محمد بن زكريا الرَّازي(251 - 313 هـ = 865 - 925 م)

محمد بن زكريا الرَّازي(251 - 313 هـ = 865 - 925 م)




الأعلام للزركلي (6/ 130)
أَبُو بَكْر الرَّازِي
(251 - 313 هـ = 865 - 925 م)
محمد بن زكريا الرَّازي، أبو بكر: فيلسوف، من الأئمة في صناعة الطب. من أهل الري.
ولد وتعلم بها. وسافر إلى بغداد بعد سنّ الثلاثين. يسميه كتّاب اللاتينية (رازيس) .
Rhazes أولع بالموسيقى والغناء ونظم الشعر، في صغره. واشتغل بالسيمياء والكيمياء، ثم عكف على الطب والفلسفة في كبره، فنبغ واشتهر. وتولى تدبير مارستان الريّ، ثم رياسة أطباء البيمارستان المقتدري في بغداد. قال أحد معاصريه: كان شيخا كبير الرأس، مسفطه. وكان يجلس في مجلسه ودونه تلاميذه، ودونهم تلاميذهم، ودونهم تلاميذ أخر، فيجئ المريض فيذكر مرضه لأول من يلقاه، فان كان عندهم علم وإلا تعداهم إلى غيرهم، فإن أصابوا وإلا تكلم الرازيّ في ذلك. وعمي في آخر عمره. ومات ببغداد. وفي سنة وفاته خلاف، بين نيف و 290 و 320 هـ له تصانيف، سمى ابن أبي أصيبعة منها 232 كتابا ورسالة. منها (الحاوي - خ) في صناعة الطب، وهو أجلّ كتبه، ترجم إلى اللاتينية وطبع فيها، و (الطب المنصوري - خ) طبع باللاتينية، و (الفصول في الطب) ويسمى (المرشد - ط) نشر في مجلة معهد المخطوطات.
و (الجدري والحصبة - ط) و (برء الساعة - ط) رسالة، و (الكافي - خ) و (الطب الملوكي - خ) و (مقالة في الحصى والكلى والمثانة - ط) و (الأقرباذين - خ) و (تقسيم العلل - خ) و (المدخل إلى الطب - خ) و (خواص الأشياء - خ) و (الفاخر في علم الطب - خ) و (الباه ومنافعه ومضارة ومداواته - خ) و (سر الصناعة - خ) طبعت ترجمته اللاتينية باسم (الأسرار) و (أسئلة من الطب - خ) و (تلخيص كتاب جالينوس في حيلة البرء - خ) و (منافع الأغذية ودفع مضارها - ط) وكتاب (الفقراء والمساكين - خ) و (جراب المجربات وخزانة الأطباء - خ) و (الخواص - خ) رسالة، و (مقالة في النقرس - خ) و (القولنج - خ) و (مجموع رسائل - ط) نشرته الجامعة المصرية، يشتمل على 11 رسالة، وكتاب (من لا يحضره الطبيب - خ) بالمدينة. وفي مكتبة Marciana بالبندقية، مجموعة من (رسائله) في الطب (رقم 157 = 107 = 41) لم يتسع وقتي لفحصها. وللدكتور داود الجلبي الموصلي كتاب (محمد بن زكريا الرازيّ - ط) (1) .
__________
(1) ابن النديم 1: 299 وطبقات الأطباء 1: 309 - 321 ونكت الهميان 249 والوفيات 2: 78 وBrock 1: 267 (233) S 1: 417 وتاريخ حكماء الإسلام 21 وآداب اللغة 2: 216 ومجلة المنهل - مكة - المجلد الثالث. والفهرس التمهيدي 523 و 524 و 527 والعبر للذهبي 2: 150 وفي حاشية عليه نقلا عن البيروني، أن وفاة الرازيّ كانت في 5 شعبان 313 ونواح مجيدة 57 والوافي بالوفيات 3: 76 ودائرة المعارف الإسلامية 9: 451 - 457 ومفتاح السعادة 1: 268 والطب العربيّ 129 - 137 وأخبار الحكماء 178 وابن العبري 274 وتعليق للدكتور عبد الله حجازي، بكلية العلوم، في جامعة الرياض.





نكث الهميان في نكت العميان (ص: 235)
المؤلف: صلاح الدين خليل بن أيبك الصفدي (المتوفى: 764هـ)
محمد بن زكريا
الرازي الطبيب الفيلسوف. كان في صباه مغنياً بالعود، فلما التحى، قال: كل غناء يخرج بين شارب ولحية، ما يطرب. فأعرض عن ذلك وأقبل على دراسة كتب الطب والفلسفة. فقرأها قراءة متعقب على مؤلفيها. فبلغ من معرفتها الغاية واعتقد صحيحها، وعلل سقيمها. وصنف في الطب كتباً كثيرة. فمن ذلك الحاوي، يدخل في مقدار ثلاثين مجلدةً. والجامع. وكتاب الأعصاب، وهو أيضاً كبير. والمنصوري المختصر، جمع فيه بين العلم والعمل، يحتاج إليه كل أحد. صنفه لأبي صالح منصور بن نوح أحد ملوك السامانية. وغير ذلك.
ومن كلامه: إذا كان الطبيب عالماً، والمريض مطيعاً، فما أقل لبث العلة. ومنه: عالج في أول العلة بما لا تسقط به القوة.
ولم يزل رئيس هذا الفن. واشتغل به على كبر، قيل إنه اشتغل فيه بعد الأربعين. وطال عمره. وعمي في آخر عمره. وأخذ الطب عن الحكيم أبي الحسن علي بن زيد الطبري صاحب التصانيف التي منها: فردوس الحكمة. وكان مسيحياً ثم أسلم. وقيل إن سبب عماه، أنه صنف للملك منصور المذكور كتاباً في الكيمياء فأعجبه ووصله



الفهرست في أخبار العلماء المصنفين من القدماء والمحدثين وأسماء كتبهم - ابن النديم (ص: 423):
الرازي محمد بن زكريا وموضعه من علم الفلسفة والطب معروف مشهور.
وقد استقصيت ذكره في اخبار الطب.
وكان يرى حقيقة الصنعة.
وقد الف في ذلك كتبا كثيرة.
فمنها، كتاب يحتوى على اثنى عشر كتابا وهى: كتاب المدخل التعليمي.
كتاب المدخل البرهانى.
كتاب الابيات؟ (1).
كتاب التدبير.
كتاب الحجر.
كتاب الاكسير.
كتاب شرف الصناعة.
كتاب الترتيب.
كتاب التدابير.
كتاب نكت الرموز.
كتاب المحنة (2).
كتاب الحيل.
وله بعد ذلك كتب اخرى في الصنعة.
كتاب الاسرار.
كتاب سر الاسرار.
كتاب التبويب.
كتاب رسالة الخاصة.
كتاب الحجر الاصغر.
كتاب رسائل الملوك.
كتاب الرد على الكندى في رده على الصناعة.






