مقاله سايت باشگاه جوانان راجع به اعجاز الابل


http://www.iranclubs.org/forums/showthread.php?p=2325701#post2325701

نقل قول:
در اصل توسط فقط خدا نوشته شده است نمايش نوشته
بله ممکن است اخبار دیگری موید این نظر باشند. اما ما فعلا در حال بررسی روایت حضرت عایشه هستیم. و بنده نیز تا به حال به روایتی غیر از این حدیث استناد نکردم.و برادر گرامی دست ما هم از اخبار و محکمات موید خالی نیست!!!
در فضای تحقیق، پیدا کردن مواردی که طرفین بحث بلکه هر ناظر ثالث، آرام بگیرد و دیگر دغدغه ذهنی نداشته باشد، خیلی مغتنم است، و یکی از شواهد مهم تاریخی برای اینکه بفهمیم آیا امیرالمؤمنین از شش ماه ترک بیعت خود با ابوبکر پشیمان شدند یا خیر؟ قضیه شورای تعیین شده توسط عمر برای خلافت است، چون احدی شک ندارد که یکی از اعضای آن، امیرالمؤمنین بودند، و نیز کسی شک ندارد که بحثها و صحبتهایی بین اعضای شوری شد، و یکی از جملاتی که در آن شوری از حضرت نقل شده و چون جنبه مثل داشته و مشتمل بر لطافت ادبی بوده، سبب گردیده سالها در طی قرون، علمای لغوی اهل سنت راجع به مراد آن بحث کنند، عبارت: (نرکب أعجاز الابل و لو طال السری) است.

این عبارت در دو کتاب قدیمی اهل سنت در قرن سوم با دو طریق و سند جداگانه آمده، تاریخ طبری، و غریب الحدیث ابن قتیبه، و ابن عساکر در تاریخ دمشق بین خودش تا ابن قتیبه، سند هم ذکر کرده است.

اما مقصود من فعلا مناظره‌ای است که در طی سالها بین لغویین خود علمای اهل سنت در معنا کردن این حدیث پدید آمده است! نگاه کنید یک نفر شیعه در این بحث دخالت ندارد:



تاريخ الطبري (4/ 236) -- غريب الحديث لابن قتيبة (2/ 138) -> عبارت از طبری:
ثم تكلم علي بن أبي طالب رضي الله تعالى عنه، فقال: الحمد لله الذي بعث محمدا منا نبيا، وبعثه إلينا رسولا، فنحن بيت النبوة، ومعدن الحكمة، وأمان أهل الأرض، ونجاة لمن طلب، لنا حق إن نعطه نأخذه، وإن نمنعه نركب أعجاز الإبل ولو طال السرى، لو عهد إلينا رسول الله ص عهدا لأنفذنا عهده، ولو قال لنا قولا لجادلنا عليه حتى نموت...

ترجمه:

سپس (در شوری) علي بن ابیطالب ع سخن گفت، پس گفت: سپاس خدایی را که مبعوث فرمود محمد ص را از ما به نبوت، و فرستاد او را به سوی ما به عنوان رسول، پس ما بیت نبوت و معدن حکمت و امان اهل زمین و نجات برای کسی که طالب باشد هستیم، برای ما حقی است که اگر به ما داده شود آن را میگیریم، و اگر از آن حق بازداشته شویم بر عقب شتر سوار میشویم هر چند مسافرت شب، طولانی شود، اگر رسول الله ص با ما عهدی فرموده باشد عهد ایشان را اجرا میکنیم، و اگر در باره ما گفته‌ای فرموده باشد هر آینه بر آن جدال میکنیم تا بمیریم ....



