سند را برای هرکه مطرح کردم زمین گیر شد،
اگر دروغ میگویی خداوند طوری زمین‌گیرت کند که بدنت کرم شود و داد بزنی و جانت در نیاید. آمین.


نقل قول:
برهان قرآن است دیگر، وقتی می آید همه را زمین گیر می کند!
بلی برهان قرآن است یعنی دو آیه ۱۵۷ و ۱۵۸ سوره مبارکه اعراف که از ترجمه‌اش فرار میکنی!


نقل قول:
تو نیز اگر از عهده اش بر می آمدی حتماً به آن نوکی می زدی.

من کی هستم که بخواهم دروغ رو راست که در تاریخ احدی نگفته را نوک بزنم؟! یا از عزّت پیامبر دفاع کنم؟! چنار تنومند عزّت پیامبر اسلام ص آیا از این دروغهای تو یک میکرون تکان میخورد؟!

میگویند: کرمکی به چنار گفت: خودت را بگیر! میخواهم برم! چنار گفت: من آمدنت را نفهمیدم که رفتنت را بخواهم حساب کنم!


نقل قول:
وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كَادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَدًا

و همين كه «بنده خدا» برخاست تا او را بخواند، چيزى نمانده بود كه بر سر وى فرو افتند.
کجا عبد الله دروغ میگوید و به دیگران توهین میکند؟!
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 3 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 روز پيش   #2425
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,002
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته


بلی برهان قرآن است یعنی دو آیه ۱۵۷ و ۱۵۸ سوره مبارکه اعراف که از ترجمه‌اش فرار میکنی!
همانگونه که عرض کردم؛ حُسن پیامبر عزیزمان در این بود که از ضلالت به هدایت و از ظلمت به نور رسید، قرآن از رسولانی اسم می برد که قبل از بعثت، به دین مادری خود بوده اند ( اگر خواستی آیاتش را معرفی کنم) و پیامبر عزیزمان نیز قبل از بعثت امی بود و دین الهی نداشت. بخاطر همین است که خداوند او را رسول امی خطاب می کند. من اسناد خودم را درباره معنای حقیقی کلمه امی به شما معرفی کردم اگر در خود می بینی آنها را بررسی کن و پاسخ بده در غیر اینصورت بی خود الم شنگه در نیاور و شلوغش نکن!
بسم الله ببینم چکار می کنی:



نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته



فَإِنْحَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّـهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُللِّلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ ۚ فَإِنْأَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوا ۖ وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَالْبَلَاغُ ۗ وَاللَّـهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿آل عمران-٢٠﴾

آیا آنجا که می گوید به امیها و آنان که کتاب به ایشان داده شده بگو، منظورش این است که به سواد داران و بی سوادان بگو؟!
یا به اهل کتاب و مشرکین بگو؟ بسیاری از مترجمین من جمله مکارم شیرازی، فولادوند، انصاریان و غیره امیین را مشرکین ( بت پرستان) معنا کرده اند.

یا آنجا که می فرمایند :

هُوَالَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْآيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنكَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿جمعه/٢﴾

آیا منظور این است که از میان بی سوادان بیسوادی مثل خودشان را به رسالت برانگیخت یا از میان مشرکین یکی مثل خودشان؟

یا آنجا که می گوید:

وَمِنْأَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَوَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَّا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّامَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَعَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِالْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿آلعمران /75﴾

آیا منظور اهل کتاب این است که چون آنها بی سواد بودند می توان مالشان را پس نداد یا چون بت پرست بودند؟ مسلماً چون بت پرست بودند .
درواقع امیین به این خاطر بی سواد معنا شده که صفت پاک و منزه و بی عیب بودن پیامبر زیرسئوال نرود و این ویژگی فوق بشری در کنار سایر ویژگیهایی که او را از بشربودن جدا می کند ، حفظ شود. والا بسیاری از مفسرین و مترجمین به معنای حقیقی امی اذعان داشته اند.

وقتی خداوند خطاب به پیامبر می فرمایند:

مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ( شوری/52)
منظور این نیست که نمی توانستی کتاب بخوانی بلکه منظور این است که دین و ایمان سرت نمی شد

یا وقتی می گوید:

وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ ۖ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ ﴿٤٨عنکبوت﴾

منظور این نیست که قبلاً بی سواد بودی بلکه می گوید تو قبلاً کتاب آسمانی نخواندی و قرآن هم نوشته تو نیست و الا در سوره فرقان می خوانیم:

وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَىٰ عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿فرقان/5﴾
یعنی قوم پیامبر می گفتند این قرآن اساطیر گذشتگان است که شب و روز بر او می خوانند و او می نویسد.

حسن پیامبر در این بود که از ضلالت به هدایت رسید:

وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ(ضحی/7)
و آیا تو را گمراه نیافت سپس هدایتت نکرد؟
ghanet حاضر نيست نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
قديمي 3 روز پيش   #2426
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
همانگونه که عرض کردم؛ حُسن پیامبر عزیزمان در این بود که از ضلالت به هدایت و از ظلمت به نور رسید، قرآن از رسولانی اسم می برد که قبل از بعثت، به دین مادری خود بوده اند ( اگر خواستی آیاتش را معرفی کنم) و پیامبر عزیزمان نیز قبل از بعثت امی بود و دین الهی نداشت. بخاطر همین است که خداوند او را رسول امی خطاب می کند. من اسناد خودم را درباره معنای حقیقی کلمه امی به شما معرفی کردم اگر در خود می بینی آنها را بررسی کن و پاسخ بده در غیر اینصورت بی خود الم شنگه در نیاور و شلوغش نکن!
بسم الله ببینم چکار می کنی:
حیا کن! قرآن پانزده قرن است بین کافر و مسلمان بوده است، این آیات را همه دیده‌اند و میبینند و خواهند دید، احدی چنین دروغ شاخدار که میگویی از این آیات نفهمیده، چرا آیه‌ای که دقیقا همین کلمه را توصیف پیامبر ص کرده در بین اسناد! نیست! چرا نمیآوری؟!

ببین چند بار این را پرسیدم! برای امی بودن پیامبر خدا آیات دیگر را سند میکنی، از آیه‌ای که خودش به حضرت امی میگوید فرار میکنی ترجمه کنی!

چرا؟
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 3 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 روز پيش   #2428
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

ناظرین فرهیخته توجه فرمایید، معنای امّی که غانت میگوید: یعنی کسی که بر دین مادری است، اما خودش میگوید: وقتی از دین مادری در آمد تازه میشود مسلمان، و دیگر أمّي نیست، توجه کنید، پس از بیرون آمدن از دین مادری، دیگر أمّي نیست!

اما چرا از ترجمه آیاتی که پیامبر ص را به أمّي توصیف میکند فرار میکند؟ چون این آیات آشکارا پس از پیامبر شدن، حضرت را به أمّی، توصیف میکند!

آیا میشود گفت: متابعت کنید از فرستاده ما که پیامبر بی دین است؟!:

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
علامت آشکار قصد توهین تو این است که دو آیه که خودش پیامبر ص را به أمّي توصیف میکند نمیآوری، صد آیه دیگر میاوری که تا تدلیس خود را جا بیاندازی! چرا از این دو آیه فرار میکنی؟ چون اگر بخواهی ترجمه کنی مشتت باز میشود:


وَ اخْتَارَ مُوسىَ‏ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِّمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتهُْمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبّ‏ِ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُم مِّن قَبْلُ وَ إِيَّاىَ أَ تهُْلِكُنَا بمَِا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِىَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بهَِا مَن تَشَاءُ وَ تهَْدِى مَن تَشَاءُ أَنتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا وَ أَنتَ خَيرُْ الْغَفِرِينَ(الأعراف155) وَ اكْتُبْ لَنَا فىِ هَاذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فىِ الاَْخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابىِ أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَ رَحْمَتىِ وَسِعَتْ كلُ‏َّ شىَ‏ْءٍ فَسَأَكْتُبهَُا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ الَّذِينَ هُم بَِايَاتِنَا يُؤْمِنُونَ(156) الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبىِ‏َّ الْأُمِّىَّ الَّذِى يجَِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فىِ التَّوْرَئةِ وَ الْانجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنهَْئهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَ يحُِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَ يحَُرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَئثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلَالَ الَّتىِ كاَنَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ ءَامَنُواْ بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِى أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(157) قُلْ يَأَيُّهَا النَّاسُ إِنىّ‏ِ رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِى لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ يُحْىِ وَ يُمِيتُ فََامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبىِ‏ِّ الْأُمِّىّ‏ِ الَّذِى يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِمَاتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ(الأعراف158)


ترجمه غانت هالک:

...رحمتم را برای کسانی که به آیات ما ایمان میآورند مینویسم، همان کسانی که پیروی میکنند از فرستاده‌ای که پیامبر است و بی دین است و نام او را نزد خودشان در تورات و انجیل مکتوب مییابند ... پس ای مردم! به خدا و فرستاده او که پیامبر بی دین است ایمان بیاورید، همان پیامبری که ایمان به خدا و کلمات او دارد، او را متابعت کنید شاید که هدایت شوید.


این است ترجمه این فاسد مفسد مجسمه دروغ که همه را دروغگو مینامد! و اگر عذرخواهی نکند همه شاهد باشید که اگر با او با لحن با ادب صحبت کنیم به اساس ادب، خیانت کرده‌ایم، ادب تا وقتی است که فضای صداقت در بحث علمی باشد، نه مکر و فریب و دروغ.

در طول تاریخ بشر مسلمان و کافر، یک سند معتبر ارائه دهد که أمّي یعنی بی دین، همین!
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 3 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 روز پيش   #2429
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,002
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
حیا کن! قرآن پانزده قرن است بین کافر و مسلمان بوده است، این آیات را همه دیده‌اند و میبینند و خواهند دید، احدی چنین دروغ شاخدار که میگویی از این آیات نفهمیده، چرا آیه‌ای که دقیقا همین کلمه را توصیف پیامبر ص کرده در بین اسناد! نیست! چرا نمیآوری؟!

ببین چند بار این را پرسیدم! برای امی بودن پیامبر خدا آیات دیگر را سند میکنی، از آیه‌ای که خودش به حضرت امی میگوید فرار میکنی ترجمه کنی!

چرا؟
.

رسول امی یعنی رسولی که قبل از بعثت از امیها بود و از میان امیها انتخاب شد( بعث فی الامیین رسولاً منهم - در میان امیها رسولی از خودشان مبعوث داشت) امی بودن او از این بابت بود که قبل از مبعوث شدن پیرو هیچ کتاب آسمانی نبود ، اسنادی که آوردم این را بخوبی توضیح می دهند. هی بر اندازش نکن وارد شو ببینم چه می کنی.


فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ ۚ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا ۖ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ ۗ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ

پس اگر با تو به محاجّه برخاستند، بگو: «من خود را تسليم خدا نموده‌ام، و هر كه مرا پيروى كرده [نيز خود را تسليم خدا نموده است‌].» و به كسانى كه اهل كتابند و به مشركان بگو: «آيا اسلام آورده‌ايد؟» پس اگر اسلام آوردند، قطعاً هدايت يافته‌اند، و اگر روى برتافتند، فقط رساندن پيام بر عهده توست، و خداوند به [امور] بندگان بيناست.- مکارم شیرازی

ببینید مکارم شیرازی کلمه الامیین را در آیه فوق مشرکین معنا کرده است. و امیین جمع امی می باشد

آخرين ويرايش ghanet ، 3 روز پيش در 07:04PM.
ghanet حاضر نيست نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
قديمي 3 روز پيش   #2430
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,002
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
ناظرین فرهیخته توجه فرمایید، معنای امّی که غانت میگوید: یعنی کسی که بر دین مادری است، اما خودش میگوید: وقتی از دین مادری در آمد تازه میشود مسلمان، و دیگر أمّي نیست، توجه کنید، پس از بیرون آمدن از دین مادری، دیگر أمّي نیست!

اما چرا از ترجمه آیاتی که پیامبر ص را به أمّي توصیف میکند فرار میکند؟ چون این آیات آشکارا پس از پیامبر شدن، حضرت را به أمّی، توصیف میکند!

آیا میشود گفت: متابعت کنید از فرستاده ما که پیامبر بی دین است؟!:


آیت الله خمینی هم پس از خروج از خمین همچنان آیت الله خمینی بود.

من صد بار هم که معنی رسول امی را برایت بنویسم قبول نخواهی کرد چون قصد کرده ای هرچه زود تر در این تاپیک راقفل کنی تا رها شوی. پاک کردن صورت مسئله هیچ فایده ای ندارد اگر می توانی آن را حل کن:


نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته



فَإِنْحَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّـهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُللِّلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ ۚ فَإِنْأَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوا ۖ وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَالْبَلَاغُ ۗ وَاللَّـهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿آل عمران-٢٠﴾

آیا آنجا که می گوید به امیها و آنان که کتاب به ایشان داده شده بگو، منظورش این است که به سواد داران و بی سوادان بگو؟!
یا به اهل کتاب و مشرکین بگو؟ بسیاری از مترجمین من جمله مکارم شیرازی، فولادوند، انصاریان و غیره امیین را مشرکین ( بت پرستان) معنا کرده اند.

یا آنجا که می فرمایند :

هُوَالَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْآيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنكَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿جمعه/٢﴾

آیا منظور این است که از میان بی سوادان بیسوادی مثل خودشان را به رسالت برانگیخت یا از میان مشرکین یکی مثل خودشان؟

یا آنجا که می گوید:

وَمِنْأَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَوَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَّا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّامَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَعَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِالْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿آلعمران /75﴾

آیا منظور اهل کتاب این است که چون آنها بی سواد بودند می توان مالشان را پس نداد یا چون بت پرست بودند؟ مسلماً چون بت پرست بودند .
درواقع امیین به این خاطر بی سواد معنا شده که صفت پاک و منزه و بی عیب بودن پیامبر زیرسئوال نرود و این ویژگی فوق بشری در کنار سایر ویژگیهایی که او را از بشربودن جدا می کند ، حفظ شود. والا بسیاری از مفسرین و مترجمین به معنای حقیقی امی اذعان داشته اند.

وقتی خداوند خطاب به پیامبر می فرمایند:

مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ( شوری/52)
منظور این نیست که نمی توانستی کتاب بخوانی بلکه منظور این است که دین و ایمان سرت نمی شد

یا وقتی می گوید:

وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ ۖ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ ﴿٤٨عنکبوت﴾

منظور این نیست که قبلاً بی سواد بودی بلکه می گوید تو قبلاً کتاب آسمانی نخواندی و قرآن هم نوشته تو نیست و الا در سوره فرقان می خوانیم:

وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَىٰ عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿فرقان/5﴾
یعنی قوم پیامبر می گفتند این قرآن اساطیر گذشتگان است که شب و روز بر او می خوانند و او می نویسد.

حسن پیامبر در این بود که از ضلالت به هدایت رسید:

وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ(ضحی/7)
و آیا تو را گمراه نیافت سپس هدایتت نکرد؟

آخرين ويرايش ghanet ، 3 روز پيش در 07:28PM.
ghanet حاضر نيست نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
قديمي 3 روز پيش   #2432
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته


آیت الله خمینی هم پس از خروج از خمین همچنان آیت الله خمینی بود.

من صد بار هم که معنی رسول امی را برایت بنویسم قبول نخواهی کرد چون قصد کرده ای هرچه زود تر در این تاپیک راقفل کنی تا رها شوی. پاک کردن صورت مسئله هیچ فایده ای ندارد اگر می توانی آن را حل کن:
باور نمیکردم خود شما، با این مثال زدنتان، به این زیبایی حرف قرآن را تایید، و حرف خودتان را رد کنید!

حرف شما: أمّي یعنی کسی که دینش مادری است = بی دین

حرف قرآن: أمّي یعنی فردی که اهل مکّة است = مکّي


حال ببینید وقتی خواستید مثال بزنید، به شهر مثال زدید، همه میدانیم که کسی از شهری خارج شود باز میگویند اهل آنجاست، چون تلبس به مشتق انواعی دارد، و پیامبر خدا ص که اهل مکه بودند، بعد از اینکه به مدینه هجرت کردند، باز هم مکّي بودند، رسول نبي مکّي بودند.

اما وصف و توصیف، تفاوت فاحش با شهر دارد، کسی که از وصفی خارج میشود، دیگر نمیشود او را به آن وصف متصف کرد، آیا میشود کسی که کافر بوده و از کفر خارج شده، او را توصیف کرد به کافر؟! هرگز، چرا؟ چون وصف ضد و وصف بدل برای او آمده است، نمیشود به اعتبار اینکه قبلا کافر بوده، اکنون که ضد کفر برای او آمده، او را به اسم کافر توصیف کرد، و این بر خلاف شهر تولد که میتوان گفت اهل آنجاست.


و اما این اسناد شما! (واقعا آمدم بنویسم اسناد، خنده‌ام گرفت!) پس آیا معنای اسناد این است که هر چه به اندازه یک ذره میتوان از آن سوء استفاده کرد، با آب و تاب آورد! اما کوه کوه آیاتی که بر علیه این اسناد است، مخفی کرد مبادا مخاطب ببیند! آیا این معنای اسناد است؟!

آخر ای مدعی قرآن، مگر حدود ده مورد، به اطراف و نواحی مکه، اطلاق قری در قرآن کریم نشده؟! مگر در دو بلکه سه مورد خود مکة مشرفة به عنوان أمّ القری در قرآن نیامده؟! این آیات در قرآن غانت نیست؟! آیا این آیات، کلمه أمّ ندارد؟! پس چرا یواشکی همه را بایکوت میکند؟! چرا؟! چون اسناد!! ایشان همه دنیا را زمین‌گیر میکند!


آیا تنها عقل غانت است که حکم میکند وقتی پیامبران پیشین میخواهند خاتم پیامبران را آمدنش را بشارت دهند او را توصیف کنند که بی دین است و بر دین مادری است و ...؟! آیا عقلاء وقتی میخواهند مدح کسی کنند و بشارت به وجود او بدهند جهات منفی او را در بشارت ذکر میکنند؟ یا در وقت بشارت دادن آدرس محل ظهور او را میدهند؟ آیا میگویند پیامبر بی دین (نعوذ بالله تعالی) یا میگویند پیامبر مکّي؟

چرا بگویند پیامبر أمّي مکّي؟ چون کوه فاران (پاران) یک نشانه بسیار بزرگ است، به اینجا مراجعه کنید:

************
پاران: ویکی‌پدیا

در سفر تثنیه آمده‌است[۳]:
این است برکتی که موسی، مرد خدا، قبل از مرگش به قوم اسرائیل داد:
خداوند از کوه سینا آمد،او از کوه سعیر طلوع کردو از کوه فاران درخشید.
شناسایی مکان

جغرافی‌دانان شرقی سه منطقه را به نام فاران خوانده‌اند: کوه‌های اطراف مکه، کوه‌ها و روستایی در شرق مصر و استانی در سمرقند.[۴] مسلمانان و اعراب معتقدند که فاران به کوه‌ها و بیابان حجاز اطلاق می‌شود. ترجمه‌ای عربی به سال ۱۸۵۱ از یک تورات سامری فاران را با حجاز یکی می‌داند.[۴] یاقوت حموی جغرافی‌دان و تاریخ‌نویس قرن هفتم هجری قمری در کتاب معجم‌البلدان می‌نویسد که «فاران عربی‌شده یک کلمه عبری است. یکی از نام‌های مکه که در تورات آمده‌است.»[۵][۶] کوهی به نام «تل فاران» در حومه مکه وجود دارد.[۵] مسلمانان دلیل مهاجرت یهودیان به حجاز را در پیش از اسلام آگاهی آنان از ظهور پیامبری در این منطفه دانسته‌اند.[۶]
*************


رمز کلمه أمّی یعنی مکّي که در بشارت تورات و انجیل آمده مثل خورشید واضح است، و این هم عبارت تورات که بشارت به فاران در آن آمده است:

دعای برکت موسی: کتاب مقدس گروسی

باب ۳۳

دعای برکت موسی
۱ و این است برکتی که موسی، مرد خدا، قبل از وفاتش به بنی‌اسرائیل برکت داده،
۲ گفت: «یهُوَه از سینا آمد، و از سعیر بر ایشان طلوع نمود و از جَبَل فاران درخشان گردید و با کرورهای مقدسین آمد، و از دست راست او برای ایشان شریعت آتشین پدید آمد.

********************

این مطالب را برای عزیزان محقق، زیره به کرمان میبرم، ولی برای امثال خودم، میتواند سر نخ تحقیق باشد تا پس از مدتی بتوانند قسم بخورند که مناسب‌ترین معنا برای دو آیه سوره مبارکه اعراف، رسول نبي مکّي است.

اگر توفیق بود إن شاء الله تعالی از آیات متعدد مثل: و من قبل یستفتحون علی الذین کفروا و.. شاهد خواهم آورد که اهل کتاب، به خاطر همین بشارت، نزدیک ظهور اسلام، آمده بودند و نزدیک مکه سکنا کرده بودند، و در وقت نزاع کانوا یستفتحون! و تمام اسناد!!! زمین‌گیر را توضیح خواهم داد.
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 3 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 روز پيش   #2434
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,002
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
باور نمیکردم خود شما، با این مثال زدنتان، به این زیبایی حرف قرآن را تایید، و حرف خودتان را رد کنید!

حرف شما: أمّي یعنی کسی که دینش مادری است = بی دین

حرف قرآن: أمّي یعنی فردی که اهل مکّة است = مکّي


حال ببینید وقتی خواستید مثال بزنید، به شهر مثال زدید، همه میدانیم که کسی از شهری خارج شود باز میگویند اهل آنجاست، چون تلبس به مشتق انواعی دارد، و پیامبر خدا ص که اهل مکه بودند، بعد از اینکه به مدینه هجرت کردند، باز هم مکّي بودند، رسول نبي مکّي بودند.

اما وصف و توصیف، تفاوت فاحش با شهر دارد، کسی که از وصفی خارج میشود، دیگر نمیشود او را به آن وصف متصف کرد، آیا میشود کسی که کافر بوده و از کفر خارج شده، او را توصیف کرد به کافر؟! هرگز، چرا؟ چون وصف ضد و وصف بدل برای او آمده است، نمیشود به اعتبار اینکه قبلا کافر بوده، اکنون که ضد کفر برای او آمده، او را به اسم کافر توصیف کرد، و این بر خلاف شهر تولد که میتوان گفت اهل آنجاست.


و اما این اسناد شما! (واقعا آمدم بنویسم اسناد، خنده‌ام گرفت!) پس آیا معنای اسناد این است که هر چه به اندازه یک ذره میتوان از آن سوء استفاده کرد، با آب و تاب آورد! اما کوه کوه آیاتی که بر علیه این اسناد است، مخفی کرد مبادا مخاطب ببیند! آیا این معنای اسناد است؟!

آخر ای مدعی قرآن، مگر حدود ده مورد، به اطراف و نواحی مکه، اطلاق قری در قرآن کریم نشده؟! مگر در دو بلکه سه مورد خود مکة مشرفة به عنوان أمّ القری در قرآن نیامده؟! این آیات در قرآن غانت نیست؟! آیا این آیات، کلمه أمّ ندارد؟! پس چرا یواشکی همه را بایکوت میکند؟! چرا؟! چون اسناد!! ایشان همه دنیا را زمین‌گیر میکند!


آیا تنها عقل غانت است که حکم میکند وقتی پیامبران پیشین میخواهند خاتم پیامبران را آمدنش را بشارت دهند او را توصیف کنند که بی دین است و بر دین مادری است و ...؟! آیا عقلاء وقتی میخواهند مدح کسی کنند و بشارت به وجود او بدهند جهات منفی او را در بشارت ذکر میکنند؟ یا در وقت بشارت دادن آدرس محل ظهور او را میدهند؟ آیا میگویند پیامبر بی دین (نعوذ بالله تعالی) یا میگویند پیامبر مکّي؟

چرا بگویند پیامبر أمّي مکّي؟ چون کوه فاران (پاران) یک نشانه بسیار بزرگ است، به اینجا مراجعه کنید:

************
پاران: ویکی‌پدیا

در سفر تثنیه آمده‌است[۳]:
این است برکتی که موسی، مرد خدا، قبل از مرگش به قوم اسرائیل داد:
خداوند از کوه سینا آمد،او از کوه سعیر طلوع کردو از کوه فاران درخشید.
شناسایی مکان

جغرافی‌دانان شرقی سه منطقه را به نام فاران خوانده‌اند: کوه‌های اطراف مکه، کوه‌ها و روستایی در شرق مصر و استانی در سمرقند.[۴] مسلمانان و اعراب معتقدند که فاران به کوه‌ها و بیابان حجاز اطلاق می‌شود. ترجمه‌ای عربی به سال ۱۸۵۱ از یک تورات سامری فاران را با حجاز یکی می‌داند.[۴] یاقوت حموی جغرافی‌دان و تاریخ‌نویس قرن هفتم هجری قمری در کتاب معجم‌البلدان می‌نویسد که «فاران عربی‌شده یک کلمه عبری است. یکی از نام‌های مکه که در تورات آمده‌است.»[۵][۶] کوهی به نام «تل فاران» در حومه مکه وجود دارد.[۵] مسلمانان دلیل مهاجرت یهودیان به حجاز را در پیش از اسلام آگاهی آنان از ظهور پیامبری در این منطفه دانسته‌اند.[۶]
*************


رمز کلمه أمّی یعنی مکّي که در بشارت تورات و انجیل آمده مثل خورشید واضح است، و این هم عبارت تورات که بشارت به فاران در آن آمده است:

دعای برکت موسی: کتاب مقدس گروسی

باب ۳۳

دعای برکت موسی
۱ و این است برکتی که موسی، مرد خدا، قبل از وفاتش به بنی‌اسرائیل برکت داده،
۲ گفت: «یهُوَه از سینا آمد، و از سعیر بر ایشان طلوع نمود و از جَبَل فاران درخشان گردید و با کرورهای مقدسین آمد، و از دست راست او برای ایشان شریعت آتشین پدید آمد.

********************

این مطالب را برای عزیزان محقق، زیره به کرمان میبرم، ولی برای امثال خودم، میتواند سر نخ تحقیق باشد تا پس از مدتی بتوانند قسم بخورند که مناسب‌ترین معنا برای دو آیه سوره مبارکه اعراف، رسول نبي مکّي است.