نقل قول:
زکریای رازی:
ادیان و مذاهب، علت اساسی جنگها و مخالفت با اندیشه های فلسفی و تحقیقات علمی هستند. کتابهایی که به نام مقدس آسمانی معروف اند، کتب خالی از ارزش و اعتباراند و آثار کسانی از قدما مانند افلاطون و ارسطو و سقراط خدمت مهم تر و مفیدتری به بشر کرده است.
تاریخ اجتماعی ایران، تالیف مرتضی راوندی، جلد دهم، ص ۱۳۶.
آیا میدانید این جمله اصلی است یا ترجمه است؟ اگر ممکن است عین عبارت رازی را از منبع اصلی بیاورید تا نکته ای عرض کنم.

نقل قول:
آیا میدانید این جمله اصلی است یا ترجمه است؟ اگر ممکن است عین عبارت رازی را از منبع اصلی بیاورید تا نکته ای عرض کنم.
نکند شما هم می خواهید مسلمان و حتما شیعه بودن زکریای رازی را اثبات کنید؟!! قبلا در اینباره بحث شده و می توانید به این پست مراجعه کرده تا اتفاقا از سایت مسلمین دلایل و منابع ذکر شده بر بی دین بودن رازی و نظرش درباره "بزهای ریش بلند" (پیامبران) را ببینید.











مناظره‌ای در سایت گفتمان صریح زندیق با کاربر شیطان که چون امضایش را سخنی از زکریای رازی قرار داده بود بحث حاشیه‌ای از تاپیک صورت گرفت، چون عنوان تاپیک علوم ائمة اطهار بود که زنادقه برای اثبات بی عقلی خود ایجاد کرده بودند تا حکمت را با فحش جواب دهند:

از پست شماره ۶۳ در صفحه ۷ شروع میشود:

نقل قول:
زکریای رازی:
ادیان و مذاهب، علت اساسی جنگها و مخالفت با اندیشه های فلسفی و تحقیقات علمی هستند. کتابهایی که به نام مقدس آسمانی معروف اند، کتب خالی از ارزش و اعتباراند و آثار کسانی از قدما مانند افلاطون و ارسطو و سقراط خدمت مهم تر و مفیدتری به بشر کرده است.
تاریخ اجتماعی ایران، تالیف مرتضی راوندی، جلد دهم، ص ۱۳۶.

آیا میدانید این جمله اصلی است یا ترجمه است؟ اگر ممکن است عین عبارت رازی را از منبع اصلی بیاورید تا نکته ای عرض کنم.






نقل قول:
آیا میدانید این جمله اصلی است یا ترجمه است؟ اگر ممکن است عین عبارت رازی را از منبع اصلی بیاورید تا نکته ای عرض کنم.

نکند شما هم می خواهید مسلمان و حتما شیعه بودن زکریای رازی را اثبات کنید؟!! قبلا در اینباره بحث شده و می توانید به این پست مراجعه کرده تا اتفاقا از سایت مسلمین دلایل و منابع ذکر شده بر بی دین بودن رازی و نظرش درباره "بزهای ریش بلند" (پیامبران) را ببینید.





نقل قول:
نکند شما هم می خواهید مسلمان و حتما شیعه بودن زکریای رازی را اثبات کنید؟!!

خیر بر عکس است ، شما منبع و عین عبارت او را ذکر کنید تا من از جانب شما به او حمله کنم.





نقل قول:
خیر بر عکس است ، شما منبع و عین عبارت او را ذکر کنید تا من از جانب شما به او حمله کنم.

عرض کردم منابع و دلایل بیدینی زکریای رازی در همان لینکها به نقل از راوندی بصورت مفصل و مستند موجود است. خواندشان هم زیاد وقتگیر نیست! چون گویا شما قرار بود نکته ای را در اینباره بگویید!






نقل قول:
عرض کردم منابع و دلایل بیدینی زکریای رازی در همان لینکها به نقل از راوندی بصورت مفصل و مستند موجود است. خواندشان هم زیاد وقتگیر نیست! چون گویا شما قرار بود نکته ای را در اینباره بگویید!

من حاضرم سطر به سطر این مقالات شما را تحقیق بیطرف کنیم تا ببینید 80% آن دروغ آشکار است ، این گوی و این میدان.

آن نکته ای که وعده دادم ، و وقتی مقالات شما را خواندم بسیار خوشنود شدم که تاکید بر حرف من دارد و خواهش میکنم شما دوباره نگاه دقیق تحقیقی به آن بکنید ، این بود که شما حق دارید رازی را عتاب سخت و سرزنش بیحد کنید که شما در دوره سامانی بودی و در کمال آزادی و فضای باز آن دوران که فارسی نویسی رواج داشت چرا کتابهای وزین علمی خود را به زبان عربی نوشتی؟ آیا این خیانت آشکار به ملیت و زبان و دانش ایرانی نیست؟ خواهش میکنم بیایید از انشاپردازی فاصله بگیریم و یک تحقیق آزاد کنیم که به هر کس از ایرانی و غیر ایرانی از محققین ارائه دهیم حرف ما را تصدیق کند.

به این عبارات از مقاله شما نگاه کنید:

نقل قول:
مرتضی راوندی در تاريخ اجتماعی ايران مينويسد: "... سلاطين سامانی در دوران قدرت خود بسيار از اداب و رسوم ديرين ايرانيان را، (آريايی ها) که در خراسان و ماورالنهر باقی مانده بود، بار ديگر احياء کردند به زبان فارسی و نظم و نثر علاقهء فراوان نشان دادند و کتب گرانبها و سودمندی نظير تاريخ طبری و کليله و دمنه عبدالله بن المقفع به دستور آنان ترجمه شد. علاوه بر اين، سران حکومت با آزاد منشی و تسامح به ملل و مذاهب مختلف می نگريستند:
چنانکه دردربار آنان پيروان اديان و مذاهب با آزادی زندگی و کار می کردند و هيچکس در دوران سامانيان با تضييقاتی که در دوره غزنويان و سلجوقيان پديد آمد روبرو نگرديد و اين روش آزاد منشانه سران سامانی به رواج علم و ادب ،فلسفه در آن روزگار کمک شايانی کرد (2 ) با اين وصف دوران سامانيان بلخی را درتاريخ سياسی اجتماعی و ادبی افغانستان می توان دوران استحاله به اصل يعنی بازگشت به کيش و فلسفه وعلوم غيرعربی بشمار آورد و دوران احيايی عقل واختياربرجهل و جبر ناميد.
......
از کسانيکه دراين دوره درخشان از تاريخ کشور ما سرفرازانه زيسته اند و رسالتمندانه در برابر تاريخ عمل نموده اند بيشتر از صدها شاعر و محقق و فيلسوف و خردمندان بسيار ديگر را در ساير رشته های علم و دانش می توان نام برد که يکی از جمله صد ها تن حضرت زکريای رازی است.

