یکی از کتب فقهی بسیار خوب کتاب العناوین الفقهیه نوشتهی سید میر عبدالفتاح مراغی، شاگرد صاحب جواهر است. کل کتاب مشتمل بر ۹۴ عنوان است که در ابتدای آن عناوین مشترک و عام مثل لاضرر و قرعه را بررسی کردهاند که در کل فقه کارآیی بسیاری دارند و پس از آن هم به بررسی عناوین خاص در ابواب خاص پرداختهاند. آن عنوانی که به بحث ما ارتباط دارد عنوان ششم از عناوین مشترکه میباشد. ایشان در ذیل این عنوان چنین میفرماید: «العنوان السادس فی تبعیه الأحکام للأسماء و الأشاره إلى المراد من (بقاء الموضوع) فی الاستصحاب»
مرحوم شیخ نیز بعد از تنبیهات استصحاب، دو شرط را برای استصحاب را بیان کردند، یکی از شروطی که مطرح میکنند شرط بقاء موضوع است. عبارت ایشان چنین است: «و ممّا ذکرنا یظهر أنّ معنى قولهم «الأحکام تدور مدار الأسماء»، أنّها تدور مدار أسماء موضوعاتها التی هی المعیار فی وجودها و عدمها» و این بحث که احکام تابع اسماء هستند و هر دو بزرگوار در مورد آن بحث کردهاند، بحث بسیار مهمی است.
اقسام شبهات در کلام مشهور علما
آن چیزی که علما فرموده بودند را خدمت شما عرض کردم، ولی دوباره تکرار میکنم به عنوان اینکه این را به عنوان کلام علما در ذهن خود بسپارید. شبهه در بحث سرایت اجمال از خاص به عام بر دو نوع است: اول شبههی مصداقیه)و دوم شبههی مفهومیه؛ و از قدیم هم بین علما شهرت دارد که در شبههی مصداقیه، جهل در مصداق است و از شبهات موضوعیه محسوب میشود و شبههی مفهومیه هم شبههی حکمیه میباشد.
برخی مانند عبدالنبی نجفی عراقی در معالم الزلفی شبههی صدقیه را هم مطرح کرده بودند که شیخ حسین حلی به این قسم از شبهات اشکال کرده و آن را به مفهومیه برمیگردانند. اما شیخ عبدالنبی شبهه صدقیه را پذیرفته[۱] و گفته است که شبههی صدقیه نزدیک به شبههی مصداقیه است ولی باید مراقب باشید که این دو را با هم خلط نکنید. شبههی صدقیه، ملحق به شبههی مفهومیه بوده و حکم شبههی حکمیه را دارد. حل شبههی حکمیه به دست شارع بما هو شارع و حل شبههی مصداقیه هم به دست متخصص است.
اقسام شبهات در کلام استاد
اما سخن بنده که میخواهم آن را جدا بیان کنم تا با سخن علما خلط نشود، قدری تفاوت دارد. امروز در مقام توضیح «شبههی صدقیه» و بررسی آن هستم. به نظر بنده ثبوتاً چهار گونه شبهه در عرض هم داریم که مهمترین آنها شبههی صدقیه است که امروز میخواهم روی آن تأکید کنم.
توضیح اجمالی در مورد شبهات مفهومیه، مقصودیه و مصداقیه
در «شبههی مفهومیه» خود مفهوم واضح نزد ناظر نیست، یعنی ناظر کلام، در مدلول تصوری لفظ دچار تردید شده است که برای حل آن باید به عرف و لغت مراجعه شود.
در «شبههی مقصودیه» علقهی وضعیه شکی نداریم زیرا مفهوم روشن است، اما کسی که این علقهی وضعیه را بکار گرفته و مرادی دارد، به نحوی است که در مرادش تردید داریم.
نکته: باید دقت داشته باشید که گاهی شک در مراد و مقصود گوینده، مسبب از شک در مفهوم لفظ میباشد، چنین مواردی از موارد شبههی مفهومیه محسوب میشوند زیرا هرگاه در شک ما سبب و مسببی وجود داشت، سبب اولی و مقدم است، لذا سراغ سبب میرویم. بنابراین زمانی شبهه، شبههی مقصودیه خواهد بود که شک در مراد، ناشی از شک در علقهی وضعیه نباشد، به عبارت دیگر اگر شک ما مباشرتاً به ارادهی متکلم برگشت، شبههی ما، شبههی مقصودیه خواهد بود.
در «شبههی مصداقیه» شک و تردید ما به سبب خلط امور خارجیه میباشد؛ یعنی برای شخص شکی ایجاد میشود که مثلاً آیا این مایع خارجی، خمر است یا نه. لذا اگر موضوع برای شخص روشن شود، شک او مرتفع میشود.
توضیح شبههی صدقیه
اما «شبههی صدقیه» که امروز مد نظر ما است. گاهی مرکب مفهوم برای عرف واضح است و همین که با آن مواجه میشود درک میکند که مرکب است. این مرکب هم که میگوییم مرادمان اعم از مرکبات تکوینیه مثل بدن انسان و مخترعات شرعیه مثل نماز است.
مقدمهی۱: مصداق خارجی، معدّ میشود برای احضار طبیعتی که در ذهن ما است و میخواهیم آن طبیعی را بر این مصداق خارجی منطبق کنیم.