اگر توفیق بود إن شاء الله تعالی از آیات متعدد مثل: و من قبل یستفتحون علی الذین کفروا و.. شاهد خواهم آورد که اهل کتاب، به خاطر همین بشارت، نزدیک ظهور اسلام، آمده بودند و نزدیک مکه سکنا کرده بودند، و در وقت نزاع کانوا یستفتحون! و تمام اسناد!!! زمین‌گیر را توضیح خواهم داد.
.
حسین! تو کسی بودی که اگر من می نوشتم الف تا زیرش نمی نوشتی ب و جوابی نمی دادی خیالت راحت نمی شد. پس چرا دیگر پاسخ نمی دهی؟!
من آیاتی را که به تو نشان دادم ، برای کسان دیگری نیز مطرح کردم و هیچ نگفتند اما مانند تو پیچ و تاب نخوردند و درپی توجیه مطلب بر نیامدند چون دانستند که مطلب جواب ندارد و توجیه پذیر نیست
برهان پروردگار است دیگر!
وقتی می آید همه را زمین گیر می کند و حرفی برای گفتن باقی نمی گذارد:


نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

حسین! تعالیم دین مادری را از ذهنت خارج کن که بیشتر بر اعصابت مسلط شوی تا وقتی با حقایق قرآن روبرو شدی، آن را با دروغهای دین مادری مقایسه نکنی و زود جوش نیاوری بلکه بتوانی ادب گفتمان را رعیت نمایی و هی مجبور نشوی عذر خواهی کنی.
در فرهنگ قرآن، که یگانه مرجع دین الهی است، کلمه امی به معنای کسی می باشد که دینش مانند زبانش مادری است و پیرو هیچ کتاب آسمانی نیست.از آیات زیر بخوبی می توان معنای حقیقی امی را دریافت . همه آیات همراه با عنوان سوره و شماره آیه هستند تا درصورت نیاز به ترجمه ، برادران و خواهران عزیز شخصاً به ترجمه آیه مورد نظر رجوع نمایند .



فَإِنْحَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّـهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُللِّلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ ۚ فَإِنْأَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوا ۖ وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَالْبَلَاغُ ۗ وَاللَّـهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿آل عمران-٢٠﴾

آیا آنجا که می گوید به امیها و آنان که کتاب به ایشان داده شده بگو، منظورش این است که به سواد داران و بی سوادان بگو؟!
یا به اهل کتاب و مشرکین بگو؟ بسیاری از مترجمین من جمله مکارم شیرازی، فولادوند، انصاریان و غیره امیین را مشرکین ( بت پرستان) معنا کرده اند.

یا آنجا که می فرمایند :

هُوَالَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْآيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنكَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿جمعه/٢﴾

آیا منظور این است که از میان بی سوادان بیسوادی مثل خودشان را به رسالت برانگیخت یا از میان مشرکین یکی مثل خودشان؟

یا آنجا که می گوید:

وَمِنْأَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَوَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَّا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّامَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَعَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِالْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿آلعمران /75﴾

آیا منظور اهل کتاب این است که چون آنها بی سواد بودند می توان مالشان را پس نداد یا چون بت پرست بودند؟ مسلماً چون بت پرست بودند .
درواقع امیین به این خاطر بی سواد معنا شده که صفت پاک و منزه و بی عیب بودن پیامبر زیرسئوال نرود و این ویژگی فوق بشری در کنار سایر ویژگیهایی که او را از بشربودن جدا می کند ، حفظ شود. والا بسیاری از مفسرین و مترجمین به معنای حقیقی امی اذعان داشته اند.

وقتی خداوند خطاب به پیامبر می فرمایند:

مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ( شوری/52)
منظور این نیست که نمی توانستی کتاب بخوانی بلکه منظور این است که دین و ایمان سرت نمی شد

یا وقتی می گوید:

وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ ۖ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ ﴿٤٨عنکبوت﴾

منظور این نیست که قبلاً بی سواد بودی بلکه می گوید تو قبلاً کتاب آسمانی نخواندی و قرآن هم نوشته تو نیست و الا در سوره فرقان می خوانیم:

وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَىٰ عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿فرقان/5﴾
یعنی قوم پیامبر می گفتند این قرآن اساطیر گذشتگان است که شب و روز بر او می خوانند و او می نویسد.

حسن پیامبر در این بود که از ضلالت به هدایت رسید:

وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ(ضحی/7)
و آیا تو را گمراه نیافت سپس هدایتت نکرد؟

آخرين ويرايش ghanet ، 3 روز پيش در 07:06AM.
ghanet حاضر نيست نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
قديمي 3 روز پيش   #2435
saeed_s58
عضو ثابت
 
نشان saeed_s58
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 129
ارسال پيام توسط Yahoo به saeed_s58
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

باسمه تعالی
نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
حسین! تو کسی بودی که اگر من می نوشتم الف تا زیرش نمی نوشتی ب و جوابی نمی دادی خیالت راحت نمی شد. پس چرا دیگر پاسخ نمی دهی؟!
من آیاتی را که به تو نشان دادم ، برای کسان دیگری نیز مطرح کردم و هیچ نگفتند اما مانند تو پیچ و تاب نخوردند و درپی توجیه مطلب بر نیامدند چون دانستند که مطلب جواب ندارد و توجیه پذیر نیست
برهان پروردگار است دیگر!
وقتی می آید همه را زمین گیر می کند و حرفی برای گفتن باقی نمی گذارد:
جوابت واضح است و فقط کافی است چشمانت را باز کنی، اگر چشمی داری. فعلاً آنکه دارد پیچ و تاب می‌خورد تو هستی و هیچ استدلالی نمی‌آوری. جالب اینجاست که از رو هم نمی‌روی!
مگر آبرویی برای خودت گذاشته‌ای؟
آنچه واضح است این است که هیچ در چنته نداری و اکنون هم که بد جور کم آورده‌ای داری به پیامبر خدا - صلی الله علیه و آله - توهین می‌کنی و قصد داری آن چهره تابناک را به خیال خام خودت مشوه کنی، اما مثل همیشه کور خوانده‌ای.
تو از حداقل سواد لازم برای مباحثه بی‌بهره‌ای و بلکه از اندک تعقل و ادب بحث هم محرومی و در ضلالت اندر ضلالت خویش، خیال اضلال دیگران داری که خدای متعال تو را زمین‌گیر کرده و حرفی برای گفتن نداری و فقط داری عربده می‌کشی.
خدا تو را بکشد و تو را درس عبرتی برای اهل عبرت قرار دهد.
ألا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أیّ منقلب ینقلبون
saeed_s58 حاضر نيست نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
تعداد 2 كاربر از saeed_s58 بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 روز پيش   #2436
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
حسین! تو کسی بودی که اگر من می نوشتم الف تا زیرش نمی نوشتی ب و جوابی نمی دادی خیالت راحت نمی شد. پس چرا دیگر پاسخ نمی دهی؟!
من آیاتی را که به تو نشان دادم ، برای کسان دیگری نیز مطرح کردم و هیچ نگفتند اما مانند تو پیچ و تاب نخوردند و درپی توجیه مطلب بر نیامدند چون دانستند که مطلب جواب ندارد و توجیه پذیر نیست
برهان پروردگار است دیگر!
وقتی می آید همه را زمین گیر می کند و حرفی برای گفتن باقی نمی گذارد:
چون من خیالم راحت است که کسی نیستم، و اگر هم کسی باشم کسی نیستم که بخواهم دفاع از نور کنم، نور خودش از خودش دفاع میکند، ظلمت نمیتواند نور را تابان کند، پس بدان که عجله ندارم، و شانتاژ تو هم نزد افراد خبره رنگی ندارد، و نزد افراد تازه وارد هم که به زودی رنگ میبازد، پس چرا عجله کنم؟! و تک تک این اسناد!! تو قرنهاست مسلمین خوانده و میخوانند و خواهند خواند، اینقدر نمیفهمی که قرآن کتابی نیست که تازه تو آن را بتوانی تدلیسش کنی! صدها تفسیر در این زمینه مطالب را توضیح دادند، و کار من زیره به کرمان بردن است، و به طور خلاصه اشاره به تدلیس شما در این آیات خواهم کرد.

بنده اول چیزهایی را که بایکوت میکنی و سعی میکنی از دید مخاطب مخفی کنی، در حد وسع خودم در جلوی چشم میآورم، و سپس تدلیس شما در آنچه اسم اسناد روی آن میگذاری، برملا میکنم إن شاء الله تعالی.


و برای اینکه ترفند فاشل شما را به مخاطب نشان دهم میگویم: همه ببیننند این شخص به جای اینکه یک کلمه استدلالات من را بررسی کند و جواب علمی بدهد، به خیال خودش برای محو استدلال بنده، چهار سطر نوشت که یک کلمه علمی در آن نبود! خوب در این چهار سطر او و آنچه به عنوان حرف من نقل قول کرده دقت کنید! ببینید چه جواب علمی در قبال استدلال من عرضه کرده!
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 3 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 روز پيش   #2437
saeed_s58
عضو ثابت
 
نشان saeed_s58
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 129
ارسال پيام توسط Yahoo به saeed_s58
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

باسمه تعالی
نکته‌ای که خوب است به آن توجه شود، این است که هر تحقیقی در سطح خاص خودش باید بر اساس روش و منابع مناسب صورت گیرد. طبیعی است که برای به دست آوردن یک معنای کلی از یک آیه یا اینکه احتمال یک معنا را در یک کلمه بدهیم و آن معنا را عرفی بدانیم، مراجعه به ترجمه‌ها مفید است. اما زمانی که بحث دقیق می‌شود، ارحاع به ترجمه‌ها کار صحیحی نیست و لازم است در خود آیات و قرائن و کتاب‌های لغت معتبر، تحقیق دقیقی صورت گیرد.
جالب اینجاست که مدعی اینقدر با اصرار همگان را به مراجعه به ترجمه‌ها فرامی‌خواند و البته ترجمه‌ای هم که می‌آورد، اگر مثلاً مترجم به صورت [=مشرکان] عبارتی را آورده یا شاید هم دیگران این توضیح را به ترجمه او اضافه کرده‌اند، از آنجا که برای تلبیس ابلیس مناسب به نظر آمده، فقط همان را می‌آورد.
مثلاً ترجمه آقای مکارم ذیل اولین آیه شریفه چنین است:اگر با تو، به گفتگو و ستیز برخیزند، (با آن ها مجادله نکن; و) بگو: «من و پیروانم، با تمام وجود در برابر خداوند (و فرمان او)، تسلیم شده ایم.» و به آنها که اهل کتابند [=یهودونصارى ]و عوامان [=مشرکان ]بگو: «آیا شما هم تسلیم شده اید؟» اگر (در برابر فرمان و منطق حق،) تسلیم شوند، هدایت مى یابند; و اگر سرپیچى کنند، (نگران مباش; زیرا) وظیفه تو، تنها ابلاغ (رسالت) است; و خدا نسبت به (اعمال و عقاید) بندگان، بیناست.
http://www.makarem.ir/quran/#3:16
saeed_s58 حاضر نيست نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
تعداد 2 كاربر از saeed_s58 بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 روز پيش   #2438
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته


فَإِنْحَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّـهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُللِّلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ ۚ فَإِنْأَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوا ۖ وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَالْبَلَاغُ ۗ وَاللَّـهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿آل عمران-٢٠﴾

آیا آنجا که می گوید به امیها و آنان که کتاب به ایشان داده شده بگو، منظورش این است که به سواد داران و بی سوادان بگو؟!
یا به اهل کتاب و مشرکین بگو؟ بسیاری از مترجمین من جمله مکارم شیرازی، فولادوند، انصاریان و غیره امیین را مشرکین ( بت پرستان) معنا کرده اند.

یا آنجا که می فرمایند :

هُوَالَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْآيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنكَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿جمعه/٢﴾

آیا منظور این است که از میان بی سوادان بیسوادی مثل خودشان را به رسالت برانگیخت یا از میان مشرکین یکی مثل خودشان؟

یا آنجا که می گوید:

وَمِنْأَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَوَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَّا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّامَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَعَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِالْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿آلعمران /75﴾

آیا منظور اهل کتاب این است که چون آنها بی سواد بودند می توان مالشان را پس نداد یا چون بت پرست بودند؟ مسلماً چون بت پرست بودند .
درواقع امیین به این خاطر بی سواد معنا شده که صفت پاک و منزه و بی عیب بودن پیامبر زیرسئوال نرود و این ویژگی فوق بشری در کنار سایر ویژگیهایی که او را از بشربودن جدا می کند ، حفظ شود. والا بسیاری از مفسرین و مترجمین به معنای حقیقی امی اذعان داشته اند.

وقتی خداوند خطاب به پیامبر می فرمایند:

مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ( شوری/52)
منظور این نیست که نمی توانستی کتاب بخوانی بلکه منظور این است که دین و ایمان سرت نمی شد

یا وقتی می گوید:

وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ ۖ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ ﴿٤٨عنکبوت﴾

منظور این نیست که قبلاً بی سواد بودی بلکه می گوید تو قبلاً کتاب آسمانی نخواندی و قرآن هم نوشته تو نیست و الا در سوره فرقان می خوانیم:

وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَىٰ عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿فرقان/5﴾
یعنی قوم پیامبر می گفتند این قرآن اساطیر گذشتگان است که شب و روز بر او می خوانند و او می نویسد.

حسن پیامبر در این بود که از ضلالت به هدایت رسید:

وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ(ضحی/7)
و آیا تو را گمراه نیافت سپس هدایتت نکرد؟
و اما اسناد! پس ابتدا عرض که تکرار نکنیم آنچه را قبلا بحث کردیم، کسانی که قبلا ندیده‌اند به پست ۴۸ و قبل آن مراجعه کنند و ببینند که بحث همین اسناد مطرح شد، و بنده ریز به ریز شروع کردم جواب دادن، و وقتی ایشان دید بنده زمین‌گیر شدم به من رحم کرد! و در پست ۴۹ گفت:

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
سلام
به هر حال من نظر خودم را نوشتم و شما نیز همچنین. نه من مجبورم نظر شما را بپذیرم و نه شما نظر مرا
نظر شما برای خودتان و نظر من نیز برای خودم
لذا بعض مطالب قبلی را اینجا میاورم تا یاد آوری باشد:
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 3 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 روز پيش   #2439
saeed_s58
عضو ثابت
 
نشان saeed_s58
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 129
ارسال پيام توسط Yahoo به saeed_s58
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

باسمه تعالی
یکی از مواردی هم که در اسنادی! که آورده شد برای بنده سؤال شد، این بود که چرا در آیات شریفه، از حرف «في» استفاده شده و فرموده: «في الأمّیّین» و نفرموده «من الأمّیّین» و گویا «في» ظهور در ظرفیت داشته باشد.
saeed_s58 حاضر نيست نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
تعداد 2 كاربر از saeed_s58 بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 روز پيش   #2440
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

این پست شماره ۱۱ است که چنین نوشتید:

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
همانگونه که قبلاً نوشتم ؛ پیامبرو قبیله اش را به این دلیل امی می خواندند که دینشان برگرفته از کتاب آسمانی نبود و پیرو آئین مادری خود بودند. آنان به دلایل نامعلومی دریافته بودند که فرشتگان دختران خداوند و واسطه های او می باشند که خداوند سه تن از این فرشتگان را در کتابش به نامهای لات، منات و عزی اسم می برد.
این یک تاریخ ناب است؛ مو لای درزش نمی رود. شما از مرور همین تاریخ می توانید به حقانیت آن پی ببرید. اینکه گذشتگان همان کاری را کردند که آیندگان می کنند.
مورخ قرآن از کجا به این قطعیت رسید؟!
چه شد که اقوام نوح ، عاد، ثمود...موسی و عیسی همان راهی را رفتند که قوم محمد طی کرد و دارد می رود.
قوم محمد چه مدرکی داشتند که نشان می داد فرشتگان دختران خداوند هستند؟ آیا خودشان شاهد خلقت آنها بودند یا قبلاً کتابی برایشان فرستاده شده بود؟
و در پست شماره ۱۴ چنین پاسخ دادم:

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
دوست گرامی، چقدر در این متن شما اشتباه وجود دارد خدا میداند! اصلا واژه أمّي ربطی به کتاب آسمانی داشتن ندارد، و منهم امّیّون در قرآن برای اهل کتاب است، و...

شما اول طبق مبنای خودتان که فرمودید: راهی وجود ندارد، باید ثابت کنید که اساسا پیامبر اسلام و قوم ایشان وجود داشته‌اند یا خیر؟ آیا مجبوریم شهود کنیم که پیامبر بوده‌اند؟!

با این حرفهای شما مجبورم دوباره سؤالم را توضیح دهم:

معلمی در مقطع ابتدائی سر کلاس به شاگردانش میگوید: عزیزان من! شما در آینده وارد اجتماع میشوید، حرفهای مختلف میشنوید، به هر حرفی اعتماد نکنید، و من به عنوان معلم دلسوز شما امروز به شما میگویم: یکی از حرفهای دروغ که اصلا واقعیت ندارد این است که جنگی به نام جنگ جمل در صدر اسلام واقع شده است!

شاگردی که به این معلم خود کاملا اطمینان دارد این حرف را با تمام وجود میپذیرد، و هر کجا نامی از جنگ جمل شنید ، یا مقابله میکند و یا اینکه اگر شرائط طوری است که نمیتواند حرف بزند در دلش میخندد! اما بالأخره وقتی چند پیراهن کهنه کرد میبیند گویا آقای معلم راه درستی نرفته است! کمی بیشتر تحقیق میکند (گویا) میشود (قطعا) ، یعنی میبیند نمیتواند کلاه سر خودش بگذارد و قطعا آقای معلم آنها را به بیراهه برده است! در این هنگام وقتی خاطرات دوران دبستان را مرور میکند یادش میآید که خودش یا یکی دیگر از دانش‌آموزان از معلم پرسید: آقای معلم! اگر جنگ جمل دروغ است پس از کجا بفهمیم که اصلا خود پیامبر اسلام هم موجود بوده‌اند؟ و آقای معلم پاسخ داد: راهی ندارد! فقط باید خود شما از خدا بخواهید شما را به شهود برساند که ایشان بوده‌اند!

خوب دقت کنید، اکنون که پس از گذشت سالها این دانش‌آموز فهمیده که آقای معلم، مسیر صحیح و منطقی را طی نکرده است، میخواهیم فرایند این پختگی و به یقین رسیدن این دانش‌آموز در اینکه جنگ جمل بوده و نیز بودن پیامبر نیازی به شهود ندارد را دقیقا تحلیل کنیم که چه بر او گذشته که اینچنین یقین کرده؟ و اکنون هم هیچکس قادر نیست این یقین را از دست او بگیرد، مگر چه شده است؟

پس با توجه به اینکه ما دنبال حقانیت آیه نیستیم بلکه دنبال این هستیم که آیا مسلمین از پیامبرشان این آیه را شنیده‌اند یا اینکه خودشان به قرآن اضافه کردند(قرآن مادری!)، دوباره این سؤال را خدمت شما مطرح میکنم، و خواهش میکنم حواله به راهی نیست ندهید!:

سؤال: به چه وسیله مطمئن شویم که جمله: (الا بذكر الله تطمئن القلوب) را مسلمین به کتاب دینی خود نیفزوده‌اند؟
.
اینجا تذکر دادم که چقدر اشتباه در همین چند کلمه هست.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 3 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 روز پيش   #2441
saeed_s58
عضو ثابت
 
نشان saeed_s58
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 129
ارسال پيام توسط Yahoo به saeed_s58
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

باسمه تعالی
و اما در خصوص ترجمه بعضی مترجمین، لازم است نکته دیگری توجه شود و آن هم اینکه برای اشاره به مصادیق، گاهی از عنوانی استفاده می‌شود که مخاطب با آن علقه ذهنی بیشتری دارد و آن فرد یا گروه را با آن عنوان بیشتر می‌شناسد. مثلاً اگر بخواهد به شخصی اشاره شود که لباس زرد پوشیده و با همان لباس بیشتر در چشم است، سعی می‌شود از همان عنوان استفاده شود و به جای اینکه مثلاً با اطلاعات شناسنامه‌ای بخواهند افراد را به دنبال شخصی بفرستند، از مشخصه‌ای که نزد مخاطب آشناتر و برای ره‌گیری راحت‌تر است استفاده می‌کنند.
در ترجمه‌ها هم در موارد بسیاری از این اصل استفاده شده و ملاحظه می‌شود که نزد عرف آن اجتماعی که ترجمه با محوریت فهم آنها تهیه شده، چه عنوانی آشناتر است و اگر از لفظی استفاده شده، به این معنی نیست که مترجم آن را لزوماً معادل دقیق لفظ استعمال شده در آیه می‌داند. البته گاهی هم به خاطر غلبه فضای اجتماعی و عناوین مرسوم در یک عرف، ممکن است این کار ناخودآگاه صورت گرفته باشد، که همانگونه که پیشتر هم گفته شد، در روش صحیح تحقیق علمی، در مواردی نمی‌توان ترجمه‌ها را ملاک قرار داد.
saeed_s58 حاضر نيست نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
تعداد 2 كاربر از saeed_s58 بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 روز پيش   #2442
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

در پست ۳۷ چنین گفتید و در پست ۴۲ جواب دادم:

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته


نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

حسین! ... اگر چنین نکنی امی خواهی بود و مجبوری دینت را از زبان مردم کوچه و بازار اخذ کنی و به همان دین مادریت اکتفا نمایی.
اگر میزان فرهنگ قرآن کریم است باید عرض کنم: دست ما کوتاه و خرما بر نخیل! همانطور که قبلا هم اشاره کردم یکی از مهمترین واژه‌های فرهنگ قرآن همین واژه أمّيّ است که قرآن هم از تمام ظرفیت آن استفاده کرده است، نمیدانم چرا شما فقط از وجه منفی آن استفاده میکنید؟

أمّيّ بودن مقام والا و بالایی است که من اگر یک هزارم آن هم نصیبم شود کلاهم را به فوق عرش برین میاندازم! اصل ماده أمّ به معنای قصد است، و مادر هم أمّ نامیده میشود چون تمام همّ و غمّ و مقصد و مقصود طفل، مادرش است، و أمّ القری مکه است چون تمام مردم اطراف ، آنجا را قصد میکردند و میکنند، و امام را قصد میکنند، و أمّت، گروه دارای قصد و آهنگ واحد هستند، و لذا شخص أمّيّ کسی است که در زندگی دارای قصد و عزم است، دارای هدف و مقصد است، زندگی او هدف‌محور است، و از غافلین نیست، لذا آیه میگوید: هو الذی بعث فی الأمّیّین رسولا منهم! این پیامبر خودش أمّیّ است و برای أمّیّین پیام دارد، یعنی خودش دارای هدف عالی است و پیام دارد برای کسانی که در زندگی هدفمند هستند! اما کسی که خفیف المیزان است، سبک عقل و سبک منطق است پس مقصد او هم سست و ساقط و درک اسفل نار است! چقدر زیبا قرآن کریم میفرماید: و أمّا من خفّت موازینه فأمّه هاویة(القارعة9) چه کسی بالاتر از اول شخص عالم وجود؟ خدای سبحان در قران کریم دو مرتبه پیامبرش را به أمّيّ ستوده است، تا هر کس باید بفهمد بفهمد:

الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ ... (157) ... فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (الأعراف 158)

یک معنای دیگر أمّيّ، کسی است که آن فطرت الهی که با مادرش آورده را کم رنگ نکرده است، فطرة الله التی فطر الناس علیها، آن قرب عهدی که در ایام طفولیت با عالم ألست بربکم داشته، در اثر حشر با عالم خاک، خاک‌آلوده نکرده، و مثل روزی که برای شیر خوردن از سینه مادر، گریه میکرد، همانگونه برای جلب رحمت خالقش، گریه میکند، و فطرت، همان فطرت است، و جانش بسان آیینه پاک، تحویل فرشته مرگ داده میشود.
اما امثال بنده عرض میکنیم: ربّنا ظلمنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنکوننّ من الخاسرین.
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 3 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 روز پيش   #2443
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

پست ۴۳ تا ۴۹ ادامه بحث است:

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
در آیه وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ منظور از امیون اهل کتابی هستند که از کتاب آسمانی خود جز آمال پوچ و توهم و گمان هیچ نمی دانند. شما امیون را در این آیه چگونه ترجمه می کنید ؟
آیا اینجا نیز به مفهوم جماعتی است که هدفمند هستند؟ اگر اینگونه است چه هدفی دارند؟
امی بودن آنها چه ارتباطی با کتاب دارد ؟
چرا در قرآن امی در مقابل اهل کتاب قرار می گیرد؟
نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
دوست گرامی، تذکر خدمت شما عرض کردم و تکرار میکنم که قرآن کریم از تمام ظرفیت یک واژه استفاده میکند، و لذا شما نباید در یک فضای آکسیوم، توقع فهمیدن و ترتیب اثر معنای آکسیوم دیگر را داشته باشید، و هرگز بنده منکر نشدم که واژه أمّيّ در مواضع خاص، بار منفی داشته باشد، و در آیه: و منهم أمیّون لا یعلمون الکتاب الا أماني، ظاهر آیه بار منفی دارد، چون در آیات قبلی، فریقی از اهل کتاب را ذکر میفرماید که میتوانند بخوانند و بنویسند، و چون بخش دیگری امی هستند، آن گروه اول از اینها سوء استفاده میکنند، و خودشان کتاب مینویسند و به خدا نسبت میدهند، و یقولون هذا من عند الله لیشترو به ثمنا قلیلا.

البته قبل از اینکه معنای آکسیوم مناسب مقصودم را توضیح دهم چند ترجمه برای ظاهر این آیه ذکر میکنم که از کلمات مفسرین استفاده میشود:

۱- و از اهل کتاب کسانی هستند که از تورات چیزی جز التقاط و دروغ نمیدانند، و تنها اهل گمان هستند.(به حقیقت مطالب کتاب نرسیدند)

۲- و از اهل کتاب کسانی هستند که از تورات چیزی جز آمال و آرزو نمیدانند، و فقط گمان میکنند. (اهل علم به کتاب نیستند)

۳- و از اهل کتاب کسانی هستند که خواندن و نوشتن نمیدانند مگر همان چیزی که از دیگران بشنوند، و فقط اهل ظنّ و گمان هستند.(به علم به مطالب نمیرسند)

۴- و از اهل کتاب گروهی هستند که نوشتن را بلد نیستند مگر اینکه میتوانند بخوانند، و جز گمان در این خواندن بهره‌ای ندارند.


و قبل و بعد این گروه، توصیف کسانی شده است که خواندن و نوشتن میدانند و از این گروه سوء استفاده میکنند، آیات: ۷۵ بقزه و ۷۶ و سپس ۷۹ مراجعه فرمایید.