خوب ، رازی در آن دوران که بذر دورانهای بعدی بود به نظر شما باید بالاترین خائن به ایرانیان باشد که در ترویج زبان عربی و آنهم نه بصورت یک رمان نویسی بلکه بصورت تدوین الحاوی که مهمترین کتاب علمی ماندگار در تاریخ او بود و 15 سال عمر خود را صرف آن نمود تاثیر عظیم گذاشت ، و در آدرس دیگری که شما دادید معلوم میشود نویسنده چقدر از کتابهای رازی اطلاع دارد!!! خیلی برایم جالب بود که به غلط چاپی هم نمیخورد و با خود به نویسنده گفتم آیا میدانی رازی میگوید من کی چنین طرفدار (سوء استفاده کن) خواستم؟!!

اما من عرض میکنم مطالب راوندی باید دانه به دانه سند برای آن از کتابهای رازی یا از یک منبع تاریخی اصیل ارائه شود ، من غیر از اینکه در ده ها کتاب از شیعه و سنی تعریف او دیدم و تمام کتب او را شیخ آقا بزرگ تهرانی به عنوان یک مصنف شیعه در کتاب الذریعه الی تصانیف الشیعه آورده میخواهم دو شاهد تاریخی ارائه دهم که تا حدی گویای دید مردم هم عصر او به اوست ، علاوه اینکه حساسیت مسلمانها نسبت به کفر مخفی نیست و بخصوص کسی که راوندی ادعا میکند با صراحت حرفهایش را میزد ، پس باید رازی ذهنیت مثبتی نزد متدیین نداشته باشد و حال آنکه شما به کتب تراجم مراجعه کنید و ببینید چه ذهنیتی راجع به او دارند ، بلی تکفیرهای فلسفی منظور من نیست که غالب کسانیکه در امور عقلی کار میکردند حتی مثل ابن سینا گرفتار تکفیر از ناحیه گروهی شده اند بلکه منظور من این است که صریحا اصل دین و نبوت را منکر شود و در عین حال مسلمانها با احترام از او یاد کنند.

این دو شاهد تاریخی که شکی در آن نیست من برخورد کردم که ذهنیت مردم آن زمان نسبت به او را برای ما روشن میکند:

1- شیخ صدوق در مقدمه کتاب معروف من لایحضره الفقیه مینویسد با یکی از بزرگان اجلاء سادات اهل بیت ملاقات داشتم و ایشان به من پیشنهاد داد که شما هم مثل محمد بن زکریای رازی که کتاب من لایحضره الطبیب نوشته شما هم کتاب من لایحضره الفقیه بنویسید ، دقت کنید نمیخواهم بگویم این سند است اما میخواهم بگویم یک شاهد برای ذهنیت متدیین هم عصر او نسبت به اوست که حتی پس از 14 قرن شیخ آقا بزرگ او را یک مصنف شیعی میداند ، و رازی از افتخارات خود حساب میکرد که هرگز در دربار سلاطین نرفتم که برای آنها کار کنم.

2- سید بن طاووس که جزء مقدس ترین علمای شیعه است در کتاب امان الاخطار خود تمام یک کتاب رازی را آورده است چون آن کتاب را برای امنیت سفر نوشته و به مناسبت آنرا آورده است که شروع آن چنین است:

و كنا وقفنا على كتاب لابن زكريا قد سماه برء ساعة فننقله بألفاظه و نضيف بعد تمامه ما جربناه نحن أو جربه غيرنا مما يداوي به الإنسان بعض ما يعرض له في السفر من أخطار أسقامه و هذا لفظ كتاب ابن زكريا الذي أشرنا إليه. بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله كما هو أهله و مستحقه و صلواته على خير خلقه محمد و آله و عترته و سلم تسليما كثيرا. هذا كتاب ألفه محمد بن زكريا الرازي في الطب و ترجمه برء ساعة

ببینید چگونه رازی مقدمه کتاب خود را آغاز میکند ، اگر واقعا سر تحقیق آزاد دارید این گوی و این میدان ، امروزه که دسترسی به اطلاعات آسان است از امثال من گذشته و میبینی پس از اندکی مطالعه چشم جواب میکند ، اما شما اگر در سن جوانی هستید با حوصله پیش بروید عجله نکنید و همانطور که عرض کردم انسان نباید خود را ارزان بفروشد چه به دین باشد یا به بیدینی.






نقل قول:
من حاضرم سطر به سطر این مقالات شما را تحقیق بیطرف کنیم تا ببینید 80% آن دروغ آشکار است ، این گوی و این میدان.
چرا کتابهای وزین علمی خود را به زبان عربی نوشتی؟ آیا این خیانت آشکار به ملیت و زبان و دانش ایرانی نیست؟

اینگونه می خواستید سطر به سطر تحقیق بی طرفانه کنید!؟!
مگر بحث ما درباره زبان عربی است؟! و اینکه چرا رازی کتبش را عربی نوشته؟! رازی اگر کتاب هایش را به زبان قبایل بومی آمازونی هم نوشته بود فرقی در ماجرای بیدینی اش ایجاد نمی کرد؟! مهم این است که عقاید کفرآمیز رازی درباره نبوت و پیامبران و بطلان ادیان در کتابهای خودش آمده. چه به زبان عربی، چه فارسی چه مریخی! پس حاشیه روی نکنید که فایده ای ندارد.







نقل قول:
اما من عرض میکنم مطالب راوندی باید دانه به دانه سند برای آن از کتابهای رازی یا از یک منبع تاریخی اصیل ارائه شود

مگر شما سندی معتبرتر از کتابهای خود رازی سراغ دارید؟!
کتاب هایی در رد نبوات و نقض ادیان به نامهای فی النبوات و حیل المتنبین.