مقصود من عبارت (نرکب اعجاز الابل) است، (بر عقب شتر (عجز) سوار میشویم) نه بر پشت شتر (ظهر) ، پشت شتر یک قسمت اصلی دارد که کسی که سوار بر آن است راحت است، اما کسی که ردیف او و پشت سر نفر اول است دائما در حال فشار و سختی قرار دارد، و سیر و سفر بر او سخت میگذرد و ناراحت است و بسیار خسته میشود، حال ببینیم عقب یعنی همان سختی یا یعنی نفر دوم؟

بزرگان علمای اهل سنت و لغویین آنها در طول قرون در کتب ادبی بر سر معنای این جمله بحث کردند:

۱- ابن قتیبه متوفای ۲۷۶ در غریب الحدیث گفته است این جمله (بر عقب شتر سوار میشویم) یعنی مشقت و سختی، تحمل میکنیم، کنایه است از اینکه وقتی کسی شتر بدون محمل سوار شود چون شتر کوهان دارد نمیتواند بر پشت او بنشیند و مجبور است بر قسمت عقب شتر روی ران او قرار بگیرد، و دائما در حال افتادن است و باید خودش را بگیرد و مسافرت بسیار سخت و مشقت‌آوری دارد.

۲- ازهری متوفای ۳۷۰ در تهذیب اللغه پس از نقل کلام ابن قتیبه، معنای دیگری ارائه میدهد، میگوید: این جمله (بر عقب شتر سوار میشویم) به معنای تحمل سختی و مشقت نیست، بلکه به معنای ردیف دوم نشستن در پشت شتر است، نه آنطوری که ابن قتیبه گفت: یک نفر بر شتر بدون محمل یک نفر سوار شود، ازهری میگوید: مقصود حضرت این است که اگر برای امامت مقدم شدیم بر دیگران فبها، و اگر از حق خود منع شدیم و مؤخر شدیم بر این امر صبر میکنیم و لو روزگار طولانی شود.

۳- زمخشری متوفای ۵۳۸ در الفائق، دو معنای قبلی را ذکر میکند (به نحو تلفیق دو معنا، که هر چند اصل معنایش همان است که ابن قتیبه گفت که یک نفر بر شتر لخت سوار شود، اما مقصود حضرت در اینجا ردیف دوم شتر سوار شدن است، و کسی هم که در ردیف دوم مینشیند راحت نیست، و تحمل مشقت میکند) و سپس یک معنای سوم هم احتمال میدهد، میگوید: و میتواند مراد این باشد که اگر از حق خود منع شدیم بالاترین سعی و کوشش خود را در طلب آن حق به کار میبریم، شبیه کسی که برای رسیدن به مقصود خودش، بر پشت شتران سوار میشود و سختی مسافرت و سوار شدن بر شتران را ولو زمان طولانی شود تحمل میکند.

۴- ابن اثیر متوفای ۶۰۶ در النهایة فی غریب الحدیث، اصل معنا را همان معنای ابن قتیبه که تحمل مشقت و سختی باشد قرار میدهد، و معنای دوم و سوم را با عنوان (قیل-گفته شده) ذکر میکند، و بعد میگوید: معنای اول و دوم وجیه است، ولی معنای سوم (حرف زمخشری) صحیح نیست! چون حضرت بر تأخر از حقشان صبر کردند و نجنگیدند، و تمام جنگهای حضرت بعد از انعقاد امامت برای ایشان بود.

۵- ابن منظور متوفای ۷۱۱ در لسان العرب، سه قول قبلی با ایراد ابن اثیر بر قول زمخشری را نقل میکند، و تفاوت و دقت عبارت هر کدام را تذکر میدهد.

۶- زبیدی متوفای ۱۲۰۵ در تاج العروس، مختار ابن اثیر و نظر ازهری را نقل میکند.


ملاحظه کنید که تمام اینها از علمای اهل سنت هستند، و آنچه مشترک بین معانی همه اینهاست اینکه حضرت، امامت را حق خودشان میدانستند، و دو معنا میگوید: اگر منع شدیم صبر میکنیم، و معنای سوم میگوید: اگر منع شدیم برای به دست آوردن آن تلاش میکنیم، و معنای سوم هر چند مردود است اما به هر حال به معنای رضایت به تحقق بیعت دیگری و قبول این تاخیر حق نیست:


غريب الحديث لابن قتيبة (2/ 138) -- أبن قتيبة الدينوري (المتوفى: 276هـ)
قوله: لنا حق ان نعطه نأخذه وان نمنعه نركب أعجاز الابل وان طال السرى يريد: أنه ان منعه ركب مركب الصيم والذل على مشقة وان تطاول ذلك به. وأصل هذا: ان راكب البعير اذا ركب بغير رحل ولا وطاء ركب عجزه ولم يركب ظهره من أجل السنام وذلك مركب صعب يشق على راكبه ولا سيما اذا تطاول به الركوب على تلك الحال وهو يسري أي: يسير ليلا واذا ركبه بالوطاء والرحل ركب الظهر وذلك مركب يطمئن به ولا يشق عليه وقد يجوز أن يكون أراد بركوب اعجاز الابل انه يكون ردفا تابعا ولا يصبر على ذلك وان تطاول به.