***********

و اما برگردیم در این آیه که میخواهیم أمّیّون را به معنای افراد صاحب هدف و قصد بگیریم که با معنای لغوی قصد مناسبت داشته باشد، پس چنین ترجمه میکنیم، که کاملا یک معنای تاویلی است، یعنی خلاف ظاهر معنای عرفی وسیاق آیه است، اما در آکسیوم تفسیر انفسی (نه آفاقی) معنای خاص خود دارد:

و از کسانی که اهل اعتقاد به کتاب الهی هستند، گروهی هستند که صاحب هدف و قصد رسیدن به محتوای کتاب هستند، اما نمیدانند از کتاب مگر در حدّ آرمان‌خواهی و برنامه‌ریزی برای رسیدن، و هنوز در حدّ گمان به حقائق هستند و به مرحله شهود نرسیده اند.

یظنون انهم ملاقوا ربهم، فمن کان یرجو لقاء ربه، با: کلّا لو تعلمون علم الیقین لترونّ الجحیم فرق میکند، و همچنین عین الیقین و حقّ الیقین.


و در این فضای آکسیوم، اولا نیاز نیست که به سیاق قبل و بعد نگاه کنیم چون خودکفا است، و ثانیا جالب این است که به سیاق قبل و بعد نگاه میکنیم اما نباید همان معانی مأنوس آکسیوم دیگر که بار منفی داشت اینجا بیاوریم! آیات قبل و بعد هم در نظام جدید تفسیر انفسی، معنای خاص خود پیدا میکند. و الله العالم
.
نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
من از این آکسیوم ، نظام جدید تفسیر انفسی و از این قبیل حرفها سر در نمی آورم و فکر نمی کنم در موضوع مورد بحث تاثیر داشته باشد.
موضوع این است که در عصر رسول الله دو طیف عمده عقیدتی وجود داشت که به یکی اهل کتاب و دیگری امی می گفتند.
اهل کتاب ظاهرا پیرو یکی از کتب آسمانی شناخته شده بودند و امی ها بر عکس از هیچ کتاب آسمانی پیروی نمی کردند دقیقا به همین دلیل است که در قران کریم امیین مقابل اهل کتاب قرار می گیرند هرچند بسیاری از اهل کتاب به دلیل عدم آگاهی از کتاب آسمانی خود و پیروی از آموزه های دین مادری، امی به حساب می آمدند و قرآن به این موضوع اذعان داشته است.
به طوری که از تاریخ قران استنتاج می شود امی ها همان قوم و قبیله پیامبر بودند که فرشتگان را دختران خداوند و واسطه های او می پنداشتند.وجه تسمیه امی از آن رو بود که آنها دین مادری خود را حفظ کرده بودند و از هیچ کتاب آسمانی پیروی نمی کردند پیامبر اگر چه در ابتدا خود یک امی و پیرو دین مادری اش بود اما به لطف پروردگار دست از دین مادری خود برداشت و به مقام والای رسالت نایل آمد.
علت این که کلمه امی به درستی ترجمه نمی شود ومفسرین و مترجمین از ذکر معنای حقیقی آن طفره می روند این است که پیامبر عزیز اسلام نیز به امی ملقب شده و در عقیده آنها امکان ندارد پیامبر چه قبل از رسالت و چه بعد از آن مرتکب خطا و اشتباهی شده باشد . شاهد این حقیقت این است که وقتی پای پیامبر در کار نبوده تقریبا همه ی مفسرین و مترجمین قرآن امیین را مشرکین معنا کرده اند چرا که قوم پیامبر دوگانه پرست بودند اما وقتی پای پیامبر در میان بوده ، امی را بی سواد معنا کرده اند در حالی که این کلمه در فرهنگهای لغت ابداً چنین معنایی نمی دهد و اگر فرهنگ لغتی آن را اینگونه ترجمه کرده این معنا را ازمذاهب عاریه گرفته است .
نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
دوست گرامی، آیا زیبنده است که انسان بگوید هر چه من میگویم و میفهمم همان صحیح است و کار با احدی ندارم؟ لا اقل اگر به کتب لغت بعد از اسلام اعتماد ندارید، اشعار قبل از اسلام در دست است، یک مورد بیاورید که کلمه أمّيّ به معنای مشرک بوده است، یا به یک معلم تاریخ لائیک که نسبت به مذاهب و ادیان بیطرف است این حرفهای خودتان را نشان دهید اگر تایید کرد جایزه بگیرید، کلمه أمّيّ به معنای مکّيّ یعنی کسی که اهل مکه است به کار میرفته است، چون مکه را أمّ القری میگفتند، لتنذر أمّ القری و من حولها، و همچنین به معنای درس نخوانده به کار میرفته است، و این یک مفهوم اجتماعی بوده نه مذهبی، و کاری با دین نداشته است، مثل امروز که میگویند فلانی بیسواد است اصلا این ربطی به دینش ندارد، و ما کنت تتلو من قبله من کتاب و لا تخطّه بیمینک اذا لارتاب المبطلون.

همانطور که سابق عرض کردم، یک مسأله تاریخی را نمیتوان با متد غیر تاریخی جواب داد، در تحقیق یک امر تاریخی، باید شواهد تاریخی ارائه کرد.

مثلا در مورد اینکه پیامبر اسلام نماز ظهر میخواندند یا خیر؟ این شاهد تاریخی را نشان هر کافر منصف بیطرف بدهید اذعان میکند که حضرت نماز ظهر میخواندند:

دو نزاع در صدر اسلام تاریخ ثبت کرده است:

۱- نزاع بعض صحابه با عثمان، در اینکه چرا در منی نماز ظهر و عصر را تمام خواند، ابن مسعود گفت: إنا لله و إنا الیه راجعون، ما با پیامبر و ابوبکر و عمر و پنج سال از اول خلافت عثمان با او در منی نماز ظهر و عصر را شکسته خواندیم، و اکنون عثمان نماز را بر خلاف سیره پیامبر تمام خواند:

صحيح البخاري (2/ 43)
1084 - حدثنا قتيبة بن سعيد، قال: حدثنا عبد الواحد بن زياد، عن الأعمش، قال: حدثنا إبراهيم، قال: سمعت عبد الرحمن بن يزيد، يقول: صلى بنا عثمان بن عفان رضي الله عنه بمنى أربع ركعات، فقيل: ذلك لعبد الله بن مسعود رضي الله عنه، فاسترجع، ثم قال: «صليت مع رسول الله صلى الله عليه وسلم بمنى ركعتين، وصليت مع أبي بكر الصديق رضي الله عنه بمنى ركعتين، وصليت مع عمر بن الخطاب رضي الله عنه بمنى ركعتين»، فليت حظي من أربع ركعات ركعتان متقبلتان



۲- نزاع مروان و پسر عثمان با معاویه در منی، که ای معاویة! هیچ کس مثل تو بر پسر عمویت عثمان عیب نگرفت قبیح‌تر از آنکه تو عیب بر او گرفتی! پرسید مگر چه کردم؟! گفتند: عثمان در منی نماز ظهر و عصر را تمام خواند ولی تو بر خلاف او شکسته خواندی! گفت: وای بر شما، من خودم با پیامبر نماز ظهر و عصر را شکسته خواندم! گفتند: عثمان تمام خوانده و مخالفت تو با او عیب است! و لذا معاویه وقتی برای نماز عصر حاضر شد نماز عصر را تمام خواند در حالی که نماز ظهر را شکسته خوانده بود!:

مسند أحمد ط الرسالة (28/ 71)
16857 - حدثنا يعقوب، حدثنا أبي، عن ابن إسحاق، حدثنا يحيى بن عباد بن عبد الله بن الزبير، عن أبيه عباد، قال: لما قدم علينا معاوية، حاجا قدمنا معه مكة، قال: فصلى بنا الظهر ركعتين، ثم انصرف إلى دار الندوة، قال: وكان عثمان حين أتم الصلاة، إذا قدم مكة صلى بها الظهر والعصر والعشاء الآخرة أربعا أربعا، فإذا خرج إلى منى وعرفات قصر الصلاة، فإذا فرغ من الحج وأقام بمنى أتم الصلاة حتى يخرج من مكة، فلما صلى بنا معاوية الظهر ركعتين نهض إليه مروان بن الحكم وعمرو بن عثمان، فقالا له: ما عاب أحد ابن عمك بأقبح ما عبته به، فقال لهما: وما ذاك ؟ قال: فقالا له: ألم تعلم أنه أتم الصلاة بمكة، قال: فقال لهما: ويحكما، وهل كان غير ما صنعت؟ " قد صليتهما مع رسول الله صلى الله عليه وسلم ومع أبي بكر وعمر "، رضي الله عنهما قالا: فإن ابن عمك قد كان أتمها ، وإن خلافك إياه له عيب، قال: " فخرج معاوية إلى العصر فصلاها بنا أربعا "


آیا چه انگیزه‌ای در این نقل تاریخی است که شما بی پروا بگویید نماز ظهر نبوده است؟ این دو نقل در ده‌ها کتاب از قرن دوم تا کنون آمده است، که اکنون میتوان لینک مستقیم داد به معتبرترین مرجع و سایت حدیثی و تاریخی.
.
نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

سلام
وقتی تاریخ نگار قرآن به خوبی مفهوم امی را تشریح نموده اند دیگر چه نیازی به مسند احمد ، صحیح بخاری ، اشعار قبل از اسلام و غیره؟!
من تا قرآن مانده به هیچ چیز دیگری احتجاج نمی کنم چرا که این فرمان پروردگار است.
آیه بیستم سوره آل عمران را ببین!
پروردگار به فرستاده شان می فرمایند :بگو من فقط تنسلیم الله هستم ( فقط در برابر آنچه او می گوید تسلیمم) و هرکس از من تبعیت می کند باید اینگونه باشد. به اهل کتاب و امیها بگو!
آیا شما هم تسلیمید؟ اگر تسلیم شوند هدایت می یابند و اگر....
دوباره می گویم: امیها قوم پیامبر بودند که خداوند را به عنوان خالق همه چیز می پرستیدند اما فرشتگان را نیز به عنوان مقربین درگاه الهی و دختران او و شفعا و واسطه هایی پرستش می کردند و از این رو مشرک و دوگانه پرست بودند.
وقتی خداوند می فرمایند به اهل کتاب و امیها بگو منظورشان این نیست که به با سوادان و بی سوادان بگو .
در اینجا خیلی از مترجمین مانند : انصاریان، فولادوند ، مکارم شیرازی ، امیین را مشرکین معنا کرده اند باور نمی کنید خودتان رجوع کنید.
آیا در آیه 2 سوره جمعه وقتی می گوید از میان امیها رسولی مثل خودشان را مبعوث کرد معنا می شود از میان بی سوادان بی سوادی مانند خودشان یا از مشرکین یکی مثل خودشان؟
مگر همه قوم پیامبر مثل خودش خواندن نوشتن نمی دانستند؟!
یا در آیه 75 آل عمران اهل کتاب به چه بهانه ای اموال امیها را پس نمی دادند و برای خود مباه می دانستند؟
چون بی سواد بودند؟!
یا چون بت پرست بودند؟
مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ نه اینکه تو نمی توانستی کتاب بخوانی بلکه یعنی دین و ایمان سرت نمی شد.
یا وقتی در آیه 48 عنکبوت به رسولش می گوید تو قبل از قرآن کتاب نخواندی و قرآن نیز دست نوشته تو نیست منظور این نیست که تو بی سواد بودی بلکه می خواهد بگوید تو قبلاً کتاب آسمانی نخواندی که مردم شک کنند شاید قرآن را از روی آنها می گویی. وگرنه در سوره 5 فرقان می خوانیم که قوم پیامبر می گفتند این قران نوشته های پیشینیان است که شب و روز بر ای پیامبر می خوانند و او می نویسد.
و پست ۴۸ را چون مفصل است باید به خودش مراجعه کنید:

http://www.iranclubs.org/forums/show...6&postcount=48

و پست ۴۹ و پایان!!:

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
سلام
به هر حال من نظر خودم را نوشتم و شما نیز همچنین. نه من مجبورم نظر شما را بپذیرم و نه شما نظر مرا
نظر شما برای خودتان و نظر من نیز برای خودم
و حسین زمین‌گیر هم چاره‌ای نداشت اسناد! را تسلیم شود!
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 3 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 روز پيش   #2444
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

و اما اسناد ! :

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

همه آیات همراه با عنوان سوره و شماره آیه هستند تا درصورت نیاز به ترجمه ، برادران و خواهران عزیز شخصاً به ترجمه آیه مورد نظر رجوع نمایند .



فَإِنْحَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّـهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ ۚ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوا ۖ وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَالْبَلَاغُ ۗ وَاللَّـهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿آل عمران-٢٠﴾

آیا آنجا که می گوید به امیها و آنان که کتاب به ایشان داده شده بگو، منظورش این است که به سواد داران و بی سوادان بگو؟!
یا به اهل کتاب و مشرکین بگو؟ بسیاری از مترجمین من جمله مکارم شیرازی، فولادوند، انصاریان و غیره امیین را مشرکین ( بت پرستان) معنا کرده اند.

دقت کنید که اساس آیه شریفه اشاره به چندین آیات دیگر است که میگفتند یا باید یهودی بود یا نصرانی! و آیات جواب میدهد: بل ملّة ابراهیم حنیفا، و این از مکررات و واضحات قرآن کریم است که همه را به ملة حضرت ابراهیم ع ارجاع میدهد، ملة ابراهیم چیست؟ ملة ابراهیم در آیات مکرر ذکر شده که همان اسلام است: و من ذریتنا أمة مسلمة لک، و وصّی بها ابراهیم... الا و انتم مسلمون، فرزندان حضرت یعقوب ع: و اله آبائک ابراهیم..و نحن له مسلمون، و از همه مهمتر خطاب به قوم: ملّة ابیکم ابراهیم هو سمّاکم المسلمین من قبل.

این آیه هم ناظر به ده‌ها آیه دیگر میفرماید: اگر با تو بحث کردند بگو: من تابع ملة ابراهیم هستم و مسلمان هستم و هر کس هم که تابع من است مسلمان است، و چون حضرت ابراهیم ع، فرزندان و ذریة ایشان (و من ذریتنا امة مسلمة لک) دو گروه شدند، یکی از طریق حضرت اسماعیل که اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع عند بیتک المحرم، در مکه و حجاز ساکن شدند (ذریة مکّیون حضرت ابراهیم ع) و گروه دیگر از طریق حضرت اسحاق ع در کنعان بودند و در بین آنها انبیاء بنی اسرائیل (اسرائیل حضرت یعقوب ع فرزند حضرت اسحاق ع) بسیار بودند، و تورات موسی ع و انجیل عیسی ع (و رسولا الی بنی اسرائیل) در بین آنها نازل شده بود، به گروه ذریه حضرت ابراهیم از طریق حضرت اسحاق، اهل کتاب گفته میشد، یعنی کسانی که تورات و انجیل در بین آنها نازل شده بود، و به خاطر وجود تورات و انجیل، اهل کتاب به آنها گفته میشد نه کنعانیون ، (در زبان یونانی: فنیقیون)، و وقتی به دو گروه آنها هم اشاره میشد باز یهود و نصاری گفته میشد، که باز ناظر به تورات و انجیل بود، اما چون در بین ذریة حضرت ابراهیم ع از طریق حضرت اسماعیل ع (ملّة ابیکم ابراهیم هو سمّاکم المسلمین من قبل) کتاب آسمانی نازل نشده بود، آنها به نام مکّة که جدشان ابراهیم آنها را در آنجا ساکن کرده بود، شناخته میشدند، و نام مکّة أمّ القری بود، یعنی محلی که محور آبادی‌های زیادی است، و لذا به ذریه حضرت ابراهیم ع از طریق حضرت اسماعیل ع که در مکه ساکن بودند، أمّیون یعنی اهل مکه، گفته میشد.

اکنون به آیه نگاه کنید: بگو: من تابع ملة ابراهیم هستم و مسلمان هستم، و بگو به هر دو گروه فرزندان ابراهیم، از طریق اسحاق = الذین اوتوا الکتاب که تورات و انجیل در بین آنها نازل شده است، و از طریق اسماعیل = مکّیون (أمّیون) که اگر شما هم تابع ملة ابراهیم شدید و مسلمان شدید، پس اهل هدایت هستید، و اگر مسلمان نشدید از ملة ابراهیم فاصله گرفتید، و قالوا کونوا هودا او نصاری تهتدوا، ببنید فرزندان حضرت ابراهیم از طریق حضرت اسحاق میگویند: اگر میخواهید هدایت یابید، یا باید یهودی باشید یا نصرانی، و آیه جواب میدهد: بل ملّة ابراهیم، بلکه هدایت در ملة ابراهیم ع است که همان اسلام است.

این سند! اول، که همراهی اوتوا الکتاب با أمیّین در آن واضح است که منظور چیست، تا برسیم به بعدی‌ها.
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 3 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 روز پيش   #2445
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته


یا آنجا که می فرمایند :

هُوَالَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْآيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنكَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿جمعه/٢﴾

آیا منظور این است که از میان بی سوادان بیسوادی مثل خودشان را به رسالت برانگیخت یا از میان مشرکین یکی مثل خودشان؟
و اما سند دوم، (در توضیح جواب، حتما به پست قبلی راجع به دو گروه فرزندان حضرت ابراهیم ع رجوع فرمایید) :

چون هر پیامبری به زبان قوم خودش فرستاده میشود، و زبان فرزندان حضرت ابراهیم از طریق حضرت اسماعیل ع که از ابتدا در مکّة ساکن شده بوند زبان عربی بود، لذا در آیه ۷ سوره مبارکه شوری تصریح میکند که ما قرآن را به زبان عربی برای مردم أمّ القری (أمیّون=مکّیون) نازل کردیم:

وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فيهِ فَريقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَريقٌ فِي السَّعيرِ (الشورى 7)


و همچنین در آیه ۹۲ سوره انعام تصریح میکند قرآن برای انذار مردم مکّة نازل کردیم:

وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ (الأنعام 92)


و کلمه من حولها در آیه، شامل تمام قری میشود که مکّة مشرفة، محور آنها بود، و در آیات دیگر ذکر آنها آمده، مثلا به دنبال جریان حضرت شعیب ع پیامبر عرب:

وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (الأعراف 96) أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرى‏ أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا بَياتاً وَ هُمْ نائِمُونَ 97-- أَ وَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرى‏ أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا ضُحًى وَ هُمْ يَلْعَبُونَ -98


وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا ما حَوْلَكُمْ مِنَ الْقُرى‏ وَ صَرَّفْنَا الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (الأحقاف 27)

ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‏ فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ ..(الحشر 7)


و در آیه ۵۹ سوره مبارکه قصص تصریح میکند که فرستادن پیامبر برای أمّ قری است:

وَ ما كانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى‏ حَتَّى يَبْعَثَ في‏ أُمِّها رَسُولاً يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِنا وَ ما كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرى‏ إِلاَّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ
(القصص 59)


با این توضیحات، دو کلمه (أمّیین) و (منهم) در سند! دوم، کاملا معنایش واضح است، یعنی خداوند متعال در بین مردم مکّة(أمّیین) از زبان خودشان(منهم)، پیامبری فرستاد و کتاب خودش را برایشان نازل فرمود.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 3 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 روز پيش   #2446
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

یا آنجا که می گوید:

وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَّا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّامَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿آلعمران /75﴾

آیا منظور اهل کتاب این است که چون آنها بی سواد بودند می توان مالشان را پس نداد یا چون بت پرست بودند؟ مسلماً چون بت پرست بودند .
درواقع امیین به این خاطر بی سواد معنا شده که صفت پاک و منزه و بی عیب بودن پیامبر زیرسئوال نرود و این ویژگی فوق بشری در کنار سایر ویژگیهایی که او را از بشربودن جدا می کند ، حفظ شود. والا بسیاری از مفسرین و مترجمین به معنای حقیقی امی اذعان داشته اند.
و اما سند! سوم،(به توضیحات دو پست قبل راجع به دو گروه فرزندان حضرت ابراهیم ع مراجعه فرمایید) ، پس تعجب است که بعض مفسرین چقدر دور رفتند! معنای آیه شریفه واضح است، اهل کتاب دو گروه هستند، بعضی اهل پس دادن امانت هستند، و بعضی اهل پس دادن امانت به شما نیستند، سپس آیه نقل میکند که آیا گروه دوم، خود را خیانتکار در امانت میدانند؟ و جواب میدهد: خیر، آنها به خیال خود میگویند: أمّیون هیچ حقي و سلطه‌ای به هیچ وجه بر ما ندارند! چرا؟ چون خدا مال آنها را برای ما حلال قرار داده است! چرا؟ در اینجا سیوطی در تفسیر الدر المنثور نقل میکند از دو نفر از مفسرین صدر اول یعنی قتاده و سدی که حرف آنها چه بود:

الدر المنثور في تفسير المأثور، ج‏2، ص: 44
و أخرج عبد بن حميد و ابن جرير عن قتادة في قوله ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ قال قالت اليهود ليس علينا فيما أصبنا من أموال العرب سبيل
و أخرج ابن جرير عن السدى قال يقال له ما بالك لا تؤدى أمانتك فيقول ليس علينا حرج في أموال العرب قد أحلها الله لنا


ببینید میگویند: خدا اموال عرب را بر ما حلال کرده است! چرا عرب؟! خوب این دیگر معروف است که چرا حضرت ابراهیم ع مجبور شدند هاجر و اسماعیل را به سرزمین مکّة ببرند، و عرب، فرزندان اسماعیل هستند، فرزندان کنیز ساره، و اهل کتاب، فرزندان ساره! هر چه مال برای عرب = اهل مکّة (أمّییّن) است، خدا فرموده در حقیقت برای خود ماست!

پس: لیس علینا في الامّیین سبیل، یعنی مردم مکّه که أمّ القری بود و عرب بودند و فرزندان حضرت ابراهیم از طریق حضرت اسماعیل فرزند حضرت هاجر بودند، هیچ گونه سلطه‌ای در اموال بر ما ندارند، چون مال آنها مال خود ماست، و این حکم را به خدا نسبت میدادند، که آیه میفرماید دروغ میگویند و حکم خدا این نیست.
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 3 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 روز پيش   #2448
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

وقتی خداوند خطاب به پیامبر می فرمایند:

مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ( شوری/52)
منظور این نیست که نمی توانستی کتاب بخوانی بلکه منظور این است که دین و ایمان سرت نمی شد

یا وقتی می گوید:

وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ ۖ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ ﴿٤٨عنکبوت﴾

منظور این نیست که قبلاً بی سواد بودی بلکه می گوید تو قبلاً کتاب آسمانی نخواندی و قرآن هم نوشته تو نیست و الا در سوره فرقان می خوانیم:

وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَىٰ عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿فرقان/5﴾
یعنی قوم پیامبر می گفتند این قرآن اساطیر گذشتگان است که شب و روز بر او می خوانند و او می نویسد.

حسن پیامبر در این بود که از ضلالت به هدایت رسید:

وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ(ضحی/7)
و آیا تو را گمراه نیافت سپس هدایتت نکرد؟
و اما چهار سند! آخری که ربطی به أمّی با توضیحاتی که دادم ندارد، و بحث خاص خود دارد که اشاره میکنم:

آیه شریفه: ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان، مضمون بسیاری از آیات دیگر بلکه اساس دین و إلهیّت است، در بعض آیات دیگر تصریح میکند و بعضی به وضوح مطلب واگذار میکند، مثلا: لولا أن ثبتناک لقد کدت ترکن الیهم، اگر ما تو را حفظ نمیکردیم تو خودت کاره‌ای نبودی و همه چیزت را از دست میدادی، لئن شئنا لنذهبنّ بالذی اوحینا الیک ... ان فضله کان علیک کبیرا و...

در آیه ما کنت تدری، ابتدا میفرماید(یعنی همان چیزی که شما حذف کردید!): و لقد اوحینا الیک روحا من امرنا، ما روح را بر تو وحی کردیم و به سوی تو فرستادیم، ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان، یعنی اگر این فرستادن ما نبود تو نمیدانستی که که کتاب و ایمان چیست، یعنی هیچ چیز از خودت نداری، لولا ان اوحینا الیک روحا من امرنا ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان، و معنا کاملا واضح است.


و آیه پنجم و ششم را در پست ۴۸ توضیح دادم:
http://www.iranclubs.org/forums/show...6&postcount=48

و در آن پست به پست دیگر هم ارجاع دادم:
http://www.iranclubs.org/forums/show...65#post2296165


و آخرین آیه که به رنگ قرمز بلد کردید! یعنی آیه شریفه: و وجدک ضالا فهدی، پس جوابش را در آیه: ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان دادم، یعنی هیچ چیز از خودت نداری، نه هدایت از خودت داری و نه مال، نه دنیا و نه اخرت، هیچ چیز! و لذا بنعمة ربک فحدّث، و در آیات متعاقب: إن مع العسر یسرا، و در کلمه مع به جای بعد، نکات مهمی است، و مفسرین هم این آیه را توضیح دادند، و جالب است که در تفسیر المیزان در ذیل همین آیه، به آیه ما کنت تدری ما الکتاب استشهاد کردند: فالآية في معنى قوله تعالى: «ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ»

وجدک، تو را یافت، به معنای این نیست که خدا قبل از این یافتن، خبر حال تو نداشت، و دفعتا تو را گمراه یافت و هدایتت کرد، خیر، یعنی حال تو را چنین یافت که اگر هدایت او نباشد جز گمراهی نصیب تو نبوده و نیست، و البته بحث از این آیات، و فکر در لطائف به کار فته در آنها، مجالی دیگر میطلبد. والحمد لله ربّ العالمین.
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 3 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 روز پيش   #2449
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

حال برمیگردیم به توهین شما به پیامبر اسلام ص:

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

ما چیزی شبیه این عبارت را در سوره جمعه نیز داریم که حالا خدمتتان عرض می کنم:

هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ
او کسی است که در میان آنان که دینشان مادری است(= الهی نیست = بی دین) رسولی مانند خودشان بی دین ( = امی) مبعوث داشت تا آیاتش را بر آنها تلاوت کند و ( بواسطه همین آیات) ایشان را تزکیه کند و کتاب و حکمت آموزد در حالی که پیش از آن، آشکارا و به قطع، در گمراهی بودند.
مراجعه به تفصیل جواب اینجا:
نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
با این توضیحات، دو کلمه (أمّیین) و (منهم) در سند! دوم، کاملا معنایش واضح است، یعنی خداوند متعال در بین مردم مکّة(أمّیین) از زبان خودشان(منهم)، پیامبری فرستاد و کتاب خودش را برایشان نازل فرمود.
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 3 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 روز پيش   #2450
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

ناظرین آگاه توجه دارند که جوابی که سابق در توضیح أمّي دادم، بر چه آکسیوم و کنتکسی استوار بود، و قبلا به آکسیومهای دیگر اشاره کرده بودم، و هیچکدام هم منافات با یکدیگر ندارد.