نقل قول:
این دو شاهد تاریخی که شکی در آن نیست من برخورد کردم که ذهنیت مردم آن زمان نسبت به او را برای ما روشن میکند
نمیخواهم بگویم این سند است اما میخواهم بگویم یک شاهد برای ذهنیت متدیین هم عصر او نسبت به اوست

رازی صدها جلد کتاب و رساله در زمینه های گوناگون (پزشکی، دارویی، فلسفه، کیمیاگری، متافیزیک و ...) نوشته و همانطور که چند خط بالاتر درباره جابر هم ذکر کردم، کاملا غیرمنطقی است که یک دانشمند عقایدش را در کتب علمی وارد کند. شما اگر منابع مختلف را بررسی کرده بودید متوجه می شدید که رازی عقایدش درباره پیامبران و ادیان را در کتابهای فلسفی دیگرش (فی النبوات - حیل المتنبین) ذکر کرده و حتی دیگران هم از عقاید و نوشته های او الهام گرفته اند.

آنوقت شما کتب خود رازی را که صراحتا عقایدش در آن ذکر شده فراموش کرده و از روی اینکه فلان آخوند شیعه یا سنی متن کتاب پزشکی رازی (که هیچ ربطی به بحث های فلسفی و اعتقادی ندارد) را عینا کپی کرده و در مقدمه آن خزعبلات اسلامی را به نقل از خودش وارد کرده، سند قرار داده و نتیجه می گیرید که رازی مسلمان شیعه بوده؟!!! اگر تحقیق بیطرفانه شما با این قبیل استدلال های سطح پایین و متکی به منابع اسلامی مغرض است که باید غزل هرچه تحقیق و محقق است را یکجا خواند!







نقل قول:
مگر بحث ما درباره زبان عربی است؟! و اینکه چرا رازی کتبش را عربی نوشته؟!

خلاصه رازی را خیانت کار به ملیت ایرانی میدانید یا خیر؟

نقل قول:
مگر شما سندی معتبرتر از کتابهای خود رازی سراغ دارید؟!
کتاب هایی در رد نبوات و نقض ادیان به نامهای فی النبوات و حیل المتنبین.

این حرفها برای کسانی که نمیدانند خوب است ، شما اگر راست میگویید عین عبارت کتاب را بیاورید ، از هر استاد غیر آخوند اما آگاه به زبان عربی بپرسید که فرق نبیّ با متنبّی چیست میگوید نبیّ پیامبر راستین است و متنبّی کسی است که خود را به نبوّت زده است ، و لذا من که امثال این عنوان را زیاد دیده ام حدس میزنم که اساسا کلمه "فی النبوات" یعنی در توضیح نبوت حقیقی و "حیل المتنبّین" یعنی در توضیح حیله های کسانی که به دروغ خود را پیامبر نامیدند.

به هر حال باید عین عبارت را دید ، و دست دوم هیچ فایده ندارد.

خواهش میکنم در این عبارت از لینکی که خود شما آدرس دادید به دقت نگاه کنید و بعد به کتب کلامی و فلسفی در بخش نبوات مراجعه کنید ببینید آیا همین مطالب را مبنای اثبات نبوات قرار میدهند یا خیر؟:

نقل قول:
( و در مورد نفس کلی حضرت رازی می گويد ) : از نفس کلی نيز حيات مانند نور پراگنده می شود و او بنا به خواست صانع بهيولی تعلق جست و براثر اين تعلق بصورتهای گوناگون با او ترکيب شد و از اين نوع تراکيب سموات و عناصر و اجسام حيوانات بوجه اکمل پديد آمدند. سپس خالق برنفس افاضه ، عقل کرد و عقل را از جوهر الهيت خود سوی مردم عالم فرستاد تا نفس را درهيکل آدمی از خواب گران برانگيزد و بدو بنمايد که اين عالم جای او نيست و تا در عالم هيولانی است رهايی از آلام متصور نمی باشد و چون نفس از اين حقيقت آگهی يافت و دانست که در عالم خاص خويش یعنی عالم علوی براحت باز رسد بدان مشتاق و از جهان برحذر خواهد شد و بعد از مفارقت سوی آن جهان عروج خواهد کرد و ابداآلباد در آن باقی خواهد ماند. اما نفس بدين مقام نرسد مگر از طريق فلسفه و هر کس فلسفه بياموزد و عالم خويش را بشناسد و کم آزار باشد و دانش آموزد از اين شدت رهايی يابد و ديگر نفوس درين عالم چندان باقی می مانند تا هر نفی در هيکل مردی فلسفی سمت تهذيب يابد و قصد عالم خويش کند و چون تمام نفوس بشر بدين مرحله رسيدند و همه به نفس کلی باز شدند عالم امکان راه نيستی گيرد و هيولی از بند صورت گشاده شود و بدان حال باز گردد که در روز اول بوده است.» 58 وبدينگونه چنانکه گفته شد حضرت رازی انفعال هيولی اولی از خالق و نفس کلی که حی و فاعل اند و موقعيت زمان و مکان را نه حی و نی فاعل و نه منفعل اند ، به اثبات رسانيده و درک اين موضوع را متکی بر عقل و خرد که از آن به عنوان فلسفه نام می برد مربوط می داند.













نقل قول:
خلاصه رازی را خیانت کار به ملیت ایرانی میدانید یا خیر؟

از استدلال های پوچ شما کاملا مشخص است که از عقاید رازی نسبت به «ادیان» و «بزهای ریش بلند» بسیار ناراحت هستید و تلاش می کنید هرطور شده به تلافی، چهره ای خیانتکار و ضدایرانی از وی معرفی کنید!!! ولی بر همگان واضح است خیانتکار کسانی هستند که در طول تاریخ، هویت و افتخارات ملی خودشان را به خرافات و موهومات بربری عربی فروخته اند و عقاید مذهبی را ملاک سنجش انسانیت و علم و الخ قرار داده اند.

شما در پستهای قبلیتان هم چنین استدلال های سطح پایین و عوامانه کرده بودید:

نقل قول:
در دوره سامانی بودی و در کمال آزادی و فضای باز آن دوران که فارسی نویسی رواج داشت چرا کتابهای وزین علمی خود را به زبان عربی نوشتی؟ آیا این خیانت آشکار به ملیت و زبان و دانش ایرانی نیست؟
خوب ، رازی در آن دوران که بذر دورانهای بعدی بود به نظر شما باید بالاترین خائن به ایرانیان باشد که در ترویج زبان عربی و آنهم نه بصورت یک رمان نویسی بلکه بصورت تدوین الحاوی که مهمترین کتاب علمی ماندگار در تاریخ او بود و 15 سال عمر خود را صرف آن نمود تاثیر عظیم گذاشت

و من بسیار متعجب هستم که چرا همچنان بر این منطق آبکی و مغرضانه خودتان اصرار دارید؟!! آیا تابحال چیزی درباره زبان رایج علم به گوشتان خورده؟!

