بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۶

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است


************
تقریر جدید:
















************
تقریر آقای صراف:
یکشنبه 30/7/1396

· در ذیل طلح منضود که امیر المؤمنین(ع) طلع منضود قرائت فرموده بودند، تعبیر لا یهاج بها الیوم آمده، که یهاج به این معنا که چیزی را از جای خودش تکان بدهند، باشد که اصل روایت را ابوبکر ابن الانباری مسنداً آورده اما بعد از او در مجمع البیان و غیر آن از منابع شیعه و عامه مرسلاً آمده است. البته ابن الانباری خلاف نص آن را تحریف کرده معنا کرده.

· اهل البیت(ع) اگر می‌خواستند یک مصحفی را اختصاصی برای شیعه نگه بدارند، برایشان مثل آب خوردن بود، اما واضح است که چنین کاری نکرده‌اند چراکه گویا می‌دیده‌اند که این قرآن جوهره‌اش چیست. بلکه مقابله هم فرموده‌اند، نه تنها مثل مسح رِجلین و امثال آن که آن را باقی گذاشته‌اند علی رغم تقیه، بلکه با هرگونه تغییری مقابله فرموده‌اند.

· باید فهمید از این عملکرد که محافظت بر مصحف شریف، محافظت بر ثقلین است.

· نقل است از مرحوم حاج آقای بهجت که وقتی خواستید نظر به صورت حضرت صاحب الامر(ع) کنید، مصحف شریف را باز کنید و به آن نظر کنید که حضرت شریک القرآن هستند و لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض.

... قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ - رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ -: لَوْ وَلِيتُ فِي الْمَصَاحِفِ مَا وَلِيَ عُثْمَانُ لَفَعَلْتُ كَمَا فَعَلَ.

· این روایت در منابع اولیه روایی اهل سنت که مربوط به قرن سوم و چهارمند، نیست. در قرن پنجم بیهقی در السنن الکبری ج2 ص62 و در قرن ششم ابن عساکر در تاریخ دمشق آورده‌اند.

السنن الكبرى للبيهقي (2/ 62)
2375 - أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللهِ الْحَافِظُ، وَأَبُو سَعِيدِ بْنُ أَبِي عَمْرٍو قَالَا: ثنا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ، ثنا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الْحَمِيدِ الْحَارِثِيُّ، ثنا حُسَيْنٌ يَعْنِي ابْنَ عَلِيٍّ الْجُعْفِيَّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبَانَ وَهُوَ زَوْجُ أُخْتِ حُسَيْنٍ، عَنْ عَلْقَمَةَ بْنِ مَرْثَدٍ، عَنِ الْعَيْزَارِ بْنِ جَرْوَلٍ، عَنْ سُوَيْدِ بْنِ غَفَلَةَ، عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ قَالَ: " اخْتَلَفَ النَّاسُ فِي الْقُرْآنِ عَلَى عَهْدِ عُثْمَانَ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ قَالَ: فَجَعَلَ الرَّجُلُ يَقُولُ لِلرَّجُلِ قِرَاءَتِي خَيْرٌ مِنْ قِرَاءَتِكَ " قَالَ: فَبَلَغَ ذَلِكَ عُثْمَانَ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ، فَجَمَعْنَا أَصْحَابَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ [چگونه است که در اینجا همه را جمع کرده اما وقت نوشتن، فقط زید بود؟]، فَقَالَ: " إِنَّ النَّاسَ قَدِ اخْتَلَفُوا الْيَوْمَ فِي الْقِرَاءَةِ، وَأَنْتُمْ بَيْنَ ظَهْرَانَيْهِمْ، فَقَدْ رَأَيْتُ أَنَّ أجْمَعَهُمْ عَلَى قِرَاءَةٍ وَاحِدَةٍ قَالَ: فَأَجْمَعَ رَأْيَنَا مَعَ رَأْيِهِ عَلَى ذَلِكَ " قَالَ: وَقَالَ عَلِيٌّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ: " لَوْ وُلِّيتُ مِثْلَ الَّذِي وُلِّيَ لَصَنَعْتُ مِثْلَ الَّذِي صَنَعَ "

· این تعبیر با تعبیر ابن جزری قدری تفاوت دارد و تعبیر لصنعت دارد.

· اصل اینکه حضرت بفرمایند که اگر من هم بودم مصحف را واحدی می‌کردم، چیز بدی نیست، اما چیزی که بسیار مهم است و از آن پیش اهل سنت سوء استفاده می‌شود قضیه احراق مصحف است در حالی که اگر این را هم فرموده باشند، باز تاب این را ندارد بخصوص که در روایات ناراحتی حضرت از این کار عثمان تصریح شده:

· از جمله در اصل عاصم بن حمید روایتی آمده

· بحار ج22 ص407 از رجال کشی از عاصم بن حمید:

بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏22 ؛ ص407
24- كش، رجال الكشي حَمْدَوَيْهِ وَ إِبْرَاهِيمُ ابْنَا نُصَيْرٍ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ قَالَ: بَعَثَنِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَوْمَ مَزَّقَ عُثْمَانُ الْمَصَاحِفَ فَقَالَ لِي ادْعُ أَبَاكَ فَجَاءَ أَبِي إِلَيْهِ مُسْرِعاً فَقَالَ يَا بَا ذَرٍّ أَتَى الْيَوْمَ فِي‏ الْإِسْلَامِ‏ أَمْرٌ عَظِيمٌ‏ مُزِّقَ كِتَابُ اللَّهِ وَ وُضِعَ فِيهِ الْحَدِيدُ وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ يُسَلِّطَ الْحَدِيدَ عَلَى مَنْ مَزَّقَ كِتَابَهُ بِالْحَدِيدِ فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ إِنَ‏ أَهْلَ الْجَبَرِيَّةِ مِنْ بَعْدِ مُوسَى قَاتَلُوا أَهْلَ النُّبُوَّةِ فَظَهَرُوا عَلَيْهِمْ فَقَتَلُوهُمْ زَمَاناً طَوِيلًا ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ فِتْيَةً فَهَاجَرُوا إِلَى غَيْرِ آبَائِهِمْ فَقَاتَلَتْهُمْ‏ فَقَتَلُوهُمْ وَ أَنْتَ بِمَنْزِلَتِهِمْ يَا عَلِيُّ فَقَالَ عَلِيٌّ ع قَتَلْتَنِي‏ يَا بَا ذَرٍّ فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتَ [علمتُ: یعنی در آن زمان فهمیدم که اولین کسی که سراغش می‌آیند، شما هستید] أَنَّهُ سَيُبْدَأُ بِكَ‏.

· مزق: ظاهراً در مواردی که احراق ممکن نبوده، تکه تکه می‌کردند.