اکنون بر مبنای همین آکسیوم اخیر که توضیح أمّي دادم، یک آیه جالب دیگر را هم توضیح میدهم:


وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلاَّ أَمانِيَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ (البقرة 78)


در آیه ۷۵ میفرماید: گروهی محتوای کتاب را درک میکنند، من بعد ما عقلوه، ولی فاسد هستند، و در این آیه ۷۸ میفرماید: و گروهی دیگر هستند از اهل کتاب هستند، ولی از زبان کتاب سر در نمیاورند، اینها چه کسانی هستند؟ اینها اهل کتاب ساکن مکة هستند، جزء أمیون و مکیون هستند، و زبانشان عربی است، و نمیتوانند تورات را به زبان عبری بفهمند، حال یا از نسل اسحاق بودند و بعدها به مکه سفر کردند یا از نسل اسماعیل بودند و به اهل کتاب ایمان آورده بودند، به هر حال زبان عبری را نمیفهمند، و در آیه ۷۹ اشاره میکند که عده‌ای سودجو از جهل این عده سوء استفاده میکنند و چیزی را خودشان مینیسند و میگویند این تورات است.

بنابر این، در این آیه هم، باز کلمه (أمّیون) به معنای مکّي است، و رمز تعبیر به أمّی و مکي این است که زبانشان عربی است و تورات را نمیفهمند، و بنابر این معنا، نمیتوان کلمه أمانيّ را به: خیال و آرزو و امثال اینها ترجمه کرد، و بسیاری از مترجمین که أمانيّ را چنین ترجمه کردند، طبق این معنا نیست، و موافق این معنا، ترجمه عده دیگری از مترجمین است که بعض آنها را میاورم:


ترجمه احمد کاویانپور:
بعضى از آنها (يهوديان) بی‏سوادند و از تورات اطلاعى ندارند جز در حد تلاوت لفظى و گمان میبرند كه بخواسته‌اى خود خواهند رسيد (78)


ترجمه ابوالقاسم پاینده:
بعضى يهودان بيسوادانند كه از تورات جز قرائت‏ها ندانند و جز پندارگران نباشند


ترجمه محمد خواجوی:
برخى از عوام يهود از تورات جز خواندن بی‏تدبر ندانند و اينان جز گمان بران نباشند (78)


ترجمه ثقفی تفسیر روان جاوید:
و بعضى از آنها بيسوادانند كه نميدانند كتاب را مگر آنچه خوانده شود و نيستند آنها مگر آنكه گمان ميكنند.


تفسیر ابوالفتوح رازی:
و از ايشان امّيّانند ندانند نوشتن مگر خواندن از بر، و نيند ايشان مگر گمان برنده.


تفسیر تاج التراجم اسفرایینی:
و از جهودان گروهى امّيان‏اند، كه ندانند از كتاب مگر آنچه بريشان خوانند علماى ايشان، و نايستند ايشان مگر بدانكه همى پندارند كه آن حقّ است



واضح است که این مترجمین هر چند کلمه أماني را به معنای آرزو و خیالات معنا نکردند، و لذا مخالفتی با معنای أمّی به معنای مکّی و صاحب زبان عربی ندارد، اما باز اینها، أمّي را به معنای بیسواد و عوام معنا کردند، و این فرق دارد با معنائی که عرض کردم، و طبق یک آکسیوم واحد، همه موارد أمّی را به معنای اهل مکّة که أمّ القری است، گرفتم، و طبق آن توضیح دادم. و الله العالم
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 3 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 2 روز پيش   #2474
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,001
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
و اما اسناد ! :


دقت کنید که اساس آیه شریفه اشاره به چندین آیات دیگر است که میگفتند یا باید یهودی بود یا نصرانی! و آیات جواب میدهد: بل ملّة ابراهیم حنیفا، و این از مکررات و واضحات قرآن کریم است که همه را به ملة حضرت ابراهیم ع ارجاع میدهد، ملة ابراهیم چیست؟ ملة ابراهیم در آیات مکرر ذکر شده که همان اسلام است: و من ذریتنا أمة مسلمة لک، و وصّی بها ابراهیم... الا و انتم مسلمون، فرزندان حضرت یعقوب ع: و اله آبائک ابراهیم..و نحن له مسلمون، و از همه مهمتر خطاب به قوم: ملّة ابیکم ابراهیم هو سمّاکم المسلمین من قبل.

این آیه هم ناظر به ده‌ها آیه دیگر میفرماید: اگر با تو بحث کردند بگو: من تابع ملة ابراهیم هستم و مسلمان هستم و هر کس هم که تابع من است مسلمان است، و چون حضرت ابراهیم ع، فرزندان و ذریة ایشان (و من ذریتنا امة مسلمة لک) دو گروه شدند، یکی از طریق حضرت اسماعیل که اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع عند بیتک المحرم، در مکه و حجاز ساکن شدند (ذریة مکّیون حضرت ابراهیم ع) و گروه دیگر از طریق حضرت اسحاق ع در کنعان بودند و در بین آنها انبیاء بنی اسرائیل (اسرائیل حضرت یعقوب ع فرزند حضرت اسحاق ع) بسیار بودند، و تورات موسی ع و انجیل عیسی ع (و رسولا الی بنی اسرائیل) در بین آنها نازل شده بود، به گروه ذریه حضرت ابراهیم از طریق حضرت اسحاق، اهل کتاب گفته میشد، یعنی کسانی که تورات و انجیل در بین آنها نازل شده بود، و به خاطر وجود تورات و انجیل، اهل کتاب به آنها گفته میشد نه کنعانیون ، (در زبان یونانی: فنیقیون)، و وقتی به دو گروه آنها هم اشاره میشد باز یهود و نصاری گفته میشد، که باز ناظر به تورات و انجیل بود، اما چون در بین ذریة حضرت ابراهیم ع از طریق حضرت اسماعیل ع (ملّة ابیکم ابراهیم هو سمّاکم المسلمین من قبل) کتاب آسمانی نازل نشده بود، آنها به نام مکّة که جدشان ابراهیم آنها را در آنجا ساکن کرده بود، شناخته میشدند، و نام مکّة أمّ القری بود، یعنی محلی که محور آبادی‌های زیادی است، و لذا به ذریه حضرت ابراهیم ع از طریق حضرت اسماعیل ع که در مکه ساکن بودند، أمّیون یعنی اهل مکه، گفته میشد.

اکنون به آیه نگاه کنید: بگو: من تابع ملة ابراهیم هستم و مسلمان هستم، و بگو به هر دو گروه فرزندان ابراهیم، از طریق اسحاق = الذین اوتوا الکتاب که تورات و انجیل در بین آنها نازل شده است، و از طریق اسماعیل = مکّیون (أمّیون) که اگر شما هم تابع ملة ابراهیم شدید و مسلمان شدید، پس اهل هدایت هستید، و اگر مسلمان نشدید از ملة ابراهیم فاصله گرفتید، و قالوا کونوا هودا او نصاری تهتدوا، ببنید فرزندان حضرت ابراهیم از طریق حضرت اسحاق میگویند: اگر میخواهید هدایت یابید، یا باید یهودی باشید یا نصرانی، و آیه جواب میدهد: بل ملّة ابراهیم، بلکه هدایت در ملة ابراهیم ع است که همان اسلام است.

این سند! اول، که همراهی اوتوا الکتاب با أمیّین در آن واضح است که منظور چیست، تا برسیم به بعدی‌ها.
.

شاید تو خودت بهتر بدانی ولی برای توجیه آل الله یا خاندان خدا نیز یک چنین داستانی را سر هم کرده اند، می گویند:

نقل قول:
در ریشه این صفت به عام الفیل که حمله نجاشی به کعبه با هجوم ابابیل دفع شد بر می گردد از آن سال، قریش آل الله لقب گرفت و در سالیان پس از آن، اهل مکه را آل الله خواندند. امام صادق علیه السلام نیز وجه تسمیه آل الله را به دلیل سکونت دربیت الله الحرام ذکر فرمودند!
آیا منظور شیعیان از بیان آل الله همین اهل مکه بودن است؟!
پس لطفاً داستان سر هم نکن که اگر بنا بر داستان سرایی باشد، مسئله را می توان هزار جور پیچ و تاب داد، این هم یک جورش که از تفسیر المیزان انتخاب شده:

نقل قول:
(و منهم اءميون لا يعلمون الكتاب ، الا اءمانى ) كلمه (امى) بمعناى كسى است كه قادر بر خواندن و نوشتن نباشد، كه اگر بخواهيم با زبان روز ترجمه اش كنيم ، بچه نه نه ميشود، و از اين جهت چنين كسانى را (امى - بچه نه نه )، خوانده اند، كه مهر و عاطفه مادرى باعث شده كه او را از فرستادن بمدرسه باز بدارد، و در نتيجه از تعليم و تربيت استاد محروم بماند، و تنها مربى او همان مادرش ‍ باشد.
مسئله اینجاست که دیانت با ملیت و قومیت جمع نمی شوند و از یک جنس نیستند. شما مجاز نیستید بگویید: آلمانی ها و مسیحیان اما می توانید بگویید: مسیحیان و یهودیان.
شما به من می گوید برو ده نفر آلمانی و ده نفر مسیحی بیاور و من ده نفر آلمانی مسیحی برایت می آورم. انتظار شما این بود که بیست نفر برایتان بیاورم ولی من می گویم : آلمانیها با مسیحیان جمع نمی شوند! تو خودت می گویی در میان اهل مکه، اهل کتاب نیز وجود داشتند آیا اهل کتاب با اهل مکه جمع می شوند؟!

خوشبختانه در قرآن آنقدر عبارت اهل کتاب تکرار شده که دیگر هیچ جایی برای بحث و داستان بافی نگذاشته است. اهل کتاب به کسانی گفته می شود که خود را پیرو کتاب آسمانی می دانند.
حقیقت این است که در قرآن، اهل کتاب مقابل الامیین قرار می گیرد و امی به کسی گفته می شود که پیرو کتاب آسمانی نیست و چون مرجع دین الهی کتاب آسمانی است، بنابر این شخص امی از دین الهی بهره ای نبرده است.


ghanet الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
قديمي 2 روز پيش   #2488
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,001
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته


با این توضیحات، دو کلمه (أمّیین) و (منهم) در سند! دوم، کاملا معنایش واضح است، یعنی خداوند متعال در بین مردم مکّة(أمّیین) از زبان خودشان(منهم)، پیامبری فرستاد و کتاب خودش را برایشان نازل فرمود.

نظر شما این است که در آیه زیر، عبارت رسولاً منهم یعنی رسولی از زبان خودشان:

هُوَالَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿جمعه/٢﴾


ما مشابه همین آیه را در چند جای دیگر قرآن نیز داریم مثلا:

لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ( آل عمران 164)

به راستى خدا بر مؤمنان منت نهاد آن‌گاه كه در ميانشان پيامبرى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان كند و كتاب و حكمتشان بياموزد، در حالى كه بى‌ترديد از پيش در گمراهى آشكارى بودند-فولادوند

بطوری که ملاحظه می کنید، این دو آیه تقریباً مشابه هم هستند جز اینکه در آیه دوم بجای الامیین ، المومنین نشسته و بجای منهم نیز من انفسهم قرار گرفته است.
آیا من انفسهم یعنی از زبان خودشان؟!
ونیز المومنین فقط شامل عرب زبانها می شود؟
چرا خداوند بجای اینکه بگوید بلسانهم باید بگوید منهم و یا من انفسهم که در قرآن سابقه ندارد؟!

ghanet الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
قديمي 2 روز پيش   #2513
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,001
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته

و همچنین در آیه ۹۲ سوره انعام تصریح میکند قرآن برای انذار مردم مکّة نازل کردیم:

وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ (الأنعام 92)
اما آیه 19 همین سوره انعام دارد می گوید قرآن برای همه مردم و هرکه این کتاب به دستش برسد نازل شده است:

قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ ۚ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ ۚ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَىٰ ۚ قُلْ لَا أَشْهَدُ ۚ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ

بگو: شهادت چه كسى از هر شهادتى بزرگ‌تر است؟ بگو: خدا ميان من و شما گواه است و اين قرآن بر من وحى شده است تا شما را و هر كس را كه به او برسد بيم دهم. آيا شهادت مى‌دهيد كه با اللّه خدايان ديگرى هم هستند؟ بگو: من شهادت نمى‌دهم. بگو: جز اين نيست كه او خدايى است يكتا و از آنچه با او شريك مى‌سازيد بيزارم.

آیه 3 سوره جمعه نیز که در ادامه آیه مورد بحث است دارد دقیقاً به همین موضوع اشاره می کند که قرآن فقط مخصوص مردم مکه نبوده و برای همه انسانها در همه اعصار نازل شده است

وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

و [نیز پیامبر را] بر مردمی دیگر [از عرب و غیر عرب] که هنوز به آنان نپیوسته اند [برانگیخت]. و او توانای شکست ناپذیر و حکیم است.-انصاریان
ghanet الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
قديمي 2 روز پيش   #2520
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,001
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
و اما سند! سوم،(به توضیحات دو پست قبل راجع به دو گروه فرزندان حضرت ابراهیم ع مراجعه فرمایید) ، پس تعجب است که بعض مفسرین چقدر دور رفتند! معنای آیه شریفه واضح است، اهل کتاب دو گروه هستند، بعضی اهل پس دادن امانت هستند، و بعضی اهل پس دادن امانت به شما نیستند، سپس آیه نقل میکند که آیا گروه دوم، خود را خیانتکار در امانت میدانند؟ و جواب میدهد: خیر، آنها به خیال خود میگویند: أمّیون هیچ حقي و سلطه‌ای به هیچ وجه بر ما ندارند! چرا؟ چون خدا مال آنها را برای ما حلال قرار داده است! چرا؟ در اینجا سیوطی در تفسیر الدر المنثور نقل میکند از دو نفر از مفسرین صدر اول یعنی قتاده و سدی که حرف آنها چه بود:

الدر المنثور في تفسير المأثور، ج‏2، ص: 44
و أخرج عبد بن حميد و ابن جرير عن قتادة في قوله ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ قال قالت اليهود ليس علينا فيما أصبنا من أموال العرب سبيل
و أخرج ابن جرير عن السدى قال يقال له ما بالك لا تؤدى أمانتك فيقول ليس علينا حرج في أموال العرب قد أحلها الله لنا


ببینید میگویند: خدا اموال عرب را بر ما حلال کرده است! چرا عرب؟! خوب این دیگر معروف است که چرا حضرت ابراهیم ع مجبور شدند هاجر و اسماعیل را به سرزمین مکّة ببرند، و عرب، فرزندان اسماعیل هستند، فرزندان کنیز ساره، و اهل کتاب، فرزندان ساره! هر چه مال برای عرب = اهل مکّة (أمّییّن) است، خدا فرموده در حقیقت برای خود ماست!

پس: لیس علینا في الامّیین سبیل، یعنی مردم مکّه که أمّ القری بود و عرب بودند و فرزندان حضرت ابراهیم از طریق حضرت اسماعیل فرزند حضرت هاجر بودند، هیچ گونه سلطه‌ای در اموال بر ما ندارند، چون مال آنها مال خود ماست، و این حکم را به خدا نسبت میدادند، که آیه میفرماید دروغ میگویند و حکم خدا این نیست.
.


اینهمه پیامبر را ول کردی رفتی سراغ جرجیس؟!

خیلی خب من هم از همین جرجیس برات آیه می آورم که ادعای شما را باطل می سازد:
نقل قول:
الدر المنثور جلد 8 صفحه 152
قَوْله تَعَالَى: {هُوَ الَّذِي بعث فِي الْأُمِّيين رَسُولا مِنْهُم} الْآيَة
أخرج عبد الرَّزَّاق وَعبد بن حميد وَابْن جرير وَابْن الْمُنْذر عَن قَتَادَة فِي قَوْله: {هُوَ الَّذِي بعث فِي الْأُمِّيين رَسُولا مِنْهُم} الْآيَة قَالَ: كَانَ هَذَا الْحَيّ من الْعَرَب أمة أُميَّة لَيْسَ فِيهَا كتاب يقرأونه فَبعث الله فيهم مُحَمَّدًا رَحْمَة وَهدى يهْدِيهم بِهِ
قسمت قرمز، بر خلاف آنچه شما نوشته اید دارد می گوید از میان عرب یا از عربها، جماعتی امی بودند نه اینکه العرب = امی = مکّي.

نقل قول:
الدر المنثور جلد 1 صفحه 343

وَأخرج أَبُو دَاوُد فِي ناسخه عَن ابْن عَبَّاس قَالَ: أول مَا نسخ من الْقُرْآن الْقبْلَة وَذَلِكَ أَن مُحَمَّدًا كَانَ يسْتَقْبل صَخْرَة بَيت الْمُقَدّس وَهِي قبْلَة الْيَهُود فَاسْتَقْبلهَا سَبْعَة عشر شهرا ليؤمنوا بِهِ وليتبعوه وليدعوا بذلك الْأُمِّيين من الْعَرَب
الامیین من العرب یعنی چه؟ یعنی بی دینهای عرب یا بگو بی دینهای مکه که کتاب آسمانی نداشتند تا اینکه خداوند رسول الله را مبعوث داشت تا برایشان کتاب آسمانی بیاورد.
سعی نکن دوباره بپیچونی که از همین جرجیس برات صدتا آیه دیگر می آورم


آخرين ويرايش ghanet ، 2 روز پيش در 07:04AM.
ghanet الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
قديمي 2 روز پيش   #2527
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,001
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
و اما چهار سند! آخری که ربطی به أمّی با توضیحاتی که دادم ندارد، و بحث خاص خود دارد که اشاره میکنم:

آیه شریفه: ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان، مضمون بسیاری از آیات دیگر بلکه اساس دین و إلهیّت است، در بعض آیات دیگر تصریح میکند و بعضی به وضوح مطلب واگذار میکند، مثلا: لولا أن ثبتناک لقد کدت ترکن الیهم، اگر ما تو را حفظ نمیکردیم تو خودت کاره‌ای نبودی و همه چیزت را از دست میدادی، لئن شئنا لنذهبنّ بالذی اوحینا الیک ... ان فضله کان علیک کبیرا و...

در آیه ما کنت تدری، ابتدا میفرماید(یعنی همان چیزی که شما حذف کردید!): و لقد اوحینا الیک روحا من امرنا، ما روح را بر تو وحی کردیم و به سوی تو فرستادیم، ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان، یعنی اگر این فرستادن ما نبود تو نمیدانستی که که کتاب و ایمان چیست، یعنی هیچ چیز از خودت نداری، لولا ان اوحینا الیک روحا من امرنا ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان، و معنا کاملا واضح است.



همانگونه که در پست 2261 خدمتتان عرض کردم، مفهوم روح در قرآن، غیر آن چیزی است که ما در دین مادری آموخته ایم. در فرهنگ قرآن، روح به معنای علم الهی است که آن را به طرق مختلف در اختیار بشر می گذارد:

يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ
فرشتگان را با روح (حامل وحى) به امر خود، بر هر كس از بندگانش كه بخواهد نازل مى‌كند كه [مردم را] بيم دهيد كه معبودى جز من نيست، پس از من بترسيد

وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ(شوری 51)
هیچ بشری را نسزد که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب غیب یا رسولی [چون فرشته] می فرستد؛ پس فرشته به اذن او آنچه را بخواهد وحی می کند؛ یقیناً او بلند مرتبه و حکیم است- انصاریان

در آیه بعد طریقه ارسال روح(= علم = قرآن) به پیامبر عزیزمان توضیح داده شده است:

وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا ۚ مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَٰكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا ۚ وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ
و همان گونه [که بر پیامبران پیشین وحی کردیم] روحی را [چون قرآن] از امر خود به تو وحی کردیم. تو [پیش از این] نمی دانستی کتاب و ایمان چیست؟ ولی آن [کتاب] را نوری قرار دادیم که هر کس از بندگانمان را بخواهیم به وسیله آن هدایت می کنیم؛ بی تردید تو [مردم را] به راهی راست هدایت می نمایی.-انصاریان

هرچند نیاز به بیان نیست، آیه دارد خطاب به پیامبر می گوید: تو قبل از دریافت آیات الهی و پیش از اینکه به رسالت مبعوث شوی، نه می دانستی دین چیست و نه ایمان.
آری اگر خداوند قرآن را به رسولش وحی نمی کرد و او را به نور قرآن رهنمون نمی شد همچنان امی و بی دین باقی می ماند.


ghanet الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
قديمي يك روز پيش   #2529
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,001
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟


ختم کلام


در روزگار قبل از بعثت پیامبر، لا اقل پنج طیف عقیدتی موجود بودند که به نامهای یهود ، نصارا ، صابئین، امیین و مجوس شهرت داشتند. آینه تاریخ اسلام، تصویر درخور کنکاشی از دو طیف صائبین و مجوس نشان نمی دهد اما تا حدود زیادی ماهیت یهودیان، نصرانیان و امیین را مشخص می سازد. از یهود و نصارا که بگذریم ، امیین کسانی بودند که خداوند را به عنوان یگانه خالق هستی باور داشتند و معتقد بودند ملائکه دختران او و واسطه ها و شفیعان ایشان در نزد پروردگار می باشند. لات و منات و عزی به طوری که از نامهایشان بر می آید، سه تن از این ملائکه دختر بودند که نامشان در قرآن ثبت گردیده است. امیها با وجود اینکه از دختر گریزان بودند و کراهت داشتند معلوم نیست چرا دختران را برای خداوند می گذاشتند و پسران را برای خود برمی داشتند!
پیامبر در میان چنین قومی متولد گردید و با خلق و خوی آنان انس گرفت تا سر انجام یکی از آنها شد. بر خلاف باورهای فرقه ای، اینکه وی قبل از بعثت یک امی بوده هیچ چیزی از ارزشهای او نمی کاهد بلکه بیانگر این است که وی با عنایت پروردگار و جهد خویش توانسته خودرا از آئینی باطل نجات دهد و به اسلام بپیوندد.
نتنها پیامبر عزیزمان، بلکه اغلب پیامبران الهی قبل از بعثت به دین مادریشان بوده اند. به عنوان مثال می توان از شعیب اسم برد:

قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا ۚ قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ
سران قوم او كه سركشى كردند، گفتند اى شعيب! به يقين تو و كسانى را كه با تو ايمان آورده‌اند از شهر خود بيرون مى‌كنيم، مگر آن كه به آيين ما بازگرديد. گفت: حتى اگر دوست نداشته باشيم

قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا ۚ وَمَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِيهَا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّنَا ۚ وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا ۚ عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا ۚ رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ
اگر ما به آیین شما بازگردیم، بعد از آنکه خدا ما را از آن نجات بخشیده، به خدا دروغ بسته‌ایم؛ و شایسته نیست که ما به آن بازگردیم مگر اینکه خدایی که پروردگار ماست بخواهد؛ علم پروردگار ما، به همه چیز احاطه دارد. تنها بر خدا توکل کرده‌ایم. پروردگارا! میان ما و قوم ما بحق داوری کن، که تو بهترین داورانی!»

رها کردن دین مادری نتنها از ارزشهای پیامبر عزیزمان چیزی نمی کاهد بلکه بر آن می افزاید، لیکن بعضی باورها و ارزشهای فرقه ای را مورد هجوم قرار می دهد، ارزشهای غلطی که دراصل بنیانها و قواعد همین مذاهب و فرقه ها بوده اند. و این از آن رسوباتی است که حتماً باید از چهره آینه زلال قرآن گرفته شود تا حقیقت سریعتر نمایان گردد.
بنابراین امی معنی بی سواد نمی دهد و صرفاً به اهل مکه نیز اطلاق نمی شود بلکه به کسی گفته می شود که دین الهی ندارد و پیرو کتاب آسمانی نیست و صرفاً تابع آئین و عقایدی است که در چنبره آنها از مادر زاده شده و مقدماتش را همچون زبانش از مادر آموخته است.
بعد از بعثت پیامبر، امیها کم کم به مشرکین نیز معروف شدند و به این اسم مورد خطاب قرار می گرفتند. در قرآن کریم تقریباً در اکثر مواقع وقتی مشرکین بصورت المشرکین می آید منظور امیین قوم پیامبرهستند نه کس دیگری. حال ببینید همین زنگار کوچک، مخصوصا در جند ده اخیر، چه
مشکلاتی را برای مردم بوجود آورده است. عده ای مرده پرست بی خرد همچون وهابیت و داعش، به بهانه اجرای حکم : فَٱقْتُلُوا۟ ٱلْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ - مشرکین را هرجا یافتید بکشید، چه خونها که نریخته اند و چه جنایاتی که مرتکب نشده اند.
ghanet الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
قديمي يك روز پيش   #2535
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

ختم کلام

....
بنابراین امی معنی بی سواد نمی دهد و صرفاً به اهل مکه نیز اطلاق نمی شود بلکه به کسی گفته می شود که دین الهی ندارد و پیرو کتاب آسمانی نیست و صرفاً تابع آئین و عقایدی است که در چنبره آنها از مادر زاده شده و مقدماتش را همچون زبانش از مادر آموخته است.
ختم کلام


مهمترین دلیل بر نفی أمّي به معنای «بر دین مادری»

اگر واژه أمّي به معنای «بر دین مادری بودن» باشد، لا اقل در یک مورد خود را نشان میدهد، یعنی وقتی فرهنگ جمعیتی این است که از کلمه أمّی قصد میکنند که شخص بر دین مادرش باشد، ناخودآگاه در یک مورد هم باشد وقتی صحبت از دین است کلمه مادر را بر زبان میآورد، و میگوید: مادر یا مادران ما چنین مرامی داشتند یا چنین به ما آموختند، نمیشود بگوید دینم مادری است اما در هزاران مورد که از دین سخن میگوید لا اقل یک بار هم شده اسمی از این مادر به میان نیاورد، و شما اگر در آیات قرآن کریم حتی یک مورد پیدا کردید که مشرکین گفته باشند ما بر دین مادرانمان هستیم جایزه دارید!

و نه تنها حتی یک مورد نگفتند که ما بر دین مادرانمان هستیم، بلکه برعکس، تا آنجا که من دیدم، بیش از بیست مورد در قرآن آمده است که ما بر دین پدرانمان هستیم! یا بر دین پدرانتان هستید، پس چگونه کلمه أمّي یعنی دین مادری؟!!