گویا نمی دانید که حتی در دوران سامانی، زبان رایج علم آن زمان، عربی بود و تمام دانشمندان ایرانی و غیرایرانی کتابهای علمی خودشان را به زبان عربی می نوشتند. همانطور که امروزه زبان رایج علم، انگلیسی است و دانشمندان و دانشجویان باید به فراگیری دانش و نگارش کتب شان به زبان انگلیسی اقدام کنند وگرنه در دنیای علم امروز جایی ندارند. پس این دیگر چه ادعای توخالی است که چون رازی یا دانشمندان دیگر کتبشان را به زبان عربی نوشته اند، دلیل بر خیانتشان به ایرانیت بوده و شاهدی است بر مسلمان بودن و قصد آنها در ترویج اسلام و زبان عربی!؟!

زبان لاتین در اروپا از آغاز قرون وسطا تا چند سده پیش، بیشتر از 1200 سال زبان علم غرب بود و همه دانشمندان مجبور به فراگیری و نوشتن به زبان لاتین بودند. حال مسخره نیست که تألیفات دانشمندان آن دوران (که حتی برخی شان تفکرات ضد مذهبی داشتند) را دلیلی بر گسترش عقاید مذهبی کلیسا بدانیم؟!!

پس بهتر است نگاهی به زبان علم بیندازید و نقش آن در گسترش دانش جهانی را ببینید.
سپس بروید خوشحالی کنید دانشمندان ایرانی که دارای شهرت جهانی هستند، کتبشان را به زبان عربی نوشته بودند و باعث شد تا امروز اعراب مسلمان، راهی پیدا کنند که اوج جهالت و عقب ماندگی علمی خودشان و مقدساتشان را با مصادره و عرب شمردن دانشمندان ایرانی از جمله جالینوس عرب!!! جبران کنند.
(مصداق آن ضرب المثل معروف که فلانی با چیز مردم داماد شد!)

پس این ادعای واهی و مغرضانه جنابالی هم باطل شد. بروید در دفتر خاطرات تان ثبتش کنید!

نقل قول:
اگر راست میگویید عین عبارت کتاب را بیاورید ...... من که امثال این عنوان را زیاد دیده ام حدس میزنم ...... به هر حال باید عین عبارت را دید ، و دست دوم هیچ فایده ندارد

حدس و گمان بدرد بحث منطقی نمی خورد. استدلالهای ماورائی مبتنی بر خیالات را در مسجد مطرح کنید و هر وقت درباره مطلبی مطمئن شدید آن وقت مطرحش کنید. ترجمه عناوین کتب رازی به هر معنی که باشد باز هم صراحتا تفکرات و عقاید مخالف دین و پیامبری را نشان می دهد. فعلا شما زحمت ترجمه Al-Razi On Religion را بکشید و نتیجه را بما هم اطلاع دهید. چون فعلا بحث ما در این تاپیک درباره علوم و احادیث دسته اول ائمه اطهار است نه تفکرات رازی.
__________________
زکریای رازی:
ادیان و مذاهب، علت اساسی جنگها و مخالفت با اندیشه های فلسفی و تحقیقات علمی هستند. کتابهایی که به نام مقدس آسمانی معروف اند، کتب خالی از ارزش و اعتباراند و آثار کسانی از قدما مانند افلاطون و ارسطو و سقراط خدمت مهم تر و مفیدتری به بشر کرده است.
تاریخ اجتماعی ایران، تالیف مرتضی راوندی، جلد دهم، ص ۱۳۶.





نقل قول:
از استدلال های پوچ شما کاملا مشخص است که از عقاید رازی نسبت به «ادیان» و «بزهای ریش بلند» بسیار ناراحت هستید و تلاش می کنید هرطور شده به تلافی، چهره ای خیانتکار و ضدایرانی از وی معرفی کنید!!! ولی بر همگان واضح است خیانتکار کسانی هستند که در طول تاریخ، هویت و افتخارات ملی خودشان را به خرافات و موهومات بربری عربی فروخته اند و عقاید مذهبی را ملاک سنجش انسانیت و علم و الخ قرار داده اند.

کسی که قدرت فهم او از عبارت طرف بحث این است من چه بگویم؟! من کجا گفتم رازی خائن است؟ من شاهد قوی تاریخی آوردم که رازی محبوب قدماء شیعه و معاصرینش بوده و کتابهای او در منازل آنها بوده و لذا گفتم اگر رازی عربی نوشته از روی ایمانش به اسلام و تشیع بوده و تصمیم آگاهانه و حکیمانه گرفته که عربی بنویسد و خوب میفهمیده که چه کار میکند و از روی ایمانش به لزوم ترویج این دین چنین کرده و اکنون هم به ریش بعض طرفداران دروغینش میخندد که حاضر نیستند حتی یک عبارت اصلی خود او را رو کنند و چنگ به دروغهای دست نهم دهم میزنند ، پس با صراحت اعلان کرده: که ای ایرانیان در عین حالی که ایرانی هستید و ملیت ایرانی خود را حفظ میکنید به دین اسلام هم چنگ بزنید و آنرا برای آیندگان حفظ کنید.

نقل قول:
و من بسیار متعجب هستم که چرا همچنان بر این منطق آبکی و مغرضانه خودتان اصرار دارید؟!! آیا تابحال چیزی درباره زبان رایج علم به گوشتان خورده؟!
گویا نمی دانید که حتی در دوران سامانی، زبان رایج علم آن زمان، عربی بود و تمام دانشمندان ایرانی و غیرایرانی کتابهای علمی خودشان را به زبان عربی می نوشتند

یا واقعا این اندازه نمیدانید و یا خود را به نادانی میزنید ، همینها بودند که کمک کردند زبان علم زمان زبان عربی بشود ، قبل از امثال خوارزمی و بوزجانی و رازی شما چند کتاب علمی به زبان عربی مربوط به قرنهای قبل از اینها سراغ دارید؟







نقل قول:
گفتم اگر رازی عربی نوشته از روی ایمانش به اسلام و تشیع بوده و تصمیم آگاهانه و حکیمانه گرفته که عربی بنویسد و خوب میفهمیده که چه کار میکند و از روی ایمانش به لزوم ترویج این دین چنین کرده

اینجا مسجد و منبر نیست که هر آخوندی از راه رسید، ادعاهای بی محتوا کند و تفکرات بدون منبع و مدرک شخصی اش را غیرقابل انکار و وحی منزل بداند!
ما هم طلبه و مغز شسته نیستیم که گفته های تخیلی و برداشت های یکطرفه و مغرضانه شما را باور کنیم. برای اثبات این مدعا که رازی شیعه بوده، اولا بصورت مستدل علت تکفیرش از سوی مسلمانان را بیان کنید؟! دوما مشخص کنید چرا یک شخص شیعه!!! کتب مخالف دین و مذهب و پیامبران نوشته؟!