تهذيب اللغة (1/ 220) -- محمد الأزهري الهروي (المتوفى: 370هـ)
وروي عن علي ح أنه قال: (لنا حق إن نعطه نأخذه، وإن نمنعه نركب أعجاز الإبل وإن طال السرى) . القتيبي: أعجاز الإبل: مآخيرها، جمع عجز، وهو مركب شاق. قال: ومعناه إن منعنا حقنا ركبنا المشقة وصبرنا عليه وإن طال، ولم نضجر منه مخلين بحقنا.
قلت: لم يرد علي ح بقوله هذا ركوب المشقة، ولكنه ضرب أعجاز الإبل مثلا لتقدم غيره عليه وتأخيره إياه عن حقه، فيقول: إن قدمنا للإمامة تقدمنا، وإن منعنا حقنا منها وأخرنا عنها صبرنا على الأثرة علينا وإن طالت الأيام.



الفائق في غريب الحديث (2/ 397) -- الزمخشري (المتوفى: 538هـ)
علي رضي الله تعالى عنه قال يوم الشورى: لنا حق إن نعطه نأخذه وإن نمنعه نركب أعجاز الإبل وإن طال السرى. هذا مثل لركوبه الذل والمشقة وصبره عليه وإن تطاول ذلك وأصله أن الراكب إذا اعرورى البعير ركب عجزه من أصل (7) السنام فلا يطمئن ويحتمل المشقة. وأراد بركوب أعجاز الإبل كونه ردفا تابعا وأنه يصبر على ذلك وإن تطاول به. ويجوز أن يريد: وإن نمنعه نبذل الجهد في طلبه فعل من يضرب فى ابتغاء طلبته أكباد الإبل ولا يبالي باحتمال طول السرى.


غريب الحديث لابن الجوزي (2/ 72) -- أبو الفرج ابن الجوزي (المتوفى: 597هـ)
قال علي عليه السلام إن يمنع حقنا نركب أعجاز الإبل أي مآخيرها وهو مركب شاق والمعنى نصبر على الأثرة علينا وإن طالت الأيام


النهاية في غريب الحديث والأثر (3/ 185) --ابن الأثير (المتوفى: 606هـ)
(عجز)
(هـ) ومنه حديث علي «لنا حق إن نعطه نأخذه، وإن نمنعه نركب أعجاز الإبل وإن طال السرى» الركوب على أعجاز الإبل شاق: أي إن منعنا حقنا ركبنا مركب المشقة صابرين عليها وإن طال الأمد.
وقيل: ضرب أعجاز الإبل مثلا لتأخره عن حقه الذي كان يراه له وتقدم غيره عليه، وأنه يصبر على ذلك وإن طال أمده: أي إن قدمنا للإمامة تقدمنا، وإن أخرنا صبرنا على الأثرة وإن طالت الأيام.
وقيل: يجوز أن يريد: وإن نمنعه نبذل الجهد في طلبه، فعل من يضرب في ابتغاء طلبته أكباد الإبل ولا يبالي باحتمال طول السرى. والأولان الوجه لأنه سلم وصبر على التأخر ولم يقاتل. وإنما قاتل بعد انعقاد الإمامة له.