ببینید چقدر این آیات (به ترتیب سور) گویاست:

البقرة 170 - وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ

المائدة 104 - وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ

الأنعام 148 - سَيَقُولُ الَّذينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْ‏ءٍ

الأعراف 28 - وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ

الأعراف 70 - قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقينَ
الأعراف 71 - قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ أَ تُجادِلُونَني‏ في‏ أَسْماءٍ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرينَ

الأعراف 173 - أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ

يونس 78 - قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِياءُ فِي الْأَرْضِ وَ ما نَحْنُ لَكُما بِمُؤْمِنينَ

هود 62 - قالُوا يا صالِحُ قَدْ كُنْتَ فينا مَرْجُوًّا قَبْلَ هذا أَ تَنْهانا أَنْ نَعْبُدَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا وَ إِنَّنا لَفي‏ شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ مُريبٍ

هود 87 - قالُوا يا شُعَيْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ في‏ أَمْوالِنا ما نَشؤُا إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَليمُ الرَّشيدُ

هود 109 - فَلا تَكُ في‏ مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هؤُلاءِ ما يَعْبُدُونَ إِلاَّ كَما يَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ

يوسف 40 - ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ

إبراهيم 10 - قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى قالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا تُريدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتُونا بِسُلْطانٍ مُبينٍ

النحل 35 - وَ قالَ الَّذينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ نَحْنُ وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ كَذلِكَ فَعَلَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ

الأنبياء 53 - قالُوا وَجَدْنا آباءَنا لَها عابِدينَ
الأنبياء 54 - قالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ في‏ ضَلالٍ مُبينٍ

المؤمنون 83 - لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلاَّ أَساطيرُ الْأَوَّلينَ

الشعراء 74 - قالُوا بَلْ وَجَدْنا آباءَنا كَذلِكَ يَفْعَلُونَ

لقمان 21 - وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلى‏ عَذابِ السَّعيرِ

سبأ 43 - وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلاَّ رَجُلٌ يُريدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُكُمْ وَ قالُوا ما هذا إِلاَّ إِفْكٌ مُفْتَرىً

الصافات 69 - إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّينَ

الزخرف 22 - بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‏ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‏ آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ
الزخرف 23 - وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ في‏ قَرْيَةٍ مِنْ نَذيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‏ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‏ آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ
الزخرف 24 - قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدى‏ مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آباءَكُمْ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ

النجم 23 - إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 2 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي يك روز پيش   #2536
saeed_s58
عضو ثابت
 
نشان saeed_s58
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 129
ارسال پيام توسط Yahoo به saeed_s58
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

باسمه تعالی
نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
ختم کلام


مهمترین دلیل بر نفی أمّي به معنای «بر دین مادری»

اگر واژه أمّي به معنای «بر دین مادری بودن» باشد، لا اقل در یک مورد خود را نشان میدهد، یعنی وقتی فرهنگ جمعیتی این است که از کلمه أمّی قصد میکنند که شخص بر دین مادرش باشد، ناخودآگاه در یک مورد هم باشد وقتی صحبت از دین است کلمه مادر را بر زبان میآورد، و میگوید: مادر یا مادران ما چنین مرامی داشتند یا چنین به ما آموختند، نمیشود بگوید دینم مادری است اما در هزاران مورد که از دین سخن میگوید لا اقل یک بار هم شده اسمی از این مادر به میان نیاورد، و شما اگر در آیات قرآن کریم حتی یک مورد پیدا کردید که مشرکین گفته باشند ما بر دین مادرانمان هستیم جایزه دارید!

و نه تنها حتی یک مورد نگفتند که ما بر دین مادرانمان هستیم، بلکه برعکس، تا آنجا که من دیدم، بیش از بیست مورد در قرآن آمده است که ما بر دین پدرانمان هستیم! یا بر دین پدرانتان هستید، پس چگونه کلمه أمّي یعنی دین مادری؟!!

ببینید چقدر این آیات (به ترتیب سور) گویاست:

البقرة 170 - وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ

المائدة 104 - وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ

الأنعام 148 - سَيَقُولُ الَّذينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْ‏ءٍ

الأعراف 28 - وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ

الأعراف 70 - قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقينَ
الأعراف 71 - قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ أَ تُجادِلُونَني‏ في‏ أَسْماءٍ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرينَ

الأعراف 173 - أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ

يونس 78 - قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِياءُ فِي الْأَرْضِ وَ ما نَحْنُ لَكُما بِمُؤْمِنينَ

هود 62 - قالُوا يا صالِحُ قَدْ كُنْتَ فينا مَرْجُوًّا قَبْلَ هذا أَ تَنْهانا أَنْ نَعْبُدَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا وَ إِنَّنا لَفي‏ شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ مُريبٍ

هود 87 - قالُوا يا شُعَيْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ في‏ أَمْوالِنا ما نَشؤُا إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَليمُ الرَّشيدُ

هود 109 - فَلا تَكُ في‏ مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هؤُلاءِ ما يَعْبُدُونَ إِلاَّ كَما يَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ

يوسف 40 - ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ

إبراهيم 10 - قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى قالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا تُريدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتُونا بِسُلْطانٍ مُبينٍ

النحل 35 - وَ قالَ الَّذينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ نَحْنُ وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ كَذلِكَ فَعَلَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ

الأنبياء 53 - قالُوا وَجَدْنا آباءَنا لَها عابِدينَ
الأنبياء 54 - قالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ في‏ ضَلالٍ مُبينٍ

المؤمنون 83 - لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلاَّ أَساطيرُ الْأَوَّلينَ

الشعراء 74 - قالُوا بَلْ وَجَدْنا آباءَنا كَذلِكَ يَفْعَلُونَ

لقمان 21 - وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلى‏ عَذابِ السَّعيرِ

سبأ 43 - وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلاَّ رَجُلٌ يُريدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُكُمْ وَ قالُوا ما هذا إِلاَّ إِفْكٌ مُفْتَرىً

الصافات 69 - إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّينَ

الزخرف 22 - بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‏ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‏ آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ
الزخرف 23 - وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ في‏ قَرْيَةٍ مِنْ نَذيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‏ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‏ آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ
الزخرف 24 - قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدى‏ مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آباءَكُمْ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ

النجم 23 - إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ
.
سلام علیکم
جزاکم الله خیر الجزاء
آنچه از مرور این آیات به ذهن حقیر می‌رسد این است که صرف آیینی که پدران بر آن بوده‌اند، مشکلی ندارد، بلکه تبعیت از چیزی به صرف اینکه پدران بر آن بوده‌اند و سنجه قرار دادن هر چه پدران بر آن بوده‌اند، باعث گمراهی است و مذموم است. در این آیات شریفه، محور بهانه‌جویی آنان که به دعوت انبیاء پاسخ مثبت نداده‌اند، این است که با آن سنجه موهومشان، مطابقت ندارد و نه اینکه اشکال عقلی و منطقی در آن است.
با این حساب، اگر با تعقل، آیین پدران تحلیل و بررسی شود و آنچه صحیح است و حق است، تبعیت شود، هیچ اشکالی بر آن نیست.
اگر هم سنجه، آیین پدران به صرف اینکه آنها بر آن بوده‌اند باشد، گویا امکان هیچ هدایتی نخواهد بود و همین هم چه بسا نکته‌ای است که نمی‌توان قائل شد به اینکه شخصی بخواهد به این نحو بر آیین پدران خود باشد و پس از آن راه هدایت در پیش گیرد، چون تبعیت کورکورانه از آیین پدران و سنجه قرار دادن آن بدون مراجعه به عقل و معیار حق، چیزی نیست که بشود از آن بیرون آمد. در هیچ کجای قرآن هم چنین استدلالی از هیچ پیامبری نیامده که بگوید من آیین پدرانم را چنین یافتم و آن را معیار همه چیز قرار دادم، بلکه همواره در جبهه مقابل ایشان چنین چیزی می‌بینیم و حتی در یک جا هم دیده نمی‌شود که مثلاً گفته باشند ما هم چون شما بودیم و چنین اشتباهی را داشتیم و بعد هدایت یافتیم!
آن وقت جالب است که غانت که همیشه از دیگران دلیل واضح و آشکار از قرآن طلب می‌کند، در اینجا هیچ دلیل واضح و آشکاری از قرآن لازم نمی‌بیند و چون خودش ادعا کرده لابد دیگران باید قبول کنند!

آخرين ويرايش saeed_s58 ، يك روز پيش در 09:22AM.
saeed_s58 حاضر نيست نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
كاربران ذيل از saeed_s58 بابت اين نوشته مفيد تشكر كرده‌اند :
قديمي يك روز پيش   #2537
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط saeed_s58 نوشته شده است نمايش نوشته
باسمه تعالی

سلام علیکم
....
و حتی در یک جا هم دیده نمی‌شود که مثلاً گفته باشند ما هم چون شما بودیم و چنین اشتباهی را داشتیم و بعد هدایت یافتیم!
سلام علیکم
أحسنت! نکته بسیار جالبی را گفتید، و اتفاقا برای اینکه دیگران را هدایت کنند و آنها را قانع کنند که به مسیر آنها بروند، ذکر اینکه ما هم روزی مثل شما بودیم، بسیار تاثیرگذار است، خود همین غانت، مکرر گفته است که من هم مثل شما چه کارها در دین مادریم که نکردم!! آیا مناسب نبود پیامبران بگویند که شما دیدید که ما هم مثل شما مثلا برای بتها سجده میکردیم یا قربانی میکردیم و.... و بعد حق را یافتیم و از دین مادری فاصله گرفتیم، اما هیچ کجا چنین تذکر راهگشا و تاثیرگذاری مشاهده نمیشود، چرا؟ چون ممکن نیست پیامبری از طریق شرک، به پیامبری برسد، قرآن میفرماید: ان الشرک لظلم عظیم، و میفرماید: وقتی حضرت ابراهیم ع از خداوند متعال خواستند که امامت را به فرزندان ایشان هم عطا کند جواب آمد: لا ینال عهدی الظالمین، به ظالم از فرزندان شما نمیرسد، و چه ظلمی بالاتر از شرک؟!

نکته دوم که قبلا اشاره کردید، چندین آیه قرآن است که پیامبران به دین پدری خود که همان توحید و اسلام است افتخار میکنند! همیشه دین پدری بد نیست، تعصب و تقلید کورکورانه، بد است، چون پدر، رفته است، میروم، بد است، و چون پدر، صحیح رفته است، میروم، خوب است، بلکه مایه افتخار به چنین پدری است، حضرت ابراهیم ع راه پدر بت‌پرست را ترک میکنند، اذ قال لابیه و قومه ما تعبدون قالوا نعبد اصناما فنظل لها عاکفین، و فرزندان ایشان به راه ایشان افتخار میکنند، این آیات به وضوح این را میرساند:

البقرة 133- أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدي قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ

يوسف 38- وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائي‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ ما كانَ لَنا أَنْ نُشْرِكَ بِاللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ ذلِكَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَيْنا وَ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ

الحج 78- وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبيكُمْ إِبْراهيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ وَ في‏ هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصيرُ
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 2 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي يك روز پيش   #2538
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

نتنها پیامبر عزیزمان، بلکه اغلب پیامبران الهی قبل از بعثت به دین مادریشان بوده اند. به عنوان مثال می توان از شعیب اسم برد:

قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا ۚ قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ
سران قوم او كه سركشى كردند، گفتند اى شعيب! به يقين تو و كسانى را كه با تو ايمان آورده‌اند از شهر خود بيرون مى‌كنيم، مگر آن كه به آيين ما بازگرديد. گفت: حتى اگر دوست نداشته باشيم

قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا ۚ وَمَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِيهَا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّنَا ۚ وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا ۚ عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا ۚ رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ
اگر ما به آیین شما بازگردیم، بعد از آنکه خدا ما را از آن نجات بخشیده، به خدا دروغ بسته‌ایم؛ و شایسته نیست که ما به آن بازگردیم مگر اینکه خدایی که پروردگار ماست بخواهد؛ علم پروردگار ما، به همه چیز احاطه دارد. تنها بر خدا توکل کرده‌ایم. پروردگارا! میان ما و قوم ما بحق داوری کن، که تو بهترین داورانی!»
به کلماتی که رنگی و بلد کردم در آیات دقت کنید، طبیعی بود که خطاب به شعیب کنند که رئیس بود و به او بگویند تو باید برگردی! و بقیه برمیگردند، اما چاره‌ای نداشتند که به جمع آنها خطاب کنند، یعنی همراه کسانی که به او ایمان آوردند، خطاب میکنند و به صیغه جمع میگویند: یا شعیب و الذین آمنوا معک، و تاکید میکنند: لتعودُنّ، دقیقا به ضمه روی دال دقت کنید، و جواب حضرت شعیب ع هم تماما به صورت جمع است، و اگر ایشان که شاخص بود میگفت من برنمیگردم، کافی بلکه بلیغ‌تر بود تا استراتژی گروه معلوم شود، اما نه گروه مخالفین نسبت به زمان ضعف و تقیه حضرت شعیب، و نه خود حضرت نسبت به آن زمان پس از قوت، رفتار ایشان را در همراهی واقعی با دین آنها تذکر نمیدهند، که اگر بود بالاترین تاثیر را در نفی و اثبات داشت.
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 2 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي يك روز پيش   #2539
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

رها کردن دین مادری نتنها از ارزشهای پیامبر عزیزمان چیزی نمی کاهد بلکه بر آن می افزاید، لیکن بعضی باورها و ارزشهای فرقه ای را مورد هجوم قرار می دهد، ارزشهای غلطی که دراصل بنیانها و قواعد همین مذاهب و فرقه ها بوده اند. و این از آن رسوباتی است که حتماً باید از چهره آینه زلال قرآن گرفته شود تا حقیقت سریعتر نمایان گردد.
کسانی که دنبال حق مطلب هستند به این آیه نگاه کنند:

وَ إِذَا تُتْلىَ‏ عَلَيْهِمْ ءَايَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْءَانٍ غَيرِْ هَاذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لىِ أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاى نَفْسىِ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلىَ‏َّ إِنىّ‏ِ أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبىّ‏ِ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ(15) قُل لَّوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لَا أَدْرَئكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَ فَلَا تَعْقِلُونَ(16)

ترجمه مكارم، ص: 210
و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنها خوانده مى‏شود، كسانى كه ايمان به لقاى ما (و روز رستاخيز) ندارند مى‏گويند: «قرآنى غير از اين بياور، يا آن را تبديل كن! (و آيات نكوهش بتها را بردار)» بگو: «من حق ندارم كه از پيش خود آن را تغيير دهم فقط از چيزى كه بر من وحى مى‏شود، پيروى مى‏كنم! من اگر پروردگارم را نافرمانى كنم، از مجازات روز بزرگ (قيامت) مى‏ترسم!» (15) بگو: «اگر خدا مى‏خواست، من اين آيات را بر شما نمى‏خواندم و خداوند از آن آگاهتان نمى‏كرد چه اينكه مدّتها پيش از اين، در ميان شما زندگى نمودم (و هرگز آيه‏اى نياوردم) آيا نمى‏فهميد؟!» (16)


این آیه بزنگاه حرف غانت است، مناسبترین موضع است که اگر پیامبر بر دین آنها بودند تذکر داده شود، اما شما را بخدا نگاه کنید تعبیر قرآن را!!! فقد لبثت فیکم عمرا من قبله!! من قبلا مدتی از عمر خود را بین شما سپری کردم! همین و بس! چقدر مناسب بود که بگوید: مگر ندیدید که مدتی از عمر خود را بر دین شما بودم؟! اما چون نبود، نیست!
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 2 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 23 ساعت پيش   #2540
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,001
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

حسین! تو عادت داری وقتی سوتی می دهی یه چند روزی ول می کنی تا آبها که از آسیاب افتاد دوباره بر می گردی روز از نو ، روزی از نو. آخرین بار که سوتی دادی درباره ملائکه و خوشگلها و چه می دانم از این حرفها بود. یه چند روزی سر کردی زیر آب بعد دوباره پیدات شد.
این بار هم چون پاسخی از شما دریافت نکردم، گفتم شاید طبق روال ول کردی رفتی، من هم بحث مربوط به امی را ختم کردم، حالا اگر دوست داری دوباره شروع کنی باید اول پاسخ پستهای گذشته را بدهی:


نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
و اما سند! سوم،(به توضیحات دو پست قبل راجع به دو گروه فرزندان حضرت ابراهیم ع مراجعه فرمایید) ، پس تعجب است که بعض مفسرین چقدر دور رفتند! معنای آیه شریفه واضح است، اهل کتاب دو گروه هستند، بعضی اهل پس دادن امانت هستند، و بعضی اهل پس دادن امانت به شما نیستند، سپس آیه نقل میکند که آیا گروه دوم، خود را خیانتکار در امانت میدانند؟ و جواب میدهد: خیر، آنها به خیال خود میگویند: أمّیون هیچ حقي و سلطه‌ای به هیچ وجه بر ما ندارند! چرا؟ چون خدا مال آنها را برای ما حلال قرار داده است! چرا؟ در اینجا سیوطی در تفسیر الدر المنثور نقل میکند از دو نفر از مفسرین صدر اول یعنی قتاده و سدی که حرف آنها چه بود:

الدر المنثور في تفسير المأثور، ج‏2، ص: 44
و أخرج عبد بن حميد و ابن جرير عن قتادة في قوله ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ قال قالت اليهود ليس علينا فيما أصبنا من أموال العرب سبيل
و أخرج ابن جرير عن السدى قال يقال له ما بالك لا تؤدى أمانتك فيقول ليس علينا حرج في أموال العرب قد أحلها الله لنا


ببینید میگویند: خدا اموال عرب را بر ما حلال کرده است! چرا عرب؟! خوب این دیگر معروف است که چرا حضرت ابراهیم ع مجبور شدند هاجر و اسماعیل را به سرزمین مکّة ببرند، و عرب، فرزندان اسماعیل هستند، فرزندان کنیز ساره، و اهل کتاب، فرزندان ساره! هر چه مال برای عرب = اهل مکّة (أمّییّن) است، خدا فرموده در حقیقت برای خود ماست!

پس: لیس علینا في الامّیین سبیل، یعنی مردم مکّه که أمّ القری بود و عرب بودند و فرزندان حضرت ابراهیم از طریق حضرت اسماعیل فرزند حضرت هاجر بودند، هیچ گونه سلطه‌ای در اموال بر ما ندارند، چون مال آنها مال خود ماست، و این حکم را به خدا نسبت میدادند، که آیه میفرماید دروغ میگویند و حکم خدا این نیست.
.


اینهمه پیامبر را ول کردی رفتی سراغ جرجیس؟!

خیلی خب من هم از همین جرجیس برات آیه می آورم که ادعای شما را باطل می سازد:
نقل قول:
الدر المنثور جلد 8 صفحه 152
قَوْله تَعَالَى: {هُوَ الَّذِي بعث فِي الْأُمِّيين رَسُولا مِنْهُم} الْآيَة
أخرج عبد الرَّزَّاق وَعبد بن حميد وَابْن جرير وَابْن الْمُنْذر عَن قَتَادَة فِي قَوْله: {هُوَ الَّذِي بعث فِي الْأُمِّيين رَسُولا مِنْهُم} الْآيَة قَالَ: كَانَ هَذَا الْحَيّ من الْعَرَب أمة أُميَّة لَيْسَ فِيهَا كتاب يقرأونه فَبعث الله فيهم مُحَمَّدًا رَحْمَة وَهدى يهْدِيهم بِهِ
قسمت قرمز، بر خلاف آنچه شما نوشته اید دارد می گوید از میان عرب یا از عربها، جماعتی امی بودند نه اینکه العرب = امی = مکّي.

نقل قول:
الدر المنثور جلد 1 صفحه 343

وَأخرج أَبُو دَاوُد فِي ناسخه عَن ابْن عَبَّاس قَالَ: أول مَا نسخ من الْقُرْآن الْقبْلَة وَذَلِكَ أَن مُحَمَّدًا كَانَ يسْتَقْبل صَخْرَة بَيت الْمُقَدّس وَهِي قبْلَة الْيَهُود فَاسْتَقْبلهَا سَبْعَة عشر شهرا ليؤمنوا بِهِ وليتبعوه وليدعوا بذلك الْأُمِّيين من الْعَرَب
الامیین من العرب یعنی چه؟ یعنی بی دینهای عرب یا بگو بی دینهای مکه که کتاب آسمانی نداشتند تا اینکه خداوند رسول الله را مبعوث داشت تا برایشان کتاب آسمانی بیاورد.
سعی نکن دوباره بپیچونی که از همین جرجیس برات صدتا آیه دیگر می آورم

ghanet الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
قديمي 21 ساعت پيش   #2541
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
حسین! تو عادت داری وقتی سوتی می دهی یه چند روزی ول می کنی تا آبها که از آسیاب افتاد دوباره بر می گردی روز از نو ، روزی از نو. آخرین بار که سوتی دادی درباره ملائکه و خوشگلها و چه می دانم از این حرفها بود. یه چند روزی سر کردی زیر آب بعد دوباره پیدات شد.
این بار هم چون پاسخی از شما دریافت نکردم، گفتم شاید طبق روال ول کردی رفتی، من هم بحث مربوط به امی را ختم کردم، حالا اگر دوست داری دوباره شروع کنی باید اول پاسخ پستهای گذشته را بدهی:
هر چه شما بگوئی قبول دارم، مشکلی نیست! آمدم دیدم یک کاربر دیگر بحث با شما آغاز کرده! و میگوید: بنده پستهای کوتاه مینویسم!! با خود گفتم: شاید نمیتواند همزمان پستهای طولانی بنویسد، خوب! ناچار یکی باید مختصر باشد!


قصد داشتم تمام پستهای شما را به ترتیب پاسخ دهم، ولی این دفعه آمدم دیدم ختم کلام نوشتید! من هم از ختم شروع کردم!! هر چند وقتی دیدم جواب دادید تعجب کردم، چون گفتید اسناد شما همه را زمین‌گیر کرده، و کس نیاید به جنگ افتاده! حسین اگر چند کلمه جواب داده، خلاصه زمین‌گیر روی زمین افتاده است! حرفی ندارد تا شما مجبور شوید جواب به او بدهید! زمین‌گیر افتاده، لایق جواب نیست تا به خودتان زحمت جواب بدهید!

به هر حال از همین پست اخیر شروع میکنم و اگر خداوند متعال مشیت قاهره‌اش تعلق گرفت بقیه را هم بررسی میکنم.



نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

اینهمه پیامبر را ول کردی رفتی سراغ جرجیس؟!

خیلی خب من هم از همین جرجیس برات آیه می آورم که ادعای شما را باطل می سازد:

نقل قول:
الدر المنثور جلد 8 صفحه 152
قَوْله تَعَالَى: {هُوَ الَّذِي بعث فِي الْأُمِّيين رَسُولا مِنْهُم} الْآيَة
أخرج عبد الرَّزَّاق وَعبد بن حميد وَابْن جرير وَابْن الْمُنْذر عَن قَتَادَة فِي قَوْله: {هُوَ الَّذِي بعث فِي الْأُمِّيين رَسُولا مِنْهُم} الْآيَة قَالَ: كَانَ هَذَا الْحَيّ من الْعَرَب أمة أُميَّة لَيْسَ فِيهَا كتاب يقرأونه فَبعث الله فيهم مُحَمَّدًا رَحْمَة وَهدى يهْدِيهم بِهِ
قسمت قرمز، بر خلاف آنچه شما نوشته اید دارد می گوید از میان عرب یا از عربها، جماعتی امی بودند نه اینکه العرب = امی = مکّي.



نقل قول:
الدر المنثور جلد 1 صفحه 343
وَأخرج أَبُو دَاوُد فِي ناسخه عَن ابْن عَبَّاس قَالَ: أول مَا نسخ من الْقُرْآن الْقبْلَة وَذَلِكَ أَن مُحَمَّدًا كَانَ يسْتَقْبل صَخْرَة بَيت الْمُقَدّس وَهِي قبْلَة الْيَهُود فَاسْتَقْبلهَا سَبْعَة عشر شهرا ليؤمنوا بِهِ وليتبعوه وليدعوا بذلك الْأُمِّيين من الْعَرَب

الامیین من العرب یعنی چه؟ یعنی بی دینهای عرب یا بگو بی دینهای مکه که کتاب آسمانی نداشتند تا اینکه خداوند رسول الله را مبعوث داشت تا برایشان کتاب آسمانی بیاورد.
سعی نکن دوباره بپیچونی که از همین جرجیس برات صدتا آیه دیگر می آورم

دوست گرامی، اگر میخواهیم سراغ جرجیس (قتاده) برویم شرط اولش این است که عربی بلد باشیم و حرف او را بفهمیم! بیایید تا ببینیم او چه میگوید؟! شما (من) در کلام او را برای تبعیض گرفتید و حالت توصیف به (من العرب) دادید، و معنا کردید:

قتاده میگوید: آیه شریفه که میفرماید: خدای سبحان در امّیین پیامبری از آنها مبعوث کرد،، این گروه از عرب، أمّتی بودند أمّي، در آنها کتابی نبود که آن را بخوانند، پس خدای سبحان پیامبر اسلام را در بین آنها مبعوث فرمود الخ





اما (من) در کلام او میتواند برای بیان جنس باشد، و (من العرب) خبر اول، و (أمّة أمّیة) خبر بعد خبر باشد، و بنابر این سخن او دقیقا میتواند عین همان چیزی که من گفتم را بگوید:
قتاده میگوید: آیه شریفه که میفرماید: خدای سبحان در امّیین پیامبری از آنها مبعوث کرد،، این گروه، از عرب بودند(فرزندان اسماعیل)، أمّتی بودند أمّي (ساکن مکة)، (و چون در مکه بودند از زمان حضرت اسماعیل ع دربین آنها کتاب آسمانی نازل نشده بود، بر خلاف فرزندان حضرت ابراهیم از طریق اسحاق، که قبلا توضیح دادم تورات و انجیل در بین آنها نازل شده بود) در آنها کتابی نبود که آن را بخوانند، پس خدای سبحان پیامبر اسلام را در بین آنها مبعوث فرمود الخ


ببینید دقیقا میگوید: عرب که فرزندان ابراهیم ع از طریق اسماعیل ع بودند، کتاب آسمانی بین آنها نازل نشده بود، و لذا نامی نداشتند جز: أمّي، یعنی ساکنین أمّ القری از فرزندان ابراهیم ع، یعنی مکّيون.


و عبارت ابن عباس در نقل دوم شما، روشن‌تر است، میگوید: اول چیزی که از قرآن نسخ شد، امر قبله بود، و حکمت آن این بود که ابتدا جلب نظر یهود(فرزندان اسحاق که اهل کتاب بودند) شود، و ۱۷ ماه به طرف بیت المقدس (قبله اهل کتاب در سرزمین کنعان) نماز خواندند تا عده‌ای از یهود ایمان بیاورند، و وقتی آنها متابعت حضرت کردند، و راه هموار شد، بدین وسیله شروع به دعوت أمّیین (مکّیون) که از عرب بودند (یعنی فرزندان اسماعیل) بنمایند، (و در آن وقت، تغییر قبله به سوی مکّة، مناسبت تام با دعوت مکیون داشت).