نقل قول:
شاهد قوی تاریخی آوردم که رازی محبوب قدماء شیعه و معاصرینش بوده و کتابهای او در منازل آنها بوده

یحتمل بخاطر محبوبیت زیاد بوده که پس از مرگش، مورد تکفیر مسلمین قرار گرفت؟!

نقل قول:
حاضر نیستند حتی یک عبارت اصلی خود او را رو کنند

Al-Razi wrote three books dealing with religion; they were: The Prophet's Fraudulent Tricks, The Stratagems of Those Who Claim to Be Prophets Arabic حيل المتنبيين, and On the Refutation of Revealed Religions Arabic مخارق الانبياء. He offered harsh criticism concerning religions, in particular those religions that claim to have been revealed by prophetic experiences. Al-Razi asserted that "[God] should not set some individuals over others, and there should be between them neither rivalry nor disagreement which would bring them to perdition

رازی در کتابهای مخارق الانبیاء و حیل المتنبیین، مذاهب و پیروان ادیان را اینگونه توصیف کرده که وقتی از آنها درباره اثبات مبانی دینشان پرسش می شود شعله ور و عصبانی می شوند، خون جلوی چشمانشان را می گیرد و مخالفان و دگراندیشان را قتل و کشتار می کنند؟!

If the people of this religion are asked about the proof for the soundness of their religion, they flare up, get angry and spill the blood of whoever confronts them with this question. They forbid rational speculation, and strive to kill their adversaries. This is why truth became thoroughly silenced and concealed

و درباره بی محتوا بودن تارینامه و ادعاهای چرت محمد (الله)، افسانه ها و تناقضات تازینامه بروشنی سخن می گوید و از الله تازینامه پرسش می کند با وجود این خزعبلات ادعا می کنی چیزی مثل آن بیاورید؟!:

On the Quran, al-Razi said:
You claim that the evidentiary miracle is present and available, namely, the Koran. You say: "Whoever denies it, let him produce a similar one." Indeed, we shall produce a thousand similar, from the works of rhetoricians, eloquent speakers and valiant poets, which are more appropriately phrased and state the issues more succinctly. They convey the meaning better and their rhymed prose is in better meter. ... By God what you say astonishes us! You are talking about a work which recounts ancient myths, and which at the same time is full of contradictions and does not contain any useful information or explanation. Then you say: "Produce something like it"?!


نوشتارهای بالا از دایرة المعارف تاریخ دانش عربی، ویکیپدیا در سایت Answer است که مرجع معتبر برای استفاده همه مردم جهان است (با هر تفکر و عقیده و دین و نگرش) تا به آگاهی های بیطرفانه دسترسی داشته باشند. آن وقت شما شاهد از طاقچه خانه یک آخوند شیعه گمنام میارید؟!!






نقل قول:
اینجا مسجد و منبر نیست که هر آخوندی از راه رسید، ادعاهای بی محتوا کند و تفکرات بدون منبع و مدرک شخصی اش را غیرقابل انکار و وحی منزل بداند!

بلی اینجا محل آوردن عین عبارت کتاب رازی است و طفره رفتن فایده ندارد ، گویا رازی کتابهای خود را انگلیسی هم مینوشته و ما خبر نداریم که به جای عبارت خود رازی با عبارات انگلیسی نقل شده شما روبرو میشویم ، آیا در همین تاپیک نبود که به یک اشتباه واضح در مرجع ویکی پدیای فارسی که من دادم برخورد کردیم ، در اینجا مسجد و منبر و آخوند و نیز نقل قول دیگران را میگذاریم کنار ، و تنها میرویم سراغ کتابهای خود رازی ، شما یا فایل یک کتاب اصلی رازی معرفی کنید یا لااقل آدرس یک نسخه خطی یا چاپی كتاب خود رازي معرفی کنید تا ما دنبال کرده تحقیق کنیم.

نقل قول:
برای اثبات این مدعا که رازی شیعه بوده، اولا بصورت مستدل علت تکفیرش از سوی مسلمانان را بیان کنید؟! دوما مشخص کنید چرا یک شخص شیعه!!! کتب مخالف دین و مذهب و پیامبران نوشته؟!

من به سهم خود مدتی گشتم که ببینم کجا از سوی مسلمانان به جهت رد دین و پیامبران تکفیر شده نیافتم که نیافتم بلکه تعریف و تمجید یافتم ، اگر مایلید ده ها آدرس که همین امروز دیدم برای شما هم بیاورم ، بلی مثل ابن تیمیه در کتاب مجموع الفتاوی (ج4ص114) میگوید "وكتب من أخذ عنهم مثل محمد بن زكريا الرازي وبن سينا ونحوهم من الزنادقة الأطباء" که میبینید رازی و ابن سینا را با هم از زنادقه به حساب آورده و معلوم است ابن تیمیه همه شیعه را کافر میداند ، و شاهد اینکه رازی بین مسلمین همیشه محترم بوده این است که ابن ابی اصبیعة صاحب کتاب عیون الانباء فی طبقات الاطباء متوفای 668 هجری میگوید "علی بن رضوان مصری که رازی را مذمت میکرده بلکه تکفیر میکرده نام یک کتاب رازی را مخاریق الانبیاء گذاشته لکن اشتباه کرده و رازی شأن او اجلّ است از اینکه چنین کتابی بنویسد و کسی که دشمن رازی بوده برای ضربه زدن به شخصیت رازی نوشته و به او نسبت داده است" ، ملاحظه کنید در قرن هفتم هجری تنها از یک نفر نام میبرد که رازی را تکفیر کرده و از او قبول نمیکند و میگوید رازی اجلّ است ، پس چگونه میگویید مسلمانان او را تکفیر کردند؟