لسان العرب (5/ 371)
وروي عن علي، رضي الله عنه، أنه قال: لنا حق إن نعطه نأخذه وإن نمنعه نركب أعجاز الإبل وإن طال السرى ، أعجاز الإبل: مآخيرها والركوب عليها شاق؛ معناه إن منعنا حقنا ركبنا مركب المشقة صابرين عليه وإن طال الأمد ولم نضجر منه مخلين بحقنا؛ قال الأزهري: لم يرد علي، رضي الله عنه، بقوله هذا ركوب المشقة ولكنه ضرب أعجاز الإبل مثلا لتقدم غيره عليه وتأخيره إياه عن حقه، وزاد ابن الأثير: عن حقه الذي كان يراه له وتقدم غيره وأنه يصبر على ذلك، وإن طال أمده، فيقول: إن قدمنا للإمامة تقدمنا، وإن منعنا حقنا منها وأخرنا عنها صبرنا على الأثرة علينا، وإن طالت الأيام؛ قال ابن الأثير: وقيل يجوز أن يريد وإن نمنعه نبذل الجهد في طلبه، فعل من يضرب في ابتغاء طلبته أكباد الإبل، ولا نبالي باحتمال طول السرى، قال: والوجه ما تقدم لأنه سلم وصبر على التأخر ولم يقاتل، وإنما قاتل بعد انعقاد الإمامة له.



لسان العرب (10/ 270)
وفي التهذيب في هذه الترجمة: روي عن
علي، رضي الله عنه، أنه قال: لنا حق إن نعطه نأخذه، وإن لم نعطه نركب أعجاز الإبل ؛ قال الأزهري: معنى قوله نركب أعجاز الإبل أي نرضى من المركب بالتعليق، لأنه إذا منع التمكن من الظهر رضي بعجز البعير، وهو التعليق، والأولى بهذا أن يذكر في ترجمة عجز، وقد تقدم.


تاج العروس (15/ 212)
وأعجاز النخل: أصولها. يقال: ركب في الطلب أعجاز الإبل. أي ركب الذل والمشقة والصبر، وبذل المجهود في طلبه لا يبالي باحتمال طول السرى، وبه فسر قول سيدنا علي رضي الله عنه: لنا حق إن نعطه نأخذه وإن نمنعه نركب أعجاز الإبل وإن طال السرى، قاله ابن الأثير. وأنكره الأزهري وقال: لم يرد به ذلك ولكنه ضرب أعجاز الإبل مثلا لتقدم غيره عليه وتأخيره إياه عن حقه، زاد ابن الأثير، عن حقه الذي كان يراه له وتقدم غيره، وأصله أن الراكب إذا اعرورى البعير ركب عجزه من أجل السنام فلا يطمئن ويحتمل المشقة. وهذا نقله الصاغاني.



دوست گرامی، ببینید که چگونه یک عبارت حضرت در شوری که مورد اعتنای اجتماعی بوده، قرنها علمای اهل سنت را مشغول کرده که جمله را معنا کنند، و رد و ایراد بر هم نمودند، آیا در حرف هیچکدام از اینها اثری از توبه و پشیمانی حضرت از ترک بیعت میبینید؟ اگر توبه و پشیمانی حضرت حاصل شده بود مثل بمب در تاریخ مسلمین صدا میکرد! نه اینکه در طول قرون این علمای اهل سنت بحث کنند در اینکه منظور تحمل مشقت است یا صبر بر تاخر است یا تلاش برای برگرداندن حق! آیا در این بین، یک کلمه کوچک از فرهنگ شیعه دخالت کرده است؟! هرگز! چرا؟ چون عاقل بر دروغ فرهنگ مخالف خودش وقت نمیگذارد که ترویج و تثبیت تاریخی آن هم هست، آیا قرنها علمای اهل سنت بر معنا کردن یک جمله که بر خلاف فرهنگ اهل سنت است و بر طبق فرهنگ شیعه است وقت صرف میکنند؟ و میخ آن را در کتب میکوبند و هیچ تذکری هم خلاف آن نمیدهند؟ پس این نیست مگر به خاطر اینکه اظهر من الشمس و ابین من الامس بوده و خواهد بود که امیرالمؤمنین ع از ترک بیعت خود پشیمان نبودند و توبه نکرده بودند.

توجه فرمایید که این سخن مربوط به بعد از کشته شدن عمر در شورای تعیین شده از طرف او برای تعیین خلیفه است که سالها از ترک شش ماهه بیعت سقیفه، گذشته است!

.