ببینید باز (من) در عبارت او برای بیان جنس است، اما شما برای تبعیض گرفتید، و به خاطر دارم قبلا در بعض تاپیکها توضیحات مفصلی در فرق بین من تبعیض با من جنس با ذکر مثالهای متعدد عرض کردم.
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
كاربران ذيل از hosyn بابت اين نوشته مفيد تشكر كرده‌اند :
قديمي 21 ساعت پيش   #2542
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

در اینجا بعض توضیح فرق من برای تبعیض با جنس آمده است:

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
....
دوست گرامی، حرف (من) چند نوع است و در اینجا دو نوع معنای (من) را مخلوط کردید، حرف (من) و مترادفهای آن در زبانهای دیگر مثل (از) در فارسی، چون یکی از طرحواره‌های تصویری در زبانشناسی شناختی است، مشترک بین همه زبانها است و این بحث ما اختصاصی به زبان عربی ندارد، فعلا دو نوع معنای من را توضیح میدهم که یکی تبعیض است و دیگری بیان جنس:

۱- انگشتری از طلا --> برای بیان جنس انگشتر است، نه اینکه منظور این باشد که انگشتر بعضی از طلا است.

۲- عضوی از کلاس --> برای تبعیض است، یعنی بعضی از اعضای کلاس است.

مثالی که شما زدید: (از کتابی ۱۰ ورق به من میدهند) اینجا (از) برای تبعیض است، اما اگر کتابفروشی به شما بگوید: (از هر کتابی بر ای شما فرستادم) اینجا (از) بیان جنس است، و لذا اگر حتی یکی از کتابها یک ورق نداشته باشد به او اعتراض میکنید! و اگر بگوید من که گفتم (از هر کتاب)! پاسخ شما و هر آگاه به زبان، واضح است، میگویید در اینجا (از) به معنای تبعیض نیست تا بعض کتاب را هم اگر فرستاده باشی کافی باشد. و اگر طالب دقت بیشتر هستید به این مثال هم توجه کنید: ناشر به کتابفروش میگوید: (از هر کتابی، تمام آنچه در انبار داشتم برایت فرستادم).


اکنون واضح‌تر عرض کنم، کسی میگوید: (از هر دیکی، کفگیری برداشتم) اینجا (از) به معنای بعض دیک است، اما اگر بگوید: (از هر میوه‌ای درون ساک تو گذاشتم) اینجا منظور بعض میوه‌ها نیست، بلکه منظور از هر جنسی از میوه‌هاست، لذا میتواند مادر به فررزندش بگوید: (از هر میوه‌ای هر آنچه داشتم در ساک تو گذاشتم)، گاهی پدرها به فرزندان میگویند (از هر چه فکرش بکنی برایت فراهم کردم) اینجا اصلا منظور بعض آنچه فکرش بکنی نیست، بلکه یعنی از هر جنس چیزی که فکرش بکنی برای تو فراهم کردم.

در قرآن کریم، هر دو گونه تعبیر زیاد به کار رفته است، و نزد عرف هم اشتباه نمیشود، مثلا وقتی میگوید: (فکیف اذا جئنا من کل امة بشهید) هیچ کس شک نمیکند که منظور، تبعیض است، (از هر امتی شاهد میآوریم) و یا (نحشر من کل امة فوجا) ، اما وقتی میگوید: (و بثّ فیها من کل دابّة) هیچ کس احتمال نمیدهد که تبعیض منظور باشد بلکه شک نمیکند که منظور بیان جنس است و هرگز معنای تبعیض نمیدهد، و همچنین: فیهما من کل فاکهة زوجان، من کل شیء خلقنا زوجین، انبتنا فیها من کل زوج بهیج.

حال به عبارت مورد بحث خودمان برگردیم، (و اوتینا من کل شیء) نمیخواهد بگوید از هر چیزی بعض آن را داده شدیم، این خلاف مقصود اوست، نمیخواهد بگوید از هر کتابی بعض صفحاتش را به ما دادند، بلکه میخواهد بگوید: از جنس هر کتابی به ما دادند، و در این مقام اگر هر کدام از این کتابها، بعض صفحات را نداشته باشد مخاطب بر او خرده میگیرد، و عین همین تعبیر در همین سوره در چند آیه بعد، برای تخت و تاج بلقیس به کار فته است، آنجا که هدهد میگوید: (وجدت امرءة تملکهم و اوتیت من کل شیء) یعنی همه چیز به او داده شده، نه اینکه از هر چیزی بعض آن را به او داده‌اند، و اگر کسی چنین معنا کند از انس به معنای تبعیض، مخلوط کرده است دو معنای متفاوت (از) را، و لذا گمان نمیکنم بین ده‌ها ترجمه قرآن، یک ترجمه پیدا کنید که معنا کرده باشد: به بلقیس از هر چیری بعض آن داده شده است، مثل ۱۰ ورق از یک کتاب ۱۰۰ ورق، که شما مثال زدید، مثل معروف است: هر چه دلت بخواهد در اختیار اوست از شیر مرغ و جان آدمیزاد، کلمه (از) در این مثل، هرگز به معنای بعض شیر مرغ نیست.
نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
قبل از اینکه نسبت نحوی مما فی بطون را با نسقیکم بررسی کنیم یک گام دیگر نیاز است و آن توضیح انواع حرف (من یا از) است، در مثال قبلی سه جور جمله میتوانیم داشته باشیم:

۱- هم اکنون از شیر شما را پذیرایی میکنیم.

۲- هم اکنون بعضی از کارمندان مؤسسه شما را پذیرایی میکند.

۳- هم اکنون تولید پنیر از شیر را به شما نشان میدهیم.

کلمه (از) در اول بیانیة است یعنی از جنس شیر پذیرایی میشوید، و در دوم تبعیض است یعنی بعضی از کارمندان، و در سوم نشویة است یعنی پنیر از شیر نشأت میگیرد، و در اینکه نشویه همان ابتدای غایت است یا غیر آن؟ مجال بررسی هست، و نشویه مثال فراوان دارد میگویند رفتار تو از غرور است یعنی از غرور ناشی میشود و ...

در سوره مبارکه مؤمنون کلمه (لبنا) نیست، و چون با نبود مفعول دوم در کلام نوبت به (مما فی بطون) میرسد تا نقش مفعول دوم را ایفا کند لذا کلمه (من) در این سوره یکی از دو احتمال بیشتر ندارد: یا تبعیض است و یا بیانیة (مگر به تکلف تقدیر)، اما در سوره مبارکه نحل کلمه (لبنا) به عنوان مفعول دوم آمده است لذا یک احتمال دیگر که حتی از احتمالات دیگر قویتر است پیش میآید که همان نشویة بودن است، و شاهد واضح احتمال قوی نشویة بودن، وجود کلمه (من بین فرث و دم) در همین آیه سوره نحل است که در سوره مؤمنون نیست، و نیز در خود کلمه (من بین فرث و دم) اصلا اختمال تبعیض یا جنس نیست.


و ظاهرا نیاز به تذکر نباشد که این مطالب ربطی به زبان عربی ندارد و خاص عربی نیست بلکه عمومی و بین المللی است و در همه زبانها میآید.

با این توضیح، اکنون سراغ کلمه (ما) در (ممّا) میرویم، در سوره مؤمنون که (لبنا) نیست، تنها شیر مصداق (ما) است، و همین مصداق است که نقش مفعول دوم نسقیکم را ایفا میکند و (من) برای بیان جنس یا لااقل تبعیض است، اما در سوره نحل که (لبنا) هست، احتمال اقوی این است که مصداق (ما) به جای شیر، مواد غذایی موجود در دستگاه گوارش و خون باشد، و لذا (من) نشویة است، اما نکته جالبی که ما به دنبال آن هستیم این است که وقتی کلمه (لبنا) آمد اساسا احتمال تبعیض در کلمه (ممّا) توسعه مییابد! یعنی دو جور تبعیض میتوانیم داشته باشیم، تبعیض از شیری که شرب میشود و یا تبعیض از حیوانی که شیر میدهد! و وقتی (شیر) به عنوان یک عنصر نحوی در کلام نیامده باشد تبعیض دومی معنا ندارد، و همین مصحّح قول بعض مفسرین است که صاحب مجمع نقل کردند، و شاید همین رمز این است که در سوره مؤمنون (بطونها) آمده ولی درسوره نحل (بطونه) آمده است، چون در سوره مؤمنون به جهت نبود (لبنا) عقلا ممکن نیست ضمیر (بطونها) به حیوان شیر دهنده برگردد، اما در سوره نحل، تاب این هست که ضمیر (بطونه) به خود (ما) برگردد به عنوان بعض نوع حیوانی که میتواند شیر دهنده باشد و یا نشویه باشد که از حیوان ماده شیر مینوشید (ای نسقیکم لبنا مما فی بطونه لبن)، و دراین هنگام چون لفظ (ما) مذکر است هر چند حیوان شیر دهنده مؤنث است اما میتوان ضمیر مذکر به آن باز گرداند! دقیقا مثل: دختر (بشّر احدهم بالانثی) که مؤنث است اما چون برای او لفظ (ما) به کار رفته (ما بشّر به) پس میتواند ضمیر مذکر (به و یمسکه و یدسه) به او برگردد! و چون صنف حیوان ماده افراد متعدد دارد جمع بستن بطون بلامانع است، میگوییم: بطون حیوان ماده، مثل جمع بستن کلمه اذهان در اذهان بشر، و با این توضیح فقط گاو ماده شیر میدهد و دیگر گاو نر شیر نخواهد داشت! و کسانی که مدتی است منتظر شیر دادن گاو نر هستند رجع بخفي حنین خواهند شد!

میماند بررسی اینکه نسبت نحوی مما فی بطون با نسقیکم چیست؟ و آیا تفاوتی در دو سوره میکند یا خیر؟ (زمینه درک آن با توضیحات این پست فراهم شده است).
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 2 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 15 ساعت پيش   #2545
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,001
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته


اما (من) در کلام او میتواند برای بیان جنس باشد، و (من العرب) خبر اول، و (أمّة أمّیة) خبر بعد خبر باشد، و بنابر این سخن او دقیقا میتواند عین همان چیزی که من گفتم را بگوید:
قتاده میگوید: آیه شریفه که میفرماید: خدای سبحان در امّیین پیامبری از آنها مبعوث کرد،، این گروه، از عرب بودند(فرزندان اسماعیل)، أمّتی بودند أمّي (ساکن مکة)، (و چون در مکه بودند از زمان حضرت اسماعیل ع دربین آنها کتاب آسمانی نازل نشده بود، بر خلاف فرزندان حضرت ابراهیم از طریق اسحاق، که قبلا توضیح دادم تورات و انجیل در بین آنها نازل شده بود) در آنها کتابی نبود که آن را بخوانند، پس خدای سبحان پیامبر اسلام را در بین آنها مبعوث فرمود الخ

حسین! بدون اینکه داستان درست کنی و دسته جات اسماعیلی (بی سوادی) اسحاقی(باسوادی) راه بیندازی، بر طبق معادله ای که خودت آن را تعریف کردی:

عرب = اهل مکّة = أمّییّن

این دو عبارت را ترجمه کن:

1- الْأُمِّيين من الْعَرَب

2- من الْعَرَب أمة أُميَّة لَيْسَ فِيهَا كتاب يقرأونه

درضمن مگر امیها = اهل مکه = عرب ، سواد خواندن نوشتن داشتند که بتوانند کتاب بخوانند؟
ghanet الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
قديمي 14 ساعت پيش   #2546
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

حسین! بدون اینکه داستان درست کنی و دسته جات اسماعیلی (بی سوادی) اسحاقی(باسوادی) راه بیندازی، بر طبق معادله ای که خودت آن را تعریف کردی:
دوست گرامی، از این پرانتز معلوم شد اصلا حرف بنده را نرسیدید! قبلا تاکید کردم که در این آکسیوم اصلا أمّي به معنای بیسواد نیست، أمّي به معنای بیسواد، فضائی دیگر از بحث میطلبد، أمّي به معنای مکّي بودن، هیچ ملازمه‌ای با باسواد بودن یا نبودن ندارد!


نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

عرب = اهل مکّة = أمّییّن

این دو عبارت را ترجمه کن:

1- الْأُمِّيين من الْعَرَب

2- من الْعَرَب أمة أُميَّة لَيْسَ فِيهَا كتاب يقرأونه

این دو عبارت به این گونه، ترجمه ندارد، چون اعراب (الأمّیین) نصب است، و لذا جمله غلط است، به هر کس عربی میداند نشان دهید میگوید: این جمله ناقص است، وا گر میخواهد صحیح باشد اینگونه باید باشد:

۱- الأمّیون من العرب = اهل مکّه از عرب هستند، مثل: الایرانیون من الآریانین، یعنی ایرانیها از آریاییها هستند(یعنی از نژاد آنها، نه بعضی از آنها).

جمله دوم هم به این صورت ناقص است، و مبتدا (نهاد) را از آن حذف کردید،(اسم کان) و فقط گزاره را آوردید، و صحیح آن این است:

۲- کان هذا الحيّ من الْعَرَب أمة أُميَّة لَيْسَ فِيهَا كتاب يقرأونه = این گروه(یعنی الأمیین در آیه) از عرب بودند، أمتي ساکن در مکة، در بین آنها کتاب آسمانی که قرائت کنند نداشتند.



نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

درضمن مگر امیها = اهل مکه = عرب ، سواد خواندن نوشتن داشتند که بتوانند کتاب بخوانند؟
دقت کنید همانطور که تذکر دادم، اهل مکة از نژاد عرب با زبان خاص، منظور است،(گروه فرزندان حضرت ابراهیم ع از طریق حضرت اسماعیل ع) خواه سواد خواندن و نوشتن داشته باشند یا خیر، و اگر به تفاسیر هم مراجعه کنید که سه قول نقل میکنند، قول به اینکه أمّي یعنی بیسواد، ربطی به قول به اینکه أمّي یعنی مکّي، ندارد، دو فضای بحث است، أمّي به معنای بیسواد، یک ایرانی یا یک یهودی یا مجوس میتواند أمّي باشد، اما أمّي به معنای مکّي، فقط اهل مکه هستند که ساکن أمّ القری هستند.
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 2 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 14 ساعت پيش   #2547
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,001
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
دوست گرامی، از این پرانتز معلوم شد اصلا حرف بنده را نرسیدید! قبلا تاکید کردم که در این آکسیوم اصلا أمّي به معنای بیسواد نیست، أمّي به معنای بیسواد، فضائی دیگر از بحث میطلبد، أمّي به معنای مکّي بودن، هیچ ملازمه‌ای با باسواد بودن یا نبودن ندارد!



این دو عبارت به این گونه، ترجمه ندارد، چون اعراب (الأمّیین) نصب است، و لذا جمله غلط است، به هر کس عربی میداند نشان دهید میگوید: این جمله ناقص است، وا گر میخواهد صحیح باشد اینگونه باید باشد:

۱- الأمّیون من العرب = اهل مکّه از عرب هستند، مثل: الایرانیون من الآریانین، یعنی ایرانیها از آریاییها هستند(یعنی از نژاد آنها، نه بعضی از آنها).

جمله دوم هم به این صورت ناقص است، و مبتدا (نهاد) را از آن حذف کردید،(اسم کان) و فقط گزاره را آوردید، و صحیح آن این است:

۲- کان هذا الحيّ من الْعَرَب أمة أُميَّة لَيْسَ فِيهَا كتاب يقرأونه = این گروه(یعنی الأمیین در آیه) از عرب بودند، أمتي ساکن در مکة، در بین آنها کتاب آسمانی که قرائت کنند نداشتند.




دقت کنید همانطور که تذکر دادم، اهل مکة از نژاد عرب با زبان خاص، منظور است،(گروه فرزندان حضرت ابراهیم ع از طریق حضرت اسماعیل ع) خواه سواد خواندن و نوشتن داشته باشند یا خیر، و اگر به تفاسیر هم مراجعه کنید که سه قول نقل میکنند، قول به اینکه أمّي یعنی بیسواد، ربطی به قول به اینکه أمّي یعنی مکّي، ندارد، دو فضای بحث است، أمّي به معنای بیسواد، یک ایرانی یا یک یهودی یا مجوس میتواند أمّي باشد، اما أمّي به معنای مکّي، فقط اهل مکه هستند که ساکن أمّ القری هستند.
.
سئوال: امیین به معنای اهل مکه سواد خواندن نوشتن داشتند؟
ghanet الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
قديمي 14 ساعت پيش   #2548
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
سئوال: امیین به معنای اهل مکه سواد خواندن نوشتن داشتند؟
میگویند ۱۷ نفر مرد و یک نفر زن، سواد خواندن و نوشتن داشتند:

تفسير نمونه، ج‏6، ص: 400
اصولا در محيط حجاز به اندازه‌‏اى باسواد كم بود كه افراد باسواد كاملا معروف و شناخته شده بودند، در مكه كه مركز حجاز محسوب می‏شد تعداد كسانى كه از مردان میتوانستند بخوانند و بنويسند از 17 نفر تجاوز نمیكرد و از زنان تنها يك زن بود كه سواد خواندن و نوشتن داشت «1».
__________________________________________________
(1) فتوح البلدان بلاذرى ط مصر صفحه 459. [.....]
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 2 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 13 ساعت پيش   #2549
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,001
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
میگویند ۱۷ نفر مرد و یک نفر زن، سواد خواندن و نوشتن داشتند:

تفسير نمونه، ج‏6، ص: 400
اصولا در محيط حجاز به اندازه‌‏اى باسواد كم بود كه افراد باسواد كاملا معروف و شناخته شده بودند، در مكه كه مركز حجاز محسوب می‏شد تعداد كسانى كه از مردان میتوانستند بخوانند و بنويسند از 17 نفر تجاوز نمیكرد و از زنان تنها يك زن بود كه سواد خواندن و نوشتن داشت «1».
__________________________________________________
(1) فتوح البلدان بلاذرى ط مصر صفحه 459. [.....]
.
پس اینکه می گویند کاتبان وحی 25 نفر بوده اند دروغ است؟
ghanet الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
قديمي 13 ساعت پيش   #2550
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
پس اینکه می گویند کاتبان وحی 25 نفر بوده اند دروغ است؟
خیر، چرا دروغ باشد، در مجموع مکه و مدینه و سابق و لاحق منظور است.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
تعداد 2 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 13 ساعت پيش   #2551
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,001
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
میگویند ۱۷ نفر مرد و یک نفر زن، سواد خواندن و نوشتن داشتند:

تفسير نمونه، ج‏6، ص: 400
اصولا در محيط حجاز به اندازه‌‏اى باسواد كم بود كه افراد باسواد كاملا معروف و شناخته شده بودند، در مكه كه مركز حجاز محسوب می‏شد تعداد كسانى كه از مردان میتوانستند بخوانند و بنويسند از 17 نفر تجاوز نمیكرد و از زنان تنها يك زن بود كه سواد خواندن و نوشتن داشت «1».
__________________________________________________
(1) فتوح البلدان بلاذرى ط مصر صفحه 459. [.....]
.
وقتی پیامبر لااقل 17 نفر کاتب در مکه داشته چرا این را گفته است:

وَأخرج ابْن أبي شيبَة وَالْبُخَارِيّ وَمُسلم وَأَبُو دَاوُد وَالنَّسَائِيّ وَابْن مرْدَوَيْه عَن ابْن عمر قَالَ: قَالَ رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم إِنَّا أمة أُميَّة لَا تكْتب وَلَا تحسب وان الشَّهْر كَذَا وَكَذَا وَضرب بِيَدِهِ سِتّ مَرَّات. الدر منثور جلد 3 صفحه 574
ghanet الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام تشكرها
قديمي 2 ساعت پيش   #2552
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,407
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
وقتی پیامبر لااقل 17 نفر کاتب در مکه داشته چرا این را گفته است:

وَأخرج ابْن أبي شيبَة وَالْبُخَارِيّ وَمُسلم وَأَبُو دَاوُد وَالنَّسَائِيّ وَابْن مرْدَوَيْه عَن ابْن عمر قَالَ: قَالَ رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم إِنَّا أمة أُميَّة لَا تكْتب وَلَا تحسب وان الشَّهْر كَذَا وَكَذَا وَضرب بِيَدِهِ سِتّ مَرَّات. الدر منثور جلد 3 صفحه 574
اولا: ما!! غیر از قرآن چیزی قبول نداریم! همه دروغ اندر دروغ است، پیامبر این را گفته، به درد خودتان میخورد!

ثانیا: واقعا عبارت فارسی را اینطور میفهمید؟ قبلا عبارت فارسی واضح من را سوتی گرفتید! و اکنون میگویید: (وقتی پیامبر لااقل 17 نفر کاتب در مکه داشته چرا این را گفته است) ، این ۱۷ نفر در مکه بودند، و در مکه همه میخواستند دین را از بین ببرند! گمان کردید این ۱۷ نفر اهل مکه، همگی ملازم پیامبری که قبول ندارند شده بودند تا وحی او را بنویسند؟! مسلمان نشده وحی مینویسند؟!

ثالثا: این روایت ربطی به بحث ما ندارد، چون از بحثهای معروف، این است که خواندن و نوشتن، دو مقوله جداگانه هستند، کسانی هستند میتوانند بخوانند اما نمیتوانند بنویسند، به عبارت قبلی خودتان نگاه کنید، بحث خواندن و نوشتن بود، و نیز در عبارت قتاده که نقل کردید: کتاب یقرأونه بود، و منظور کتاب آسمانی بود که آن را بخوانند هر چند نتوانند بنویسند، در این آیه سوره مبارکه اسراء که مکي است، پس از: فابی اکثر الناس الا کفورا و قالوا....:

أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقى‏ فِي السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنا كِتاباً نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلاَّ بَشَراً رَسُولاً (الإسراء 93)

ببینید کلمه (نقرؤه) میگوید ما اهل مکه آن را بخوانیم، و یک وجه معنای أمانيّ را قبلا عرض کردم که تلاوت بدون فهم معنا بود، (و بالعیان در بین فارسی زبانان میبینیم) پس این روایت تنها میگوید ما نمیتوانیم بنویسیم و حساب کنیم.


رابعا: این روایت میگوید: ما امتی هستیم که حساب را نمیدانیم، و حال آنکه قرآن در دو سوره مکي میگوید: لتعلموا عدد السنین و الحساب، چگونه خطاب به مردمی که حساب نمیدانند دو بار به آنها گوشزد کنند که این نظام منازل قمر برای این است که شماره سالها و حساب را بدانید؟!

خامسا: و اما محتوای این روایت، پس بخش اصلی آن را انداختید! (و قبض واحدة) اگر این عبارت بیفتد کل معنا خراب میشود! چون میتواند این روایت ناظر به کار یهود در تقویم عبری باشد، این تقویم هر چند بر اساس گردش ماه است، یعنی قمری است، اما تطبیق بر سال شمسی میشود توسط کبیسه‌ای که قبل از اسلام علمای یهود آن را آوردند، لذا این روایت میگوید: ما مکیون امتي مکي هستیم از فرزندان ابراهیم از طریق اسماعیل که مثل فرزندان ابراهیم از طریق اسحاق، کتاب(زیج) و حساب سالها نداریم، و آنچنان نیست که آنها حساب میکنند و طبق آن حساب مثلا ماه قمری را سی روز یا بیشتر میگیرند، خیر، ممکن است ما همان ماه را کمتر از سی روز بگیریم، (قبض واحدة) دنبال ضرب بیده ست مرات است، یعنی حضرت دست خود را شش مرتبه اشاره کردند، یعنی شش تا پنج تا،(پنج انگشت) که مجموع میشود سی روز، و قبض واحدة، یعنی سپس یک انگشت را بستند، یعنی شد بیست و نه روز! و فرمودند ما مکیون فرزندان اسماعیل، زیج نمینویسیم و اهل حساب کبیسه نیستیم، در دهخدا میگوید: زیج (معرب ، اِ) معرب زیگ است و آن کتابی باشد که منجمان احوال و حرکات افلاک و کواکب را از آن معلوم کنند، پس منظور روایت از ما نمینویسیم، نوشتن معمولی نیست، بلکه نوشتن تقویم و محاسبه زیج‌گونه است تا حساب سالها معلوم شود.

بنابر این کلمه أمّي در این روایت میتواند به همان معنای مکّي باشد که توضیح دادم.
.
hosyn الأن بر روي خط است نقض قوانین توافقی : درخواست برای رسیدگی ناظر   ويرايش/حذف پيام پاسخ بهمراه نقل قول انتخاب براي نقل‌قول پاسخ سريع به اين پيام
كاربران ذيل از hosyn بابت اين نوشته مفيد تشكر كرده‌اند :
قديمي 2 ساعت پيش   #2553
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,002
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
اولا: ما!! غیر از قرآن چیزی قبول نداریم! همه دروغ اندر دروغ است، پیامبر این را گفته، به درد خودتان میخورد!
ثانیا: واقعا عبارت فارسی را اینطور میفهمید؟ قبلا عبارت فارسی واضح من را سوتی گرفتید! و اکنون میگویید: (وقتی پیامبر لااقل 17 نفر کاتب در مکه داشته چرا این را گفته است) ، این ۱۷ نفر در مکه بودند، و در مکه همه میخواستند دین را از بین ببرند! گمان کردید این ۱۷ نفر اهل مکه، همگی ملازم پیامبری که قبول ندارند شده بودند تا وحی او را بنویسند؟! مسلمان نشده وحی مینویسند؟!
هر چند اهمیت ندارد اما در منابع مختلف، تعداد کاتبان وحی در مکه را 17 نفر حساب کرده اند:

http://wiki.islamicdoc.org/wiki/inde...%D9%86%DB%8C_)

حسین! جداً می گویم: دیگر از این پیچوندنها خسته شده ام. خواهش می کنم اجازه بده بحثم را درباره مفهوم امیین تمام کنم بعد درخدمت خواهم بود.لطف کن تا این مبحث تمام نشده چیزی ننویس که اگر بنویسی جوابت را نخواهم داد.
ghanet حاضر نيست   پاسخ بهمراه نقل قول
قديمي 34 دقيقه پيش   #2554
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,408
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
هر چند اهمیت ندارد اما در منابع مختلف، تعداد کاتبان وحی در مکه را 17 نفر حساب کرده اند:

http://wiki.islamicdoc.org/wiki/inde...%D9%86%DB%8C_)

آن ۱۷ نفر، غیر از این ۱۷ نفر است، باید حرف منابع، بررسی شود، آنچه به صورت نادقیق در تفسیر سابق نقل کرده بود، مربوط به افراد قریش بود که خواندن و نوشتن میدانستند، این عبارت فتوح البلدان بلاذری متوفای ۲۷۹ هجری است:

فتوح البلدان (ص: 453)
وحدثني الوليد بن صالح ومحمد بن سعد، قالا: حدثنا محمد بن عمر الواقدي عن خالد بن الياس عن أبي بكر بن عبد الله بن أبى جهم العدوى قال: دخل الإسلام وفي قريش سبعة عشر رجلا كلهم يكتب عمر بن الخطاب وعلي بن أبي طالب، وعثمان بن عفان، وأبو عبيدة بن الجراح، وطلحة ويزيد ابن أبي سفيان، وأبو حذيفة بن عتبة بن ربيعة، وحاطب بن عمرو أخو سهيل بن عمرو العامري عن قريش، وأبو سلمة بن عبد الأسد المخزومي، وأبان بن سعيد بن العاصي بن أمية، وخالد بن سعيد أخوه، وعبد الله بن سعد بن أبي سرح العامري، وحويطب بن عبد العزى العامري وأبو سفيان ابن حرب بن أمية، ومعاوية بن أبي سفيان، وجهيم بن الصلت بن مخرمة بن المطلب بن عبد مناف، ومن حلفاء قريش العلاء بن الحضرمي.


میگوید وقتی اسلام ظهور کرد، ۱۷ نفر در قریش بودند که نوشتن را میدانستند، (نه در مکه آنطور که تفسیر نقل کرد) و از این ۱۷ نفر، ابوسفیان و پسرش معاویه را نام میبرد! آیا کسی احتمال میدهد که ابوسفیان کاتب وحی در مکه بوده باشد؟

و اما لینکی که آدرس دادید، کلامش در نویسندگان وحی در مکه است خواه مکّي و قرشي باشند یا نباشند، مثلا یکی از آنها را سالم مولی ابی حذیفه نام میبرد که اهل اصطخر، و فارسی‌الاصل بود، علاوه اینکه غالب منابع این لینک، کتب علوم قرآنی متاخر است که شاید در صدد جمع‌آوری تا حد ممکن هستند، و گرنه از منابع قدیمی چیزی جمع و جور و دسته‌بندی شده نمیدانم.


نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
حسین! جداً می گویم: دیگر از این پیچوندنها خسته شده ام. خواهش می کنم اجازه بده بحثم را درباره مفهوم امیین تمام کنم بعد درخدمت خواهم بود.لطف کن تا این مبحث تمام نشده چیزی ننویس که اگر بنویسی جوابت را نخواهم داد.
بر چشم دوست گرامی، چند پست سابق هم مانده که جواب نیاز دارد، میگذارم برای بعد اگر توفیق بود إن شاء الله تعالی، ولی به شرط اینکه بحثتان، توهین به اعتقادات دیگران که برای آن زحمت کشیده‌اند نباشد، اینجا سفره‌ای گسترده است که مدیران سایت برای بهره‌مندی کاربران پهن کرده‌اند، و کسی که سر سفره، حال تهوع داشته باشد، باید ملاحظه دیگران هم بکند، بنده به سهم خودم یکی از مخاطبین ضعیف شما هستم، گاهی چنان اعصاب شکن حرف میزنید که بی اختیار شروع به نوشتن میکنم.

آخرين ويرايش hosyn ، يك دقيقه پيش در 04:25PM.
hosyn حاضر نيست   پاسخ بهمراه نقل قول
قديمي 5 ساعت پيش   #2556
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,003
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
آن ۱۷ نفر، غیر از این ۱۷ نفر است، باید حرف منابع، بررسی شود، آنچه به صورت نادقیق در تفسیر سابق نقل کرده بود، مربوط به افراد قریش بود که خواندن و نوشتن میدانستند، این عبارت فتوح البلدان بلاذری متوفای ۲۷۹ هجری است:

فتوح البلدان (ص: 453)
وحدثني الوليد بن صالح ومحمد بن سعد، قالا: حدثنا محمد بن عمر الواقدي عن خالد بن الياس عن أبي بكر بن عبد الله بن أبى جهم العدوى قال: دخل الإسلام وفي قريش سبعة عشر رجلا كلهم يكتب عمر بن الخطاب وعلي بن أبي طالب، وعثمان بن عفان، وأبو عبيدة بن الجراح، وطلحة ويزيد ابن أبي سفيان، وأبو حذيفة بن عتبة بن ربيعة، وحاطب بن عمرو أخو سهيل بن عمرو العامري عن قريش، وأبو سلمة بن عبد الأسد المخزومي، وأبان بن سعيد بن العاصي بن أمية، وخالد بن سعيد أخوه، وعبد الله بن سعد بن أبي سرح العامري، وحويطب بن عبد العزى العامري وأبو سفيان ابن حرب بن أمية، ومعاوية بن أبي سفيان، وجهيم بن الصلت بن مخرمة بن المطلب بن عبد مناف، ومن حلفاء قريش العلاء بن الحضرمي.


میگوید وقتی اسلام ظهور کرد، ۱۷ نفر در قریش بودند که نوشتن را میدانستند، (نه در مکه آنطور که تفسیر نقل کرد) و از این ۱۷ نفر، ابوسفیان و پسرش معاویه را نام میبرد! آیا کسی احتمال میدهد که ابوسفیان کاتب وحی در مکه بوده باشد؟

و اما لینکی که آدرس دادید، کلامش در نویسندگان وحی در مکه است خواه مکّي و قرشي باشند یا نباشند، مثلا یکی از آنها را سالم مولی ابی حذیفه نام میبرد که اهل اصطخر، و فارسی‌الاصل بود، علاوه اینکه غالب منابع این لینک، کتب علوم قرآنی متاخر است که شاید در صدد جمع‌آوری تا حد ممکن هستند، و گرنه از منابع قدیمی چیزی جمع و جور و دسته‌بندی شده نمیدانم.



بر چشم دوست گرامی، چند پست سابق هم مانده که جواب نیاز دارد، میگذارم برای بعد اگر توفیق بود إن شاء الله تعالی، ولی به شرط اینکه بحثتان، توهین به اعتقادات دیگران که برای آن زحمت کشیده‌اند نباشد، اینجا سفره‌ای گسترده است که مدیران سایت برای بهره‌مندی کاربران پهن کرده‌اند، و کسی که سر سفره، حال تهوع داشته باشد، باید ملاحظه دیگران هم بکند، بنده به سهم خودم یکی از مخاطبین ضعیف شما هستم، گاهی چنان اعصاب شکن حرف میزنید که بی اختیار شروع به نوشتن میکنم.
چشم، سعی می کنم تا آنجا که ممکن است جانب احتیاط را رعایت کنم اما از بیان حقایق هرگز کوتاهی نخواهم کرد.
ghanet حاضر نيست   پاسخ بهمراه نقل قول
قديمي 2 ساعت پيش   #2558
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,411
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
چشم، سعی می کنم تا آنجا که ممکن است جانب احتیاط را رعایت کنم اما از بیان حقایق هرگز کوتاهی نخواهم کرد.
دوست گرامی، آیا اینکه من به عنوان دوست شما، مطلبی را مینویسم و استدلال میکنم، اگر اشتباه کردم، و شما اشتباه من را برایم واضح کنید، و نقطه کج فهمی من را توضیح دهید، آیا این بیان حقائق نیست؟ اگر هست پس چرا فقط با یک کلمه: (از این پیچوندنها خسته شده ام) جواب من را میدهید، بدون اینکه یک بار، موضع پیچوندن من را توضیح دهید، تا اگر من هم لجبازی میکنم، لااقل مخاطبین بفهمند که منظور شما از پیچوندن، کجای مطلب است؟

البته این چند پست هم که نوشتم به دنبال این بود که شما با عنوان: ختم کلام! (پست ۲۵۲۹) أمّي بودن را توضیح دادید، ولی اکنون میگویید میخواهم بحثم راجع به مفهوم أمّيین را تمام کنم! مگر ختم کلام، چند تاست؟ و نیز بررسی جوابهای قبلی شما هم خودش نوعی تکمیل بحث است اگر ضمیمه شود، لذا هر چه را نوشتم که مربوط به بحث است، با اجازه شما ارسال میکنم.
.
hosyn حاضر نيست   پاسخ بهمراه نقل قول
كاربران ذيل از hosyn بابت اين نوشته مفيد تشكر كرده‌اند :
قديمي 17 دقيقه پيش   #2564
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,411
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

شاید تو خودت بهتر بدانی ولی برای توجیه آل الله یا خاندان خدا نیز یک چنین داستانی را سر هم کرده اند، می گویند:


آیا منظور شیعیان از بیان آل الله همین اهل مکه بودن است؟!
پس لطفاً داستان سر هم نکن که اگر بنا بر داستان سرایی باشد، مسئله را می توان هزار جور پیچ و تاب داد، این هم یک جورش که از تفسیر المیزان انتخاب شده:
دوست گرامی، واقعا نمیدانم به حال خودم تاسف بخورم یا شما؟! نگاه کردم اول تا آخر به آیات قرآن استشهاد کردم و شما آن را داستان‌سرایی میدانید! استشهاد به آیات قران یعنی داستان سر هم کردن؟! لا اقل یک کلمه این آیات را جواب بده!

آیا سابقه مردم مکه را که قرآن بیان میفرماید داستان‌سرائی است؟!

آیا رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ(إبراهيم 37) داستان سرایی است؟!

آیا وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ(البقرة 127) داستان سرایی است؟!

آیا رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ (البقرة 128) داستان سرایی است؟!

آیا مِلَّةَ أَبيكُمْ إِبْراهيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ وَ في‏ هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ(الحج 78) داستان سرایی است؟!

آیا دعای حضرت ابراهیم ع برای أمّ القری شدن مکّة توسط ذریة ایشان، داستان‌سرایی است: رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ (إبراهيم 37)


نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

مسئله اینجاست که دیانت با ملیت و قومیت جمع نمی شوند و از یک جنس نیستند. شما مجاز نیستید بگویید: آلمانی ها و مسیحیان اما می توانید بگویید: مسیحیان و یهودیان.
شما به من می گوید برو ده نفر آلمانی و ده نفر مسیحی بیاور و من ده نفر آلمانی مسیحی برایت می آورم. انتظار شما این بود که بیست نفر برایتان بیاورم ولی من می گویم : آلمانیها با مسیحیان جمع نمی شوند! تو خودت می گویی در میان اهل مکه، اهل کتاب نیز وجود داشتند آیا اهل کتاب با اهل مکه جمع می شوند؟!
اگر دیانت با ملیت جمع نمیشود پس چگونه قرآن کریم ملّة أبیکم ابراهیم میگوید؟ سه کلمه: پدر شما، و ملّة، و مسلمان بودن، همه را جمع کرده است.

مثالی که شما زدید، در مورد ملیتی بود که رنگ دیانت نداشته باشد، حال به مثال من توجه کنید:

ده نفر از اهل سنت با ده نفر از ایرانیها مناظره کردند.

این مثال را به هر کس که آگاه است نشان دهید، چه میفهمد؟ آیا میگوید: این سخن اشتباه است؟ یا اینکه میگوید: ایراني در اینجا، نماد تشیع است، و منظور این است که دو گروه شیعه و سنی مناظره کردند؟

بلی در میان اهل مکة میتواند اهل کتاب باشد، همانگونه که در میان ایرانیها میتواند سني باشد، اما کسی در فهم جمله: ده نفر از اهل سنت با ده نفر از ایرانیون مناظره کردند، مشکلی ندارد، کما اینکه مکّي نماد قریش باشد مشکلی ندارد.


نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

خوشبختانه در قرآن آنقدر عبارت اهل کتاب تکرار شده که دیگر هیچ جایی برای بحث و داستان بافی نگذاشته است. اهل کتاب به کسانی گفته می شود که خود را پیرو کتاب آسمانی می دانند.
حقیقت این است که در قرآن، اهل کتاب مقابل الامیین قرار می گیرد و امی به کسی گفته می شود که پیرو کتاب آسمانی نیست و چون مرجع دین الهی کتاب آسمانی است، بنابر این شخص امی از دین الهی بهره ای نبرده است.
خوشبختانه قرآن کریم با یک کلمه (منهم) جواب شما را داده است! میفرماید: بعضی از اهل کتاب، أمّیون هستند! و منهم أمّیون لا یعلمون الکتاب الا أمانيّ.
.
hosyn حاضر نيست   پاسخ بهمراه نقل قول
قديمي 12 دقيقه پيش   #2565
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,411
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

نظر شما این است که در آیه زیر، عبارت رسولاً منهم یعنی رسولی از زبان خودشان:

هُوَالَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿جمعه/٢﴾


ما مشابه همین آیه را در چند جای دیگر قرآن نیز داریم مثلا:

لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ( آل عمران 164)

به راستى خدا بر مؤمنان منت نهاد آن‌گاه كه در ميانشان پيامبرى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان كند و كتاب و حكمتشان بياموزد، در حالى كه بى‌ترديد از پيش در گمراهى آشكارى بودند-فولادوند

بطوری که ملاحظه می کنید، این دو آیه تقریباً مشابه هم هستند جز اینکه در آیه دوم بجای الامیین ، المومنین نشسته و بجای منهم نیز من انفسهم قرار گرفته است.
آیا من انفسهم یعنی از زبان خودشان؟!
ونیز المومنین فقط شامل عرب زبانها می شود؟
چرا خداوند بجای اینکه بگوید بلسانهم باید بگوید منهم و یا من انفسهم که در قرآن سابقه ندارد؟!

دوست گرامی، این جواب شما دیگر از آن خاطره‌هاست! تناقض که اشکالی ندارد!

خیلی مشابه قشنگی آوردید! قرآن میگوید: خدا در بین مؤمنین، پیامبری از خودشان فرستاد، و قرآن میگوید: خدا در بین بی دینها، پیامبری از خودشان فرستاد! پس: مؤمنین = بی دینها !

همین تناقض، شاهد این است که نمیشود گفت: بعث في المؤمنین رسولا منهم، و بعث في الکفار رسولا منهم، مگر به اینکه کلمه (منهم) دو جور معنا شود.

(من انفسهم) یعنی او هم مثل آنها بشر است، نه اینکه او هم مثل آنها مؤمن است، و (منهم) یعنی او هم مثل آنها عرب است، نه اینکه او هم مثل آنها بت پرست است!


نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
اما آیه 19 همین سوره انعام دارد می گوید قرآن برای همه مردم و هرکه این کتاب به دستش برسد نازل شده است:

قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ ۚ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ ۚ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَىٰ ۚ قُلْ لَا أَشْهَدُ ۚ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ
معلوم نیست میخواهید تناقض از قرآن بگیرید یا جواب لتنذر أمّ القری بدهید؟! مگر چه منافاتی هست بین این دو آیه؟! در عین حالی که کلمه أمّ القری میتواند تبیین کند واژه أمّی را در آیات دیگر که منظور اهل مکة هستند.


نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

همانگونه که در پست 2261 خدمتتان عرض کردم، مفهوم روح در قرآن، غیر آن چیزی است که ما در دین مادری آموخته ایم. در فرهنگ قرآن، روح به معنای علم الهی است که آن را به طرق مختلف در اختیار بشر می گذارد:
اینها چه حرفی است؟! ارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا، یعنی علم و کتاب آسمانی را به سوی او فرستادیم؟ القاها الی مریم و روح منه، یعنی کتاب آسمانی؟! و یا: فنفخنا فیها من روحنا، و همچنین فاذا سویته و نفخت فیه من روحي فقعوا له ساجدین، یعنی وقتی کتاب آسمانی در او دمیدم؟! قل نزّله روح القدس من ربک، یعنی کتاب آسمانی خودش را نازل کرده است؟ و یا: نزل به الروح الامین، و هنچنین یوم یقوم الروح و الملائکة صفا لا یتکلمون الا من اذن له الرحمن و قال صوابا، یعنی کتاب آسمانی میایستد؟! تعرج الملائکة و الروح الیه فی یوم کان مقداره خمسین الف سنة، یعنی کتاب آسمانی عروج میکند؟! آن هم به این معنایی که شما طرفداری میکنید؟!



نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

در آیه بعد طریقه ارسال روح(= علم = قرآن) به پیامبر عزیزمان توضیح داده شده است:

وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا ۚ مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَٰكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا ۚ وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ
و همان گونه [که بر پیامبران پیشین وحی کردیم] روحی را [چون قرآن] از امر خود به تو وحی کردیم. تو [پیش از این] نمی دانستی کتاب و ایمان چیست؟ ولی آن [کتاب] را نوری قرار دادیم که هر کس از بندگانمان را بخواهیم به وسیله آن هدایت می کنیم؛ بی تردید تو [مردم را] به راهی راست هدایت می نمایی.-انصاریان

هرچند نیاز به بیان نیست، آیه دارد خطاب به پیامبر می گوید: تو قبل از دریافت آیات الهی و پیش از اینکه به رسالت مبعوث شوی، نه می دانستی دین چیست و نه ایمان.
آری اگر خداوند قرآن را به رسولش وحی نمی کرد و او را به نور قرآن رهنمون نمی شد همچنان امی و بی دین باقی می ماند.
ببینید این کروشه که در ترجمه اضافه شده، با ذیل آیه هماهنگ نیست، چون اگر مقصود قبل زمانی بود، مناسب بود بگوید: و لکن جعلناه نورا نهدیک به!
.

آخرين ويرايش hosyn ، يك دقيقه پيش در 10:39PM.
hosyn حاضر نيست   پاسخ بهمراه نقل قول
قديمي 10 ساعت پيش   #2567
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,005
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

بنده قویاً معتقدم بهترین روش برای فهم معانی کلمات قرآن، قبل از هر چیز خود این کتاب بزرگ است. کسانی که از این روش استفاده می کنند، برای فهمیدن و تفهیم معانی کلمات و موضوعات قرآنی، مجبور نیستند وقت خود را صرف خواندن داستانهای ساختگی کنند و بعد آیات را در قالب تنگ آنها بریزند و به ضرب همین قصه ها به خورد مستمعین و خوانندگان بدهند. خداوند در کتابش اگر فهم مبحث و موضوعی برای همگان لازم بوده، آن را بخوبی توضیح داده و مفصل گفته و هیچ نیازی به داستان بافی و قصه پردازی باقی نگذاشته است. به مرور که آیات مربوطه را مورد بحث و بررسی قرار دادیم، متوجه خواهیم شد؛در فرهنگ قرآن امی به کسی اطلاق می شود که از کتاب آسمانی بهره ای نبرده و از حقایق آن غافل مانده است.
اگر فعلاً نخواهیم زیاد راه دور برویم، آیه 78 سوره بقره برای درک معنای حقیقی امی جای خوبی به نظر می رسد:

وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ
و از آنها (بنی اسرائیل) عده ای امی هستند که از کتاب آسمانی و دین الهی جز ظن و گمانشان وآنچه دلخواهشان می باشد، نمی دانند.

غالب مفسرین و مترجمین، کلمه امیون را بی سوادان معنا کرده اند. در آیات دیگر نیز به همین صورت بوده و اگر کسی هم آن را به اهل مکه اطلاق کرده، نهایتاً مجبور شده آمار اکثر قریب به اتفاق مکیان چهارده قرن پیش را بیسواد اعلام کند تا این مفهوم در کلمه امی لحاظ شود. در این میان عده ای نیز، امیها را کسانی دانسته اند که از کتاب آسمانی و وحی بی بهره بوده اند. اگر با چشمان باز به آیه فوق بنگریم، خواهیم دید دارد حرف این عده را تایید می کند:
ویژگی بارز امیها این است که از کتاب آسمانی( = دین الهی) جز پندار خویش و آنچه دلخواهشان است دیگر چیزی نمی دانند. به عبارت دیگر امیون = الذین لا یعلمون الکتاب الا امانی.
در آیه بعد خداوند به کسانی که این پندارهای باطل را به دست خود می نویسند و به خدا نسبت می دهند تهدید می کند:

فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا ۖ فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ
پس واى بر آنها كه كتاب را با دست‌هاى خود مى‌نويسند و سپس مى‌گويند: اين از جانب خداست، تا آن را به بهاى ناچيزى بفروشند. واى بر آنها از دست نوشته‌هاشان و واى بر آنها از آنچه كسب مى‌كنند-بهرامپور

آخرين ويرايش ghanet ، 10 ساعت پيش در 05:22AM.
ghanet حاضر نيست   پاسخ بهمراه نقل قول
خوانده نشده 19 دقيقه پيش   #2570
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,005
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟



امانی چیست؟
امانی به وعده های دروغ و فریبنده ای گفته می شود که که شخص به آنها غره می شود و میل پیدا می کند در حالی که نتنها با تعالیم کتاب خدا همخوانی ندارند ، بلکه در این کتاب هیچ اثری از آنها پیدا نمی شود.
خداوند یک نمونه از موارد امانی را در کتابش چنین نقل می کند:

وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ ۗ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
و گفتند: کسی داخل در بهشت نخواهد شد الا آنکس که یهودی یا نصرانی باشد. این فقط دلخواه و آرزوی شماست، بگو اگر راست می گویید دلیلتان را بیاورید.

یا در جایی دیگر می فرمایند:

لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ ۗ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ وَلَا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا
به دلخواه و امانی شما و اهل کتاب نیست، هرکس کار بدی کند جزایش را خواهد دید و غیر خدا یار و یاوری نخواهد یافت.






آخرين ويرايش ghanet ، 15 دقيقه پيش در 03:26PM.
ghanet حاضر نيست   پاسخ بهمراه نقل قول
قديمي 37 دقيقه پيش   #2572
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,413
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته


امانی چیست؟
امانی به وعده های دروغ و فریبنده ای گفته می شود که که شخص به آنها غره می شود و میل پیدا می کند در حالی که نتنها با تعالیم کتاب خدا همخوانی ندارند ، بلکه در این کتاب هیچ اثری از آنها پیدا نمی شود.
خداوند یک نمونه از موارد امانی را در کتابش چنین نقل می کند:

وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ ۗ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
و گفتند: کسی داخل در بهشت نخواهد شد الا آنکس که یهودی یا نصرانی باشد. این فقط دلخواه و آرزوی شماست، بگو اگر راست می گویید دلیلتان را بیاورید.

یا در جایی دیگر می فرمایند:

لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ ۗ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ وَلَا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا
به دلخواه و امانی شما و اهل کتاب نیست، هرکس کار بدی کند جزایش را خواهد دید و غیر خدا یار و یاوری نخواهد یافت.





واقعا چقدر زیبا این آیات شریفه مطلب را کف دست همگان میگذارد! به آرزو کار نیاید بلکه به برهان از ناحیه خداوند متعال، کار، سامان یابد! قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین.

برهان چیست؟ گفتار کسانی که جز از ناحیه خداوند نگویند، و برهان تنها کلام عصمت است.

این آیات سوره مبارکه حدید حساب همه را روشن میکند:

خداوند میفرماید منافقین در گام چهارم گرفتار أماني میشوند، (و غرّتکم الأمانيّ) آرزوها آنها را میفریبد، اما سه گام قبل آن برمیدارند:

۱- خود را به فتنه میاندازند.
۲- درنگ کرده و زود به حل مشکل نمیپردازند.
۳- با حل نشدن مشکل به شک و تردید میافتند.
۴- در حال تردید، آرزوها سراغ آنان آمده و ایشان را میفریبد.


روز بروز حق، مؤمنین نور دارند:

يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى‏ نُورُهُم بَينْ‏َ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمَانِهِم بُشْرَئكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تجَْرِى مِن تحَْتهَِا الْأَنهَْارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَالِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(12)حدید
(اين پاداش بزرگ) در روزى است كه مردان و زنان باايمان را مینگرى كه نورشان پيش‏رو و در سمت راستشان بسرعت حركت مى‏كند (و به آنها مى‏گويند بشارت باد بر شما امروز به باغهايى از بهشت كه نهرها زير (درختان) آن جارى است جاودانه در آن خواهيد ماند! و اين همان رستگارى بزرگ است! (12)


منافقین التماس مؤمنین میکنند تا از نور آنها استفاده کنند اما:

يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُواْ وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُواْ نُورًا فَضُرِبَ بَيْنهَُم بِسُورٍ لَّهُ بَابُ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ(13)
روزى كه مردان و زنان منافق به مؤمنان مى‏گويند: «نظرى به ما بيفكنيد تا از نور شما پرتوى برگيريم!» به آنها گفته مى‏شود: «به پشت سر خود بازگرديد و كسب نور كنيد!» در اين هنگام ديوارى ميان آنها زده مى‏شود كه درى دارد، درونش رحمت است و برونش عذاب! (13)


مگر با هم نبودیم؟:

يُنَادُونهَُمْ أَ لَمْ نَكُن مَّعَكُمْ قَالُواْ بَلىَ‏ وَ لَاكِنَّكمُ‏ْ فَتَنتُمْ أَنفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمَانىِ‏ُّ حَتىَ‏ جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ(14)
آنها را صدا مى‏زنند: «مگر ما با شما نبوديم؟!» مى‏گويند: «آرى، ولى شما خود را به هلاكت افكنديد و انتظار (مرگ پيامبر را) كشيديد، و (در همه چيز) شكّ و ترديد داشتيد، و آرزوهاى دور و دراز شما را فريب داد تا فرمان خدا فرا رسيد، و شيطان فريبكار شما را در برابر (فرمان) خداوند فريب داد! (14)
...


سخت شدن دل، و فسق، مانع خشوع:

أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ أَن تخَْشَعَ قُلُوبهُُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الحَْقّ‏ِ وَ لَا يَكُونُواْ كاَلَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيهِْمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبهُُمْ وَ كَثِيرٌ مِّنهُْمْ فَاسِقُونَ(16)
آيا وقت آن نرسيده است كه دلهاى مؤمنان در برابر ذكر خدا و آنچه از حقّ نازل كرده است خاشع گردد؟! و مانند كسانى نباشند كه در گذشته به آنها كتاب آسمانى داده شد، سپس زمانى طولانى بر آنها گذشت و قلبهايشان قساوت پيدا كرد و بسيارى از آنها گنهكارند! (16)
....

شرط پاداش و نور، علاوه بر ایمان به خدا، ایمان به پیامبران الهی ع:

وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُوْلَئكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشهَُّدَاءُ عِندَ رَبهِِّمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ كَذَّبُواْ بَِايَاتِنَا أُوْلَئكَ أَصحَْابُ الجَْحِيمِ(19)
كسانى كه به خدا و رسولانش ايمان آوردند، آنها صدّيقين و شهدا نزد پروردگارشانند براى آنان است پاداش (اعمال) شان و نور (ايمان) شان و كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، آنها دوزخيانند. (19)
...


تاکید بر ایمان به پیامبر بالخصوص برای کسب نور:

يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ءَامِنُواْ بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَينْ‏ِ مِن رَّحْمَتِهِ وَ يجَْعَل لَّكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(28)
اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد! تقواى الهى پيشه كنيد و به رسولش ايمان بياوريد تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد و براى شما نورى قرار دهد كه با آن (در ميان مردم و در مسير زندگى خود) راه برويد و گناهان شما را ببخشد و خداوند غفور و رحيم است. (28)


صرف ادعای اهل کتاب آسمانی بودن، کاری از پیش نمیبرد:

لِّئَلَّا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَلىَ‏ شىَ‏ْءٍ مِّن فَضْلِ اللَّهِ وَ أَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ(29)
تا اهل كتاب بدانند كه قادر بر چيزى از فضل خدا نيستند، و تمام فضل (و رحمت) به دست اوست، به هر كس بخواهد آن را میبخشد و خداوند داراى فضل عظيم است! (29)



فضل خداست به هر بخواهد میدهد، ولو غانت عکس آن را برای استهزاء به مؤمنین و رسول صادق امین ص بگذارد! معنای و لا یجد له من دون الله وليّا را نمیفهمد!
.

آخرين ويرايش hosyn ، 29 دقيقه پيش در 04:40PM.
hosyn حاضر نيست   پاسخ بهمراه نقل قول
قديمي 12 دقيقه پيش   #2573
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,413
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
بنده قویاً معتقدم بهترین روش برای فهم معانی کلمات قرآن، قبل از هر چیز خود این کتاب بزرگ است. کسانی که از این روش استفاده می کنند، برای فهمیدن و تفهیم معانی کلمات و موضوعات قرآنی، مجبور نیستند وقت خود را صرف خواندن داستانهای ساختگی کنند و بعد آیات را در قالب تنگ آنها بریزند و به ضرب همین قصه ها به خورد مستمعین و خوانندگان بدهند.
چقدر آشکارا مشت خود را باز میکنید که صادق نیستید! آیا صادق در بحث و فهم قرآن، از ابتدا میگوید همه چیز ساختگی است؟! ایهاً.


نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
خداوند در کتابش اگر فهم مبحث و موضوعی برای همگان لازم بوده، آن را بخوبی توضیح داده و مفصل گفته و هیچ نیازی به داستان بافی و قصه پردازی باقی نگذاشته است. به مرور که آیات مربوطه را مورد بحث و بررسی قرار دادیم، متوجه خواهیم شد؛در فرهنگ قرآن امی به کسی اطلاق می شود که از کتاب آسمانی بهره ای نبرده و از حقایق آن غافل مانده است.
اگر فهم معنای أمّي که شما برای تحریفش جان میکنید، لازم بوده، پس توضیح آن را مفصل فرموده، و شما را با یک سؤال بسیار ساده مواجه کرده که از جوابش فرار میکنید!

سؤال: اگر أمّي به معنای دین مادری است، پس چرا در هزاران آیات قرآن، وقتی صحبت از دین و آیین و روش و زبان و هر چه فکرش بکنید، پیش آمده، حتی یک مورد اسمی از مادران نیست؟ بلکه بر عکس همه جا نام پدران است؟
.
hosyn حاضر نيست   پاسخ بهمراه نقل قول
قديمي 2 ساعت پيش   #2574
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,007
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟


با توجه به آنچه از آیات قرآن درباره امانی برایتان نوشتم و اینکه امیون بنی اسرائیل جز امانی چیزی از کتاب نمی دانند- لا یعلمون الکتاب الا امانی ، مشخص می کند که در اینجا منظور از الکتاب ، کتاب آسمانی بوده و در قرآن نیز غالباً به این معنا آمده است. خداوند در کتاب شریفشان فرموده اند:

هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ
او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاد تا بر ادیان باطل چیره گرداند هرچند مشرکان را خوش نیاید

با توجه به اینکه یگانه وظیفه انبیاء الهی ابلاغ وحی و رساندن کتاب آسمانی بوده در نتیجه کتاب آسمانی مشتمل بر هدایت و دین حق است و کسانی که از کتاب، جز امانی و پندارهای باطل چیزی نمی دانند در اصل بی دین هستند هرچند که خودشان هرگز این را نخواهند پذیرفت.
شما کلمه امی را به هر معنایی که دوست داشتید حمل کنید؛ خواستید آن را بیسواد معنا کنید یا اهل مکه و ام القری یا کسی که دینش مادریست یا هر معنای دیگری که می توانید برایش پیدا کنید. این در نتیجه کار زیاد تأثیر گذار نخواهد بود چون ویژگی بارز شخص امی این است که از کتاب آسمانی خود غافل است و دینش بر اساس یک مشت امانی و پندارهای باطل بنا نهاده شده است.
همانگونه که قبلاً بارها و بارها خدمتتان عرض کرده ام، خداوند برای همه امتها نماز را مقرر فرموده تا پیر و جوان ، زن و مرد، بیسواد و با سواد بتوانند در جلسات آن شرکت کنند و دین الهی را مستقیماً از کلام خودش دریافت نمایند.

آخرين ويرايش ghanet ، 2 ساعت پيش در 07:09PM.
ghanet حاضر نيست   پاسخ بهمراه نقل قول
قديمي 2 ساعت پيش   #2575
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,007
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
سؤال: اگر أمّي به معنای دین مادری است، پس چرا در هزاران آیات قرآن، وقتی صحبت از دین و آیین و روش و زبان و هر چه فکرش بکنید، پیش آمده، حتی یک مورد اسمی از مادران نیست؟ بلکه بر عکس همه جا نام پدران است؟
حسین حرف من همان است که خدمتت عرض کردم، پس سئوالت را بگذار برای بعد از اتمام این مبحث.
ghanet حاضر نيست   پاسخ بهمراه نقل قول
قديمي 11 دقيقه پيش   #2576
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,415
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

شما کلمه امی را به هر معنایی که دوست داشتید حمل کنید؛ خواستید آن را بیسواد معنا کنید یا اهل مکه و ام القری یا کسی که دینش مادریست یا هر معنای دیگری که می توانید برایش پیدا کنید. این در نتیجه کارزیاد تأثیر گذار نخواهد بود چون ویژگی بارز شخص امی این است که از کتاب آسمانی خود غافل است و دینش بر اساس یک مشت امانی و پندارهای باطل بنا نهاده شده است.
دوست گرامی، اینچنین نیست، نتیجه ۱۸۰ درجه تفاوت میکند! چرا باید به سخن یکدیگر دقت نکنیم تا بحث‌ها تکرار شود؟! آیا مگر بنده با تاکید زیاد نگفتم که بارزترین آیه، آیه ۱۵۷ و ۱۵۸ سوره مبارکه اعراف است، و این آیه نزد صغیر و کبیر مردم، مدح و تعریف را میرساند، نه اینکه مذمت کند، پیامبر خاتم پیامبران را به این وصف توصیف میکند، آیا این ویژگی که شما مشخصه بارز خروجی معنای أمّي قرار دادید: (چون ویژگی بارز شخص امی این است که از کتاب آسمانی خود غافل است و دینش بر اساس یک مشت امانی و پندارهای باطل بنا نهاده شده است.) را کدام کافر یا مسلمان حاضر است معنای دو آیه سوره اعراف قرار دهد؟ کافر، پیامبر را قبول ندارد، اما عبارات قرآن را که میتواند بشنود و معنای عرفی آن را درک کند:

وَ اخْتَارَ مُوسىَ‏ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِّمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتهُْمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبّ‏ِ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُم مِّن قَبْلُ وَ إِيَّاىَ أَ تهُْلِكُنَا بمَِا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِىَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بهَِا مَن تَشَاءُ وَ تهَْدِى مَن تَشَاءُ أَنتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا وَ أَنتَ خَيرُْ الْغَفِرِينَ(الأعراف155) وَ اكْتُبْ لَنَا فىِ هَاذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فىِ الاَْخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابىِ أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَ رَحْمَتىِ وَسِعَتْ كلُ‏َّ شىَ‏ْءٍ فَسَأَكْتُبهَُا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ الَّذِينَ هُم بَِايَاتِنَا يُؤْمِنُونَ(156) الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبىِ‏َّ الْأُمِّىَّ الَّذِى يجَِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فىِ التَّوْرَئةِ وَ الْانجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنهَْئهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَ يحُِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَ يحَُرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَئثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلَالَ الَّتىِ كاَنَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ ءَامَنُواْ بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِى أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(157) قُلْ يَأَيُّهَا النَّاسُ إِنىّ‏ِ رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِى لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ يُحْىِ وَ يُمِيتُ فََامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبىِ‏ِّ الْأُمِّىّ‏ِ الَّذِى يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِمَاتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ(الأعراف158)


شما به جای اینکه این آیات را ترجمه کنید و قضاوت را به مخاطب واگذار کنید، چون میدانید ترجمه کنید تمام است کار!! دیگر از سیاق آیات کسی از شما نمیپذیرد که أمّي به معنای مذموم باشد، به جای ترجمه، به توضیح من درآوردی دست زدید و گفتید:

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

رسول امی یعنی رسولی که قبل از بعثت از امیها بود و از میان امیها انتخاب شد( بعث فی الامیین رسولاً منهم - در میان امیها رسولی از خودشان مبعوث داشت) امی بودن او از این بابت بود که قبل از مبعوث شدن پیرو هیچ کتاب آسمانی نبود ،
ولی قرآن برای اینکه تاکید کند وصف أمّي برای قبل از بعثت نیست، وصف أمّي را پس از دو وصف رسول و نبي آورده است، تا بفهماند این وصف سوم، مهمترین وصف این پیامبر است، چون دقیقا محل ظهور او را که بشارت انبیاء سابق بود تذکر میدهد، لینک متن تورات را گذاشتم که کمال ظهور نور را کوه فاران تعیین کرده بود، و فاران کوهی در حومه مکه مشرفه است.

چقدر تفاوت است که بگوییم متابعت کنید از پیامبر اهل مکه که بشارت ظهور او از مکه را پیامبران پیشین دادند، تا اینکه مثل شما بگوییم متابعت کنید از پیامبری که (ویژگی بارز او این است که از کتاب آسمانی خود غافل است و دینش بر اساس یک مشت امانی و پندارهای باطل بنا نهاده شده است.)!!!!
.
hosyn حاضر نيست   پاسخ بهمراه نقل قول
قديمي 6 دقيقه پيش   #2577
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,415
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

این پست را که سابق ارسال کردم، پست بسیار مهمی بود:

نقل قول:
در اصل توسط hosyn نوشته شده است نمايش نوشته
...
آخر ای مدعی قرآن، مگر حدود ده مورد، به اطراف و نواحی مکه، اطلاق قری در قرآن کریم نشده؟! مگر در دو بلکه سه مورد خود مکة مشرفة به عنوان أمّ القری در قرآن نیامده؟! این آیات در قرآن غانت نیست؟! آیا این آیات، کلمه أمّ ندارد؟! پس چرا یواشکی همه را بایکوت میکند؟! چرا؟! چون اسناد!! ایشان همه دنیا را زمین‌گیر میکند!


آیا تنها عقل غانت است که حکم میکند وقتی پیامبران پیشین میخواهند خاتم پیامبران را آمدنش را بشارت دهند او را توصیف کنند که بی دین است و بر دین مادری است و ...؟! آیا عقلاء وقتی میخواهند مدح کسی کنند و بشارت به وجود او بدهند جهات منفی او را در بشارت ذکر میکنند؟ یا در وقت بشارت دادن آدرس محل ظهور او را میدهند؟ آیا میگویند پیامبر بی دین (نعوذ بالله تعالی) یا میگویند پیامبر مکّي؟

چرا بگویند پیامبر أمّي مکّي؟ چون کوه فاران (پاران) یک نشانه بسیار بزرگ است، به اینجا مراجعه کنید:

************
پاران: ویکی‌پدیا

در سفر تثنیه آمده‌است[۳]:
این است برکتی که موسی، مرد خدا، قبل از مرگش به قوم اسرائیل داد:
خداوند از کوه سینا آمد،او از کوه سعیر طلوع کردو از کوه فاران درخشید.
شناسایی مکان

جغرافی‌دانان شرقی سه منطقه را به نام فاران خوانده‌اند: کوه‌های اطراف مکه، کوه‌ها و روستایی در شرق مصر و استانی در سمرقند.[۴] مسلمانان و اعراب معتقدند که فاران به کوه‌ها و بیابان حجاز اطلاق می‌شود. ترجمه‌ای عربی به سال ۱۸۵۱ از یک تورات سامری فاران را با حجاز یکی می‌داند.[۴] یاقوت حموی جغرافی‌دان و تاریخ‌نویس قرن هفتم هجری قمری در کتاب معجم‌البلدان می‌نویسد که «فاران عربی‌شده یک کلمه عبری است. یکی از نام‌های مکه که در تورات آمده‌است.»[۵][۶] کوهی به نام «تل فاران» در حومه مکه وجود دارد.[۵] مسلمانان دلیل مهاجرت یهودیان به حجاز را در پیش از اسلام آگاهی آنان از ظهور پیامبری در این منطفه دانسته‌اند.[۶]
*************


رمز کلمه أمّی یعنی مکّي که در بشارت تورات و انجیل آمده مثل خورشید واضح است، و این هم عبارت تورات که بشارت به فاران در آن آمده است:

دعای برکت موسی: کتاب مقدس گروسی

باب ۳۳

دعای برکت موسی
۱ و این است برکتی که موسی، مرد خدا، قبل از وفاتش به بنی‌اسرائیل برکت داده،
۲ گفت: «یهُوَه از سینا آمد، و از سعیر بر ایشان طلوع نمود و از جَبَل فاران درخشان گردید و با کرورهای مقدسین آمد، و از دست راست او برای ایشان شریعت آتشین پدید آمد.

********************

این مطالب را برای عزیزان محقق، زیره به کرمان میبرم، ولی برای امثال خودم، میتواند سر نخ تحقیق باشد تا پس از مدتی بتوانند قسم بخورند که مناسب‌ترین معنا برای دو آیه سوره مبارکه اعراف، رسول نبي مکّي است.

اگر توفیق بود إن شاء الله تعالی از آیات متعدد مثل: و من قبل یستفتحون علی الذین کفروا و.. شاهد خواهم آورد که اهل کتاب، به خاطر همین بشارت، نزدیک ظهور اسلام، آمده بودند و نزدیک مکه سکنا کرده بودند، و در وقت نزاع کانوا یستفتحون! و تمام اسناد!!! زمین‌گیر را توضیح خواهم داد.
.
واقعا میگویم که کسی که دل بدهد، میتواند قسم بخورد! قسم خوردن کاشف از یقین به مطلب است، در دو آیه سوره اعراف، معانی دیگر غیر از معنای مکّي، خالی از فصاحت و بلاغت است.

آخرين ويرايش hosyn ، يك دقيقه پيش در 09:28PM.
hosyn حاضر نيست   پاسخ بهمراه نقل قول
قديمي 16 ساعت پيش   #2578
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,009
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

در قرآن شش بار از کلمه امی بصورت جمع و مفرد استفاده شده ، در پنج مورد که مخاطب پیامبر و قومش بوده اند بصورت الامی و الامیین که همراه با الف و لام عهد است بکار رفته و در یک مورد که مخاطب بنی اسرائیل بوده ، به شکل امیون و بدون الف و لام آمده و این می تواند حاکی از آن باشد که در اینجا منظور اهل مکه بودن نیست چرا که در غیر اینصورت امیون نیز باید بصورت الامیون می آمد.
در قرآن سابقه ندارد که نام رسولی به موطنش اضافه شده باشد و اگر به النبی الامی اشاره شده جهت تشویق مردم به ایمان آوردن است. می خواهد بگوید کسی که خودش قبلاً پیرو کتاب آسمانی نبوده و دین الهی نداشته حالا دارد به آیات الهی که بر او وحی می شوند ایمان می آورد تا آنها نیز ایمان بیاورند:

قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
بگو ای مردم! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم، آن خدایی که ملک آسمانها و زمین از آن اوست و جز او خدایی نیست، همان خدایی که زنده می کند و می میراند.
پس به خدا و رسولش ایمان بیاورید، همان پیامبری که قبلاً دینی نداشت و حالا به خدا و کلماتش ایمان می آورد، از او پیروی کنید باشد که ره یابید.

به همین ترتیب در سوره جمعه می خوانیم:

هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ
اوست خدايى كه به ميان مردمى بى‌كتاب پيامبرى از خودشان مبعوث داشت تا آياتش را بر آنها بخواند و آنها را پاكيزه سازد و كتاب و حكمتشان بياموزد. اگر چه پيش از آن در گمراهى آشكار بودند،- آیتی

بدیهی است، امیهایی که آیه فوق دارد از آنها صحبت می کند، جزء مومنین هستند و شاید سالهاست که در این طیف قرار می گیرند با این وجود آیا بهتر نبود بجای اینکه بگوید: بعث فی الامیین رسولاً می فرمود: بعث فی المومنین رسولا؟ خیر. چون همه اینها قبلاً آشکارا در گمراهی بوده اند و بعد از آمدن رسول ایمان آورده اند و اصولاً رسول فرستاده شده تا به نور هدایت الهی ، امیین را به مومنین تبدیل کند.
پس وقتی خداوند می فرمایند: النبی الامی منظور این نیست که او الآن هم امی است بلکه این موضوع به قبل از بعثت و دریافت وحی بر می گردد:

وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا ۚ مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَٰكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا ۚ وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ
و همين گونه ما روحى از امر خود را [به صورت قرآن‌] به تو وحى كرديم، [و گر نه‌] تو نمى‌دانستى كتاب چيست و ايمان كدام است؟ ولى ما آن را نورى ساختيم كه هر يك از بندگان خود را كه بخواهيم به وسيله آن هدايت مى‌كنيم، و بى‌ترديد تو [مردم را] به راه راست هداي- بهرام پور( بدون شرح)

اگر شخص هر چقدر هم تقلی کند و پیچ و تاب بخورد، نمی تواند آیه فوق را به چیزی دیگر توجیه نماید و نظریه خود را در قالب آن بریزد مگر به این شکل:




ghanet حاضر نيست   پاسخ بهمراه نقل قول
قديمي 15 ساعت پيش   #2582
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,418
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

در قرآن سابقه ندارد که نام رسولی به موطنش اضافه شده باشد و اگر به النبی الامی اشاره شده جهت تشویق مردم به ایمان آوردن است.
دوست گرامی، دیدید باز از ترجمه آیات پست سر هم فرار کردید! چون آیه قبل است که معنای آیه بعد را میفهماند! آیه قبل را حذف میکنید و میخواهید به خیال خود آیه بعد را بپیچانید!

شاه‌کلید فهم وصف (الأمّي) در دو آیه سوره مبارکه اعراف، کلمه (یجدونه) در آیه اول است، چون آیه میگوید چیزی را میگویم که یهود و نصاری آن را در تورات و انجیل مییابند، پس نمیتوان با چشم بسته به لغت عرب نگاه کرد و أمّی را معنا کرد، بلکه باید به تورات و انجیل مراجعه کرد و از آنها شاهد آورد که أمّي یعنی چه؟

الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبىِ‏َّ الْأُمِّىَّ الَّذِى يجَِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فىِ التَّوْرَئةِ وَ الْانجِيلِ (اعراف 157)

چرا حاضر نیستید کلمه (یجدونه مکتوبا) را که به (الأمّي) چسبیده ببینید و ترجمه کنید؟! آیا در قرآن شما نیست؟!

امروزه وقتی لینک مستقیم بشارت تورات را میبینید که کوه فاران را تعیین میکند، چه وزنی دارد جمله شما: (در قرآن سابقه ندارد که نام رسولی به موطنش اضافه شده باشد):

اولا: اینجا موطن مکانی محض نیست، بلکه موطن یک گروه عظیم از ذریه حضرت ابراهیم ع است که نماد اسلام وعده داده شده توسط حضرت ابراهیم است، ملّة ابیکم ابراهیم هو سمّاکم المسلمین من قبل، و من ذریتنا أمّة مسلمة لک، مکه در اینجا مثل بنی اسرائیل در آیات دیگر، نماد ذریه حضرت اسماعیل ع است.

ثانیا: اگر فرض بگیریم که در قرآن، نام رسولی به موطنش اضافه نشده باشد، اینجا هم خود قرآن، رسول خدا ص را به موطنش اضافه نکرده است، بلکه نقل میکند که یهود و نصاری، بشارت ظهور این پیامبر را در تورات و انجیل مییابند، و وقتی در تورات، بشارت کمال ظهور امر را از کوه فاران میبینیم، میفهمیم که قرآن کریم، نقل توصیف کتاب تورات و انجیل میکند، نه اینکه خودش توصیف کند.



نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته
می خواهد بگوید کسی که خودش قبلاً پیرو کتاب آسمانی نبوده و دین الهی نداشته حالا دارد به آیات الهی که بر او وحی می شوند ایمان می آورد تا آنها نیز ایمان بیاورند:

قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
بگو ای مردم! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم، آن خدایی که ملک آسمانها و زمین از آن اوست و جز او خدایی نیست، همان خدایی که زنده می کند و می میراند.
پس به خدا و رسولش ایمان بیاورید، همان پیامبری که قبلاً دینی نداشت و حالا به خدا و کلماتش ایمان می آورد، از او پیروی کنید باشد که ره یابید.
ببینید این (قبلا) از جیب شما در آمده است! اما آیه قبل این آیه، میگوید این وصف در تورات و انجیل است، و اثری از اینکه این پیامبر قبلا دینی نداشته، در تورات و انجیل نیست!
.
hosyn حاضر نيست   پاسخ بهمراه نقل قول
تعداد 2 كاربر از hosyn بابت نوشتن اين پست تشكر كرده‌اند :
قديمي 3 ساعت پيش   #2584
ghanet
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: Mar 2016
پاسخ‌ها: 1,009
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

هدف بنده از طرح موضوع امی بودن پیامبر و قومش به هیچ وجه این نیست که بخواهم آن را بعنوان نقطه ضعفی برای او مطرح کنم. پیامبر عزیز و شریفمان، به لطف خداوند آنقدر خمیرمایه داشت و خداوند در او دید که به رسالتش برگزید و بر مردمان برتریش بخشید.
کاسه از آش داغتر بودن نشانه چاپلوسی و تملق است، این اعمال و اکتسابات اشخاص می باشد که در پیشگاه الهی درخور مجازات و پاداش است و خداوند هرگز به چاپلوسی و تملق بها نمی دهد. این همه در قرآن نقل کسانی است که به رسول الله فحش داده اند و دیوانه اش خطاب کرده اند، کجا خداوند خلق را برای احقاق حقوق او شورانده و دادو بیداد راه انداخته است؟
خداوند تکلیف ما را با انبیاء مشخص کرده و آب پاکی را روی دست همگان ریخته است:



اینکه پیامبر شریفمان قبل از رسالت بی دین بوده موضوعی است که در قرآن به طرق مختلف مورد اشاره قرار گرفته و این مسئله چیزی از ارزشهای والای آن رسول گرانقدر نمی کاهد اما برای باورهای باطل و بی اساس فرقه ای، مشکل بوجود می آورد و آنها را متزلزل می سازد. باورهایی همچون معصومیت انبیاء، چه قبل و چه بعد از مبعوث شدن. رجوع به همین باورهای غلط است که ملأ مذاهب و فرقه ها را آشفته می سازد و به فکر چاره می اندازد. البته بعضی نیز سیاسی کاری می کنند و قصد گل آلود کردن آب را دارند تا ماهی خود را از آن بگیرند.

ghanet حاضر نيست   پاسخ بهمراه نقل قول
قديمي يك ساعت پيش   #2586
hosyn
عضو ثابت
 
تاريخ ثبت نام: May 2008
پاسخ‌ها: 1,418
ج: دین مادری؛ حق یا ناحق؟

نقل قول:
در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشته

اینکه پیامبر شریفمان قبل از رسالت بی دین بوده موضوعی است که در قرآن به طرق مختلف مورد اشاره قرار گرفته و این مسئله چیزی از ارزشهای والای آن رسول گرانقدر نمی کاهد...
به‌به!! اشاره قرآن!! تصریح میکند بر خلاف این قولی که کفر در آن موج میزند! شما که نشان دادید سر سوزن دنبال فهم قرآن نیستید، و گرنه صادقانه آیاتی را که گفتم بررسی مفهومی میکردید، نه اینکه حرف قبلی را تکرار کنید، اما برای ناظرینی که واقعا صادقانه دنبال فهم آیات قرآن هستند این چند آیه را آورده ترجمه میکنم:


وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(127)
رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَينْ‏ِ لَكَ وَ مِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَ أَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَ تُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ(128)
رَبَّنَا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنهُْمْ يَتْلُواْ عَلَيهِْمْ ءَايَاتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الحِْكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الحَْكِيمُ(129)
وَ مَن يَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فىِ الدُّنْيَا وَ إِنَّهُ فىِ الاَْخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ(130)

ترجمه كاويانپور، ص: 20
هنگامى كه ابراهيم و اسماعيل ديوار خانه (كعبه) را بالا میبردند (گفتند) پروردگارا (اين خدمت را) از ما بپذير، زيرا تو شنواى دانايى. (127)
پروردگارا، ما را مطيع اوامر خود قرار بده و از نسل ما امتى مسلمان كه مطيع اوامر تو باشند بوجود آورد و آداب عبادت خود را (اعمال حج را) بر ما نشان بده و توبه ما را بپذير كه تو حقيقتا توبه پذير و مهربانى. (128)
پروردگارا، از ميان آنان پيامبرى براى مردم بفرست تا آيات تو را بر آنان بخواند و به آنان كتاب و حكمت بياموزد و آنها را (از گناه) پاك سازد. در حقيقت تو تواناى با حكمتى. (129)
جز افراد سفيه و نادان چه كسى از آئين ابراهيم روى بر میتابد؟ در صورتى كه ما او را در اين جهان انتخاب كرديم و او در آخرت از صالحان است. (130)


توجه فرمایید:

۱- در آیه ۱۲۸ حضرت ابراهیم و اسماعیل ع دعا میکنند که خدایا از فرزندان ما امتي مسلمان قرار ده.

۲- در آیه ۱۲۹ دعا میکنند خدایا در بین این فرزندان مسلمان ما پیامبری مبعوث کن.

۳- در آیه ۱۳۰ خداوند متعال میفرماید: هر کس از ملّة ابراهیم ع یعنی اسلام و مسلمان بودن روی برتابد، سفیه و نادان است.


بنابر این، آیا پیامبر اسلام از ملة ابراهیم ع خارج بودند؟ پس دعای حضرت ابراهیم ع چه شد؟ پس خمیرمایه داشتن پیامبر خدا ص که غانت هم اعتراف میکند با سفاهتی که آیه میگوید، چگونه جمع میشود؟ هم خمیرمایه نبوت دارد و هم خارج از ملةابراهیم است و سفیه است!! این هم شارات قرآن که غانت میگوید! خوب دقت کنید!

و آیه (لقد منّ الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم) گذشت که غانت را به تناقض انداخت! مؤمنین = أمیین = بی دین‌ها!! اما اینجا: و ابعث فیهم، یعنی مسلمین، چقدر مناسب: بعث فیهم، یعنی مؤمنین است!
.
hosyn حاضر نيست   پاسخ بهمراه نقل قول
كاربران ذيل از hosyn بابت اين نوشته مفيد تشكر كرده‌اند :