نقل قول:
عيون الأنباء في طبقات الأطباء ج1/ص426
كتاب فيما يرومه من إظهار ما يدعي من عيوب الأولياء
أقول وهذا الكتاب إن كان قد ألف والله أعلم فربما أن بعض الأشرار المعادين للرازي قد ألفه ونسبه إليه ليسيء من يرى ذلك الكتاب أو يسمع به الظن بالرازي وإلا فالرازي أجل من أن يحاول هذا الأمر وأن يصنف في هذا المعنى وحتى إن بعض من يذم الرازي بل يكفره كعلي بن رضوان المصري وغيره يسمون ذلك الكتاب كتاب الرازي في مخاريق الأنبياء

ببینید شیخ آقا بزرگ تهرانی در کتاب الذریعة که فهرست کتب شیعیان است میگوید رازی مؤلف 250 کتاب است که آنها را دکتر محمود نجم آبادی از چهار منبع قدیمی جمع آوری کرده است و کتاب الحاوی او را در شماره 1311 آورده:

نقل قول:
الذريعةإلى‏تصانيف‏الشيعة ، ج‏6، ص: 235
1311: الحاوي‏
في الطب لأبي بكر محمد بن زكريا الرازي المولود حدود (240) و المتوفى (320) مؤلف آثار الإمام الفاضل المعصوم و برء الساعة و غيرهما من المائتين و الخمسين تصنيفا التي أورد فهرسها الدكتور محمود النجم‏آبادي في شرح حال محمد بن زكريا المطبوع (1318 ش) في (ص 132- 290) أدرج فيه مجموع ما في فهرس ابن النديم و ما في رسالة أبي ريحان من فهرس تصانيف الرازي و ما ذكره القفطي في أخبار الحكماء و ما في عيون الأنباء لابن أبي أصيبعة،

به هر حال ما تعصبی در امر هیچ کس نداریم و میخواهیم واقع مطلب معلوم شود.

نقل قول:
یحتمل بخاطر محبوبیت زیاد بوده که پس از مرگش، مورد تکفیر مسلمین قرار گرفت؟!

آیا شما نبودید در همین دو پست قبل گفتید: "حدس و گمان بدرد بحث منطقی نمی خورد. استدلالهای ماورائی مبتنی بر خیالات را در مسجد مطرح کنید و هر وقت درباره مطلبی مطمئن شدید آن وقت مطرحش کنید" ؟!

در لینکی که شما معرفی کردید آمده:

نقل قول:
مرتضی راوندی در تاريخ اجتماعی ايران مينويسد: "... سلاطين سامانی در دوران قدرت خود بسيار از اداب و رسوم ديرين ايرانيان را، (آريايی ها) که در خراسان و ماورالنهر باقی مانده بود، بار ديگر احياء کردند به زبان فارسی و نظم و نثر علاقهء فراوان نشان دادند و کتب گرانبها و سودمندی نظير تاريخ طبری و کليله و دمنه عبدالله بن المقفع به دستور آنان ترجمه شد. علاوه بر اين، سران حکومت با آزاد منشی و تسامح به ملل و مذاهب مختلف می نگريستند:
چنانکه دردربار آنان پيروان اديان و مذاهب با آزادی زندگی و کار می کردند و هيچکس در دوران سامانيان با تضييقاتی که در دوره غزنويان و سلجوقيان پديد آمد روبرو نگرديد و اين روش آزاد منشانه سران سامانی به رواج علم و ادب ،فلسفه در آن روزگار کمک شايانی کرد

نقل قول:
زکريا رازی در ميان صدها دانشمند روزگار خويش سرآمد صراحت کلام و بيان بشمار می آمد. تفاوت رازی با ديگران تفاوت شهاب و شمع را داشت. ديگران برای روشن کردن و گفتن حقيقت ، به اشاره به حقيقت اکتفا می نمودند ، و آن اشارت را نيز در حاشيه و کناره با پوشش های مروج فکری سعی می نمودند به عمل بياورند. اما رازی مانند شهابی برحقيقت می تابيد و برهنه آنرا به نمايش می آورد و بيان می نمود. همين تابش ظلال سوز او باعث گرديده بود که چشمان عده ای را که جز به ظلمت نمی نگريستند خيره نمايد و بدرد آورد. با آنهم تا زمانيکه ستاره عمر رازی می درخشيد ( ديوانگان امت ) نتوانستند در برابر آن بايستند و ايرادی ابراز نمايند ، تنها پس از آنکه رازی به جاودانگی می پيوندد ، متعصبين و قشريون جرأت اعتراض می يابند.

نقل قول:
همانگونه که گفته شد دوران پرشکوه سامانيان برخلاف امارت طاهريان و صفاريان که تحصيلدار مخارج عرب و تحميل کننده دين و فرهنگ ايشان در خراسان بشمار می رفتند اين دوره برای مردم خراسان زمان و فرصت استحاله به اصل فروخرد نيايی شان بود. و کمتر شخصيتی را دراين دروه می توان سراغ گرفت که مانند زکريای رازی نه گفته باشد : ( اديان و مذاهب علت اساسی جنگ ها و مخالفت با انديشه های فلسفی و تحقيقات علمی هستند. کتابهايکه بنام مقدس آسمانی معروف اند ، کتب خالی از ارزش و اعتبار اند و آثار کسانی از قدما مانند افلاتون وارسطو و سقراط خدمت مهم تر و مفيد تری به بشر کرده است.»

این سه فقره عبارت را به یک دانش آموز نشان دهید و بپرسید: کسی که صراحتا نه گفته و کسی که اشاره گویی در کار او نبوده و کسی که در زمان سامانی بوده که سخت گیری دینی نداشتند و نیز مروج زبان فاسی بودند ، چرا برای خدمت به فارسی زبانان و روشنگری آنان کتاب مخاریق الانبیاء خود را فارسی ننوشت تا ایرانیان را از دین اسلام که به قول شما رازی معتقد به آن نبود منصرف کند؟ آیا اسم این کار را شما چه میگذارید؟ آیا این عربی نویسی در حالی که خود شما گفتید به راحتی میتوانست آن را ترک کند یک خدمت به ملیت ایرانی بود یا یک خیانت روشن؟ یا شما به رازی دروغ بستید و او واقعا اسلام را قبول داشت که توضیح آنرا در پستهای قبلی دادم؟ و لذا در بین کتابهای او که همه نقل کردند مثل كتاب في آثار الإمام الفاضل المعصوم و كتاب الإمام والمأموم المحقين وجود دارد و همچنین چندین کتاب در اثبات الهیات و وجود خالق متعال.





نقل قول:
کسی که دشمن رازی بوده برای ضربه زدن به شخصیت رازی نوشته و به او نسبت داده است

شما یا هر نویسنده مسلمانی که این ادعا را کرده، باید ثابت کند که چه کسی دشمن رازی بوده؟!
کتابهای کفرآمیز طبق فلان مدرک از خود رازی نبوده و فلان شخص که دشمن او بوده، به اسم رازی کتاب نوشته؟!!
درغیر اینصورت، این یکی را هم باید جزو ادعاهای منبری و بی اساس شما بایگانی کرد.

نقل قول:
ملاحظه کنید در قرن هفتم هجری تنها از یک نفر نام میبرد که رازی را تکفیر کرده و از او قبول نمیکند

پس کم کم دارد بیشتر مشخص میشود که رازی چیزهایی گفته بوده که او را تکفیر کرده بودند. در ضمن تعریف و تمجیدهایی که از کتب آخوندی مرتبا نقل قول می کنید، درباره علم پزشکی رازی بوده که امروزه هم تمام مردم دنیا آنرا تحسین و بدان افتخار می کنند. پس ربطی به عقایدش که باعث تکفیر وی از سوی مسلمانان شده بود ندارد.

نقل قول:
گویا رازی کتابهای خود را انگلیسی هم مینوشته و ما خبر نداریم که به جای عبارت خود رازی با عبارات انگلیسی نقل شده شما روبرو میشویم

از شمایی که عربرده تحقیق بیطرفانه و آزاد سر دادید، بعید بود چنین استدلال مسخره ای بکنید! اگر تحقیق آزاد به این است که فقط احادیث و نقل قولهای فله ای، از کتب آخوندی شیعه را که جنابالی مرتبا ذکر می کنید ملاک قرار دهیم و منابع مرجع جهانی را کنار بگذاریم، که باید برویم در حوزه ثبت نام کنیم!
پس قبل از اینکه تقیه بکنید و ژست محقق بیطرف بخود بگیرید، موضع خود را از همان ابتدا مشخص و صراحتا اعلام کنید که من فقط منابع شیعه را قبول دارم و با منابع مرجع کاری ندارم تا تکلیف بحث از همان اول مشخص باشد.

نقل قول:
شیخ آقا بزرگ تهرانی در کتاب الذریعة که فهرست کتب شیعیان است میگوید رازی مؤلف 250 کتاب است

این یارو محدث، یادش رفته که چیزی راجع به کتابهای کفریات رازی ذکر کنه؟!

جزیره دانش - آثا رازی:

«نخستین فهرست از نوشته های رازی را خود او فراهم کرده که ابن ندیم آن را در الفهرست آورده است. ابن قفطی نیز در کتاب خود با نام اخبار الحکماء، آن فهرست را به نقل از ابن ندیم آورده است. سپس ابوریحان بیرونی کتابی پیرامون نوشته های رازی نوشت که پول کراوس، خاورشناس فرانسوی در سال 1936 آن را با عنوان "رساله ابی ریحان فی فهرست کتب محمد بن زکریای رازی" به چاپ رساند. بر پایه ی فهرست بیرونی، رازی 184 کتاب در موضوعهای گوناگون نوشته است: پزشکی، 56 کتاب؛ طبیعیات، 33 کتاب؛ منطق، 7 کتاب؛ ریاضیات و اخترشناسی، 10 کتاب؛ تفسیر و تخلیص کتابهای فلسفی و پزشکی دیگران، 7 کتاب؛ علوم فلسفی و تخمینی، 17 کتاب؛ ماوراءالطبیعه، 6 کتاب؛ الهیات، 14 کتاب؛ کیمیا، 22 کتاب؛ کفریات، 2 کتاب و فنون مختلفه، 10 کتاب.

آثار رازی به نقل از لغت نامه دهخدا در ویکیپدیا:

«کتابهای رازی برحسب فهرست بیرونی بدین ترتیب تقسیم موضوعی میشود: ۵۶ کتاب در طب، ۳۳ کتاب در طبیعیات، ۷ کتاب در منطق، ۱۰ کتاب در ریاضیات و نجوم، ۷ کتاب در تفسیر و تلخیص و اختصار کتب فلسفی یا طبی دیگران، ۱۷ کتاب در علوم فلسفی و تخمینی، ۶ کتاب در در مافوق الطبیعه، ۱۴ کتاب در الهیات، ۲۲ کتاب در کیمیا، ۲ کتاب در کفریات، ۱۰ کتاب در فنون مختلف که جمعا بالغ بر یکصد و هشتاد و چهار مجلد میشود و ابن اصیبعه در عیون الانباء فی طبقات الاطباء دویست و سی و هشت کتاب از برای رازی برمیشمارد.»


حالا دوباره نقل قول از شیخ پشم الدین خرافاتی و محدثان شیعه بیارید و ادعا کنید رازی کتاب کفرآمیز ننوشته و دشمنانش برای او پاپوش ساختند!







نقل قول:
شما یا هر نویسنده مسلمانی که این ادعا را کرده، باید ثابت کند که چه کسی دشمن رازی بوده؟!

خوب نگاه کنید ، این ادعا کننده همان کسی است که خود شما اسم او را از لغت نامه آوردید که فهرست کتابهای رازی را آورده.

نقل قول:
از شمایی که عربرده تحقیق بیطرفانه و آزاد سر دادید، بعید بود چنین استدلال مسخره ای بکنید! اگر تحقیق آزاد به این است که فقط احادیث و نقل قولهای فله ای، از کتب آخوندی شیعه را که جنابالی مرتبا ذکر می کنید ملاک قرار دهیم و منابع مرجع جهانی را کنار بگذاریم، که باید برویم در حوزه ثبت نام کنیم!
پس قبل از اینکه تقیه بکنید و ژست محقق بیطرف بخود بگیرید، موضع خود را از همان ابتدا مشخص و صراحتا اعلام کنید که من فقط منابع شیعه را قبول دارم و با منابع مرجع کاری ندارم تا تکلیف بحث از همان اول مشخص باشد.
.....
حالا دوباره نقل قول از شیخ پشم الدین خرافاتی و محدثان شیعه بیارید و ادعا کنید رازی کتاب کفرآمیز ننوشته و دشمنانش برای او پاپوش ساختند

با این حرفها و ترفندها نمیتوانید درخواست واضح من را به فراموشی بسپارید:

1- شما عین عبارت رازی را از کتاب خودش به قلم خودش بیاورید ، و بعد با این ترجمه هایی که در دستها است تطبیق کنید.

2- خلاصه، رازی چرا کفریات را به عربی نوشت تا عموم ایرانیان استفاده نبرند و حال آنکه در زمان سامانی بود؟!