توضیح اینکه معانی از نگاه عرف دو گونه هستند: بسیط و مرکب. در مفاهیم مرکب مثل نماز و بدن همین که عرف با این مفاهیم مواجه میشود، ترکیب بودن و اجزاء داشتن آن را درک میکند. در مفاهیم بسیطی مانند آب نیز معنایش واضح است و عرف با مواجهه با آن درک میکند که این مفهوم بسیط است و اجزاء ندارد، لذا در مفهوم آن هیچ ابهامی ندارد. نهایت ابهامی که در مفاهیم بسیط امکان دارد مصادیقِ آب هستند که موجب شک و تردید ما میشوند. پس اینکه میگویند آب بودن این مایع خارجی برای ما مبهم است از جهت مفهوم آن نمیباشد بلکه مصداق خارجی آن به گونهای است که ما را به شک انداخته است.
خلاصه اینکه مصادیق خارجی آب، معدّ میباشند برای احضار معنای طبیعیِ آب که در ذهن ما به صورت بسیط بوده است، و اگر هم ابهامی وجود دارد از این جهت است که مصداق خارجی آن شرایطی پیدا کرده است که موجب ابهام و شک ما شده است.
مقدمهی۲: گاهی در انطباق معنا شک میکنیم. سرّ این مطلب این است که مصداقها در اعداد برای احضار معنا با یکدیگر تفاوت دارند. اگر مصداق، خالص از هر چیز دیگری باشد، اعداد تام و کامل رخ میدهد. اما اگر مصداقی مشوب به امور دیگری غیر از خالصِ مثلا آب باشد، در انطباق شک میکنیم. مرحوم آشیخ عبدالنبی برای شبههی صدقیه به آب خالصی مثال زدهاند که به تدریج روی آن میزان مشخصی خاک میریزیم و بعد از ریختن مقداری از آن خاک شک میکنیم که از چه زمانی به این مایع، آب مضاف گفته میشود. در این فرض هم معنای آب، هم معنای خاک کاملاً واضح است. مصداق خارجی هم هیچگونه ابهامی ندارد. پس در این فرض نسبت به مفهوم و نسبت به مصداق خارجی هیچگونه جهل و یا حتی تردیدی نداریم. در نگاه عرف عام تا یک زمانی قطعا این مایع خارجی، آب است و از یک زمان به بعد هم قطعا آب مضاف است ولی در یک برههی زمانی شک در صدق آب حاصل میشود. در این فضا نه جهلی نسبت به مفهوم داریم، نه در مصداق خارجی، بلکه صدق مفهوم بر آن برای ما مبهم و مشکوک شده است که سرّ آن هم ناتوانی این مصداق خارجی در اعداد مفهوم ذهنی است.
بنابراین شبههی صدقیه در جایی است که نه معنا و نه مصداق، هیچ کدام مشکلی ندارد، صرفاً مصداق خارجی با مصداق مفهوم دیگری مشوب و مخلوط شده است، لذا در انطباق معنا بر مصداق مخلوط شدهی خارجی، شک میکنیم؛ چون هیچ جهلی نسبت به امر خارجی و اتفاقی که در خارج افتاده است، نداریم.
مقدمهی۳: حال به مرحلهای میرسیم که عرف برای این امر مشوب، عنوان جدیدی نظیر «گِل» و «وَحَل» میگذارد. در اینجا دیگر با مفهومِ بسیط سر و کار نداریم. در اینجا مثلاً دو مصداق داشتهایم که با ترکیبشان به مصداق جدیدی میرسیم که ممکن است این عنوان جدید موضوع یک حکم باشد چون به بیان شیخ عبدالنبی الاحکام تدور مدار الاسماء. البته خود عنوان «گِل» نیز مرز مغشوش دارد یعنی مصادیقی در خارج وجود دارد که از نظر عرف قطعا مصداق گل میباشند، مصادیقی هم در خارج وجود دارد که قطعا مصداق گل نمیباشند مثل اینکه درصد خاک یا آب آن نسبت به دیگری بسیار زیاد باشد و در برخی از مصادیق خارجی صدق عنوان گل بر آن برای عرف مبهم و مجمل میشود، که این مرز مغشوش میتواند شک در شبههی صدقیه را محقق کند.
نتیجه اینکه در شبههی صدقیه، مصبّ شک در نفس اعداد و انطباق است. آنچه سبب شک میشود، نه مصداق است، نه مفهوم. همه چیز مصداق روشن است مثلا میدانیم ۲ لیتر آب با ۱۵ گرم خاک مخلوط شده است، کما اینکه مفهوم نیز کاملاً واضح است، صرفاً این مصداق خارجی است که به خاطر مشوب شدن به امور دیگر، شک در «صدقِ» آن مفهوم بر این مصداق پیدا میکنیم. در اینجا اعداد، تامّ نیست، لذا این شبهه، یک قسم شبهه در عرض شبههی مصداقیه و مفهومیه میباشد.
یک راه حلّ برای این شبههها این است که با گسترش زبان این مشکل حل شود، مثلاً درصدبندی شود که مثلا تا جایی که ۷۰ درصد از مایع را آب تشکیل دهد، به آن آب میگوییم از ۵۰ تا ۶۰ درصد را آب گل میگوییم و از آن به بعد را گل میگوییم، نظیر درجهبندی که در رنگها یا داروها اتفاق افتاده است که با تغییر درصد اجزاء آنها، نام جدیدی بر آن وضع میکنند.
حال سؤال این است که در جایی که هنوز این توسعه رخ نداده است، در مسائل شرعی چگونه باید عمل کنیم؟
[۱] المعالم الزلفى فی شرح العروه الوثقى، ص۱